تولید رقابتی؛ راهکار عملیاتی توسعه اقتصادی
پیمان باباخانلو دانشجوی دکترای مدیریت استراتژیک «تولید رقابتی» مفهوم جدیدی است که در سالیان اخیر به سرعت جایگزین مفاهیم قدیمیتر شده است. تولید رقابتی در حقیقت ناظر بر بازار محصول بوده و ابعاد جدیدی از مولفههای موثر بر فروش تولیدات را در بر میگیرد. مولفههایی که برخلاف گذشته بر دوام و کیفیت کالا متمرکز نبوده، بلکه بیشترین تاثیر را از قیمت تمامشده و خلاقیت و نوآوری به کار گرفته شده در محصول میپذیرند. این نوع از تولید، برآمده از نوعی راهبرد جدید توسعه است که هیچ یک از راهبردهای قبلی را شامل نشده، ولی تلفیقی از آنها را به نمایش میگذارد.
پیمان باباخانلو دانشجوی دکترای مدیریت استراتژیک «تولید رقابتی» مفهوم جدیدی است که در سالیان اخیر به سرعت جایگزین مفاهیم قدیمیتر شده است. تولید رقابتی در حقیقت ناظر بر بازار محصول بوده و ابعاد جدیدی از مولفههای موثر بر فروش تولیدات را در بر میگیرد. مولفههایی که برخلاف گذشته بر دوام و کیفیت کالا متمرکز نبوده، بلکه بیشترین تاثیر را از قیمت تمامشده و خلاقیت و نوآوری به کار گرفته شده در محصول میپذیرند. این نوع از تولید، برآمده از نوعی راهبرد جدید توسعه است که هیچ یک از راهبردهای قبلی را شامل نشده، ولی تلفیقی از آنها را به نمایش میگذارد. راهبردهای مختلف توسعه، همواره مدلهای متفاوتی از تولید را در کشورهای درحال توسعه شکل دادهاند. مهمترین راهبردهای ناظر بر توسعه را در یک دستهبندی کلان، میتوان به راهبردهای دروننگر و بروننگر تقسیم کرد.
تولید، بارزترین شاخص اقتصادهای پویا و رو به رشد محسوب میشود و تنوع کالاهای تولیدی یا تمرکز آن بر یک محصول، همواره محل مناقشه اقتصاددانان مختلف بوده و هست. بر همین مبنا، مفاهیم و اصطلاحاتی از قبیل «تولید بر مبنای مزیت مطلق»، «مزیت نسبی» و «مزیت رقابتی» یا «تولید رقابتی» در حوزه اقتصاد شکل گرفتهاند.
اقتصاد ایران تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، اقتصادی تکمحصولی و وابسته به تولید و فروش نفت بود. نفت، به عنوان تنها منبع تامینکننده درآمدهای کشور و جایگزین درآمدهای مالیاتی، به عنوان مانعی در برابر توسعه صنعتی عمل کرده و باعث شده بود که صنعت قابل توجهی در کشور ایجاد نشود و معدود صنایع موجود (از قبیل خودرو و لوازم خانگی)، صرفا به مقوله مونتاژ قطعات آماده بپردازند. بعد از انقلاب، مشکلات اقتصادی مختلفی در برابر کشور صفآرایی کردند که از آن جمله میتوان به کاهش بهای نفت در بازارهای جهانی، تحریم خرید نفت ایران، بروز جنگ تحمیلی و عدم امکان عرضه مناسب نفت به بازارهای جهانی و نهایتا تحریمهای جهانی به دلیل برنامه هستهای اشاره کرد. هریک از این فشارها به تنهایی برای از پای درآوردن یک اقتصاد در حال توسعه کفایت میکرد؛ ولی اتخاذ راهبردهای مناسب در مقاطع مختلف، تلاش شبانهروزی و بیوقفه تولیدکنندگان، همراه با تحمل فشارهای همهجانبه، کشتی اقتصاد ایران را از این دریای مواج و توفانزده به ساحل نجات رساند. به طوریکه امروزه شاهد ثبات نسبی قیمت ارز، کنترل موثر قیمتها در بازار و توسعه روزافزون صنایع در عرصههای مختلف هستیم؛ اما موضوع اصلی که امروز پیش روی ما است، اتخاذ راهبرد مناسب توسعه در شرایط فعلی کشور است.
راهبردهای توسعه
همانگونه که ذکر آن رفت، راهبردهای توسعه را میتوان به دو دسته کلی دروننگر و بروننگر تقسیم کرد.
الف) راهبردهای دروننگر: در این راهبرد، ساختار تولید و فرآیند صنعتی شدن با اولویت پاسخگویی به نیازهای داخلی شکل گرفته است. اصلیترین راهبرد دروننگر در غرب، راهبرد صنعتی شدن از طریق تولید داخل به جای واردات (صنعتیشدن از طریق جایگزینی واردات) است و مفهوم آن، تولید کالاهایی است که تا قبل از این وارد کشور شده است. این راهبرد در بسیاری از کشورهای کمتر توسعهیافته (به ویژه در آمریکای لاتین و آسیا) جذابیت بسیار زیادی داشته است. مبانی عقلانی این سیاست بر پایه مجموعهای از بحثهای حمایتگرایانه استوار شده است. حمایت از طریق تامین زیرساختهای تولید (از قبیل نیروگاه، جاده، راهآهن و...)، ایجاد موانع در برابر واردات (ممنوعیت، محدودیت، تعرفه و ...) و نیز مشوقهایی نظیر بخشودگی مالیاتی، اعطای تسهیلات کمبهره و بیبهره و... . این راهبرد، به راهبرد ISI معروف است و کشورهای صنعتی، رشد خود را مرهون این راهبرد هستند؛ ولی از آنجا که این راهبرد در برابر منافع کشورهای صنعتی و پیشرفته قرار میگرفت، شرکتهای چندملیتی با حمله به مبانی تئوریک آن، مانع از پیادهسازی آن در کشورهای جهان سوم شدند.
ب) راهبردهای بروننگر: استراتژی رشد صنعتی منجر به صادرات یک راهبرد غالب است که چند نوع راهبرد دیگر از آن منشعب شدهاند. این راهبردها عبارتند از:
۱) راهبرد توسعه صادرات: این راهبرد که بیشتر جنبه مصرف داخلی دارد، منجر به صنعتی شدن کشورهایی که آن را به کار گرفتهاند، نشده است؛ ولی با سرمایهگذاری مشترک و قرارداد خرید تولیدات و... با کمک سرمایهگذاریهای خارجی موفق شدند به رشد صنعتی قابل توجهی برسند.
۲) راهبرد صادراتگرا: بر اساس این راهبرد، کالاهای فاقد مصرف داخلی نیز تولید میشوند. از جمله کشورهایی که این راهبرد را پیش گرفتهاند، میتوان به چین و تایوان اشاره کرد.
۳) راهبرد جایگزینی صادرات: در تقابل با صنعتی شدن از طریق جایگزینی واردات، علاقه فزایندهای به ظرفیتهای بالقوه استراتژی صنعتی شدن متکی بر جایگزینی صادرات در حال گسترش وجود دارد. جایگزینی صادرات عبارت است از: صادرات محصولات غیرسنتی از قبیل محصولات اولیه فرآوری شده، کالاهای نیم ساخته صنعتی و کالاهای ساخته شده (کالاهای صنعتی) به جای صادرات سنتی محصولات اولیه (خام). این راهبرد بیشتر برای کشورهایی است که دارای منابع معدنی غنی هستند. حال سوال این است که راهبرد مناسب کدام است؟ فقدان فضای تولید رقابتی، واردات بیرویه و عرضه محصولات بدون در نظر گرفتن سازوکارهای اقتصادی، ما را به سمت فروش انبوه گاه بیبرنامه و ادامه بازاریابی کلاسیک سوق داده است. امروزه تعرفه واردات کالا به تنهایی نمىتواند کمک موثری به تولید بکند، بلکه فاکتورهاى بسیارى مانند نقدینگى واحدهاى تولیدی، تسهیلات ارائه شده به آنها، بهرهمندی از دانش و فناورى روز، قیمت تمام شده، هزینههاى سربار و بهرهورى نیز از نکاتى است که لازمه تولید با قیمت رقابتى است. در کنار تعرفهها، سود بازرگانى نیز از دیگر راهکارهای حمایتی است که در کمیسیون ماده یک دولت تعیین مىشود. این در حالی است که در کنار این امر باید موضوعاتی همچون میزان تولید کالا، سرانه کشور در آن کالای خاص، قیمت کالا در داخل و خارج، مواد اولیه به کار رفته در آن محصول، کالاهاى واسطهاى، کالاهاى نهایى و شرایط اقتصادى و اجتماعى کشور نیز مدنظر قرار گیرد.
در شرایط موجود، تولید صادراتگرا یک ضرورت شناخته میشود؛ بنابراین برای تحقق این هدف باید علاوه بر توجه به بازار داخل، با بررسى بازارهاى هدف، نقشه راه تولید را ترسیم کرد. نیل به این هدف، مستلزم در نظر گرفتن دو مولفه کیفیت و قیمت رقابتى است. همچنین باید به خاطر داشته باشیم که بهترین روش برای کنترل قیمتها، رقابتی کردن تولید است؛ یعنی اگر دولت بستری را فراهم آورد تا رقابت در بخش تولید شکل گیرد، شاهد افزایش تولید ملی با کیفیت خواهیم بود. پیش از این، داشتن استحکام و عمر طولانی یک محصول یا کالا به عنوان مزیت رقابتی آن مطرح بود، در حالی که هماکنون مهمترین مزیت رقابتی هر محصول، نوآوری و تازگی آن است؛ چرا که دنیا به سرعت در حال تغییر است و تکنولوژی هر روز پیشرفت میکند، بنابراین شرکتهای تولیدی برای بقا مجبور به نوآوری هستند و اگر شرکتی در این بخش کمکاری کند، به سرعت از بین میرود. به عبارت دیگر، نوآوری مرز بین ماندن و حذف شدن از بازار تجارت است. نتیجه اینکه، اگر ما بخواهیم برای شرایط امروز ایران استراتژی توسعه پیشنهاد دهیم، به دلیل وجود بازار داخلی بزرگ، باید تاکید روی جایگزینی واردات با نگاهی به تولید رقابتی و صادراتگرا باشد؛ چرا که نگاه صادراتی صرف، بیشتر برای کشورهای کوچکی که بازار داخلی وسیعی ندارند مناسب بوده و برای کشوری همچون ایران، با وجود یک بازار نزدیک به ۸۰ میلیون نفری و با بهرهمندی از فرهنگ مصرفی و با سلایق متنوع، زمینه اتخاذ راهبرد جایگزینی واردات، از طریق تولید رقابتی (بدون انحصار و رانت) کالاهای مورد مصرف داخلی و نیز توجه به تولید کالاهای دارای بازار صادراتی (با اولویت محصولات نوآورانه و دانشبنیان) فراهم بوده و مناسبترین راهبرد در فضای اقتصاد مقاومتی ارزیابی میشود.
ارسال نظر