نقش کارآفرینان ایرانی در ارتقای معیشت مردم
چگونه ثروت ایران را افزایش دهیم؟
محمدرضا دیانی* مردمی که به «کلید» آقای روحانی - به عنوان نمادی از کارآمدی و استفاده از روشهای کارشناسانه در حل مسائل - رای دادند، امروز با آگاهی از مشکلات پیش رو، برای گشایش قفلهای تو در توی اقتصاد ایران، بیمها و امیدها دارند. رییسجمهور منتخب، به مردم وعده ارتقای معیشت و حل معضل بیکاری را داده و ایرانیانی که این روزهای ایران را تجربه میکنند، نیک میدانند که راهی صعب در پیش است. ارتقای معیشت مردم، جز با افزایش ثروت کشور میسر نیست و نیز برای تولید هر «یک» شغل صنعتی به چند ده میلیون هزینه نیاز است.
محمدرضا دیانی* مردمی که به «کلید» آقای روحانی - به عنوان نمادی از کارآمدی و استفاده از روشهای کارشناسانه در حل مسائل - رای دادند، امروز با آگاهی از مشکلات پیش رو، برای گشایش قفلهای تو در توی اقتصاد ایران، بیمها و امیدها دارند. رییسجمهور منتخب، به مردم وعده ارتقای معیشت و حل معضل بیکاری را داده و ایرانیانی که این روزهای ایران را تجربه میکنند، نیک میدانند که راهی صعب در پیش است. ارتقای معیشت مردم، جز با افزایش ثروت کشور میسر نیست و نیز برای تولید هر «یک» شغل صنعتی به چند ده میلیون هزینه نیاز است. توسعه صنعت نیازمند «دانایی» است، اما نه هر شکلی از دانایی، بلکه نوعی از دانش که منجر به افزایش «توانایی» شود. وارد کردن دانش توانمندکننده نیز نیازمند پول و روابط حسنه با کشور ارائه دهنده دانش و تکنولوژی است و این همه در شرایط تحریم و در حالی که تامین نیازهای اساسی بهداشتی و غذایی مردم نیز با دشواریهایی روبهرو است، آرزویی دوردست به نظر میرسد. در این شرایط، چگونه میتوان ثروت جامعه را افزایش داد، معیشت مردم را بهبود بخشید و تولید اشتغال کرد؟ این نوشته میکوشد تا در حد توان، راهحل پیشنهادی خود را به دولت آینده ارائه کند.
می دانیم که تنها منبع ثروت جوامع در همه تمدنها و همه شیوههای تولید، فقط و فقط «کار» انسانی است؛ کار آگاهانه بدنی یا فکری که با ایجاد تغییر در طبیعت و استفاده از آن، به دنبال ساختن یا بهدست آوردن کالاهایی است که نیازهای انسانی را رفع میکند. تولید کار، همزمان هم موجب تولید اشتغال است هم باعث ارتقای سطح معیشت مردم و هم موجب افزایش ثروت جامعه، اما چگونه میتوان با کمترین هزینه ممکن، امکان «کار» را فراهم کرد؟
نگاهی به تجربه سایر کشورها نشان میدهد که کشورهای پیشرفته از دهههای قبل و برخی کشورهای در حال توسعه از دهههای اخیر، توجه خود را به نقش موثر و مثبت «کارآفرینان اقتصادی» در توسعه جامعه معطوف کردهاند. کمیسیون اقتصادی اروپا با توجه به اهمیت کارآفرینی شرکتهای کوچک و متوسط در رشد اقتصادی جوامع، هر ساله اقدامات کشورهای اروپایی - به ویژه کشورهای پیشرفته اروپا - را در این زمینه هماهنگ میکند. در کشورهای پیشرفته اروپایی نظیر آلمان، هلند، فرانسه، ایتالیا و... حدود ۶۰ درصد از اشتغال توسط کارآفرینی و شرکتهای کوچک و متوسط ایجاد میشود و کارآفرینان بیش از نیمی از تولید ناخالص داخلی این کشورها را بر عهده دارند. کمیسیون اقتصادی اروپا همچنین برای کشورهای اروپایی که عضو بلوک شرق سابق بوده و نظام اقتصادی آنها در حال گذار از اقتصاد بسته به اقتصاد بازار آزاد است، برنامههایی را طراحی و با حمایت مالی، این کشورها را در اجرای این برنامهها کمک میکند.
در واقع در دنیای امروز از کارآفرینی به عنوان «موتور توسعه اقتصادی» یاد میشود که در رشد و توسعه اقتصادی کشورها - که باعث افزایش بهره وری، ایجاد اشتغال و رفاه اجتماعی میشود - نقش مهمی دارد. نوآوری، خطرپذیری معتدل، جستوجوی فرصتها و تجهیز منابع برای بهرهبرداری از فرصتها از طریق ایجاد کسبوکارهای جدید یا تغییر در سازمانهای موجود، از مهمترین مولفههای کارآفرینی است که موجب تحرک و پویایی اقتصاد کشور میشود. اما جایگاه و سابقه کارآفرینی در جامعه ایران کجاست؟ آیا در جامعه ایران نیز کارآفرینی میتواند کلید بسیاری از مشکلات اقتصادی باشد؟ برای در اختیار گذاشتن یک نمونه پایلوت، مرکز تحقیقات گسترش یکی از شرکتهای تابعه سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، تجربیات خود را در رابطه با مقوله کارآفرینی در سال ۱۳۸۱ منتشر کرد. این مرکز که در طول بیش از سه سال فعالیت در رابطه با کارآفرینی، حدود ۱۲۰ کارآفرین را مورد حمایت مالی و فنی قرار داده است، تحقیقی راجع به ۴۰ کارآفرین که پروژه خود را تمام کرده و حاصل تلاش آنها وارد بازار شده یا در شرف ورود بوده است، صورت داد. نتایج این ارزیابی میتواند معیاری از موفقیت و نقش کارآفرین در توسعه صنعتی و اقتصادی کشور باشد. برخی از این نتایج، به شرح زیر است:
- جمع وام پرداختی به این ۴۰ کارآفرین توسط این مرکز ۲۵۲۹۳ میلیون ریال و جمع آورده (سرمایه) خود کارآفرینان جهت اجرای پروژهها ۴۱۸۳۳ میلیون ریال است. بنابراین جهت اجرای این ۴۰ پروژه جمعا مبلغ ۶۷۱۲۵ میلیون ریال مورد نیاز بوده که ۳۷ درصد آن از طریق وام کارآفرینی تامین و ۶۳ درصد آن را کارآفرین از منابع داخلی خود تامین کرده است.
- این ۴۰ پروژه برای ۸۳۷ نفر اشتغال مستقیم ایجاد کرده است؛ یعنی کارآفرین به ازای هر ۳۰ میلیون ریال وام دریافتی، یک اشتغال ایجاد کرده و اگر سرمایه خود او را هم به این مبلغ اضافه کنیم، تقریبا به ازای هر ۸۰ میلیون ریال یک شغل ایجاد شده است. طبق اظهارات مسوولان هزینه ایجاد یک شغل در صنعت بیش از ۲۰۰ میلیون ریال است، اما کارآفرین به عنوان بخش خصوصی مولد و با به کارگیری بهینه منابع، این مبلغ را به ۸۰ میلیون ریال کاهش داده است.
- این ۴۰ پروژه برای ۱۴۵۶ نفر به طور غیرمستقیم شغل ایجاد کرده است. اگر این تعداد به اشتغال مستقیم اضافه شود، هزینه ایجاد یک شغل به مراتب کاهش مییابد.
- از این ۴۰ پروژه، هشت مورد به ایجاد دانش فنی منجر شده است. اگر قرار بود دانش فنی ایجاد شده از شرکتهای خارجی خریداری شود، مبلغی که باید بابت آن پرداخت میشد، از جمع وام دریافتی به مراتب بیشتر بود. ضمن اینکه ایجاد دانش فنی در کشور، بومی سازی آن را آسان و اعتبار کشور را در جهان افزایش میدهد.
- با فروش محصولات تولیدی کارآفرینان در طول زمان انجام پروژه کارآفرینی، بیش از ۶۵۹۵ میلیون دلار صرفهجویی ارزی حاصل شده است که با ادامه فعالیت کارآفرینان در صنایع ایجاد شده، روند صرفهجویی ارزی به طور پیوسته ادامه خواهد یافت (کارآفرینی مرکز تحقیقات گسترش، ۱۳۸۱).
برخلاف تصور رایج، کارآفرین، فردی ثروت اندوز نیست. کارآفرین فردی خلاق است که تنها به دنبال سود شخصی نمیرود، اما در موقعیتهای سودده سرمایهگذاری میکند. در درازمدت به «نفع» او است که به ارزشهای خاصی پایبند باشد، بنابراین صداقت، اعتماد، ازخودگذشتگی و نوع دوستی، جزو اخلاق اصلی کارآفرینی است. برای مثال افرادی که با استفاده از رانت و قانون شکنی اقدام به کسب سود میکنند، حتی با داشتن خلاقیت فراوان، کارآفرین نامیده نمیشوند.
علاوه براین، تجربه جامعه ما خصوصا در سالهای اخیر ثابت کرده است که کار تولیدی، راهی امن و پردرآمد برای سرمایهداران نبوده است؛ اما تعهد به آبادی کشور، تلاش برای افزایش ثروت ملی و ایجاد اشتغال برای جوانان، ایجاب میکند که کارآفرین، نفع خود را در راستای منافع عمومی تعریف کرده و سرمایههای خود را در این مسیر به کار بندد.
کارآفرینی در ایران دارای زمینههای خوبی است که اگر مورد توجه قرار گیرد، میتواند موتور محرک خروج از وضعیت موجود تلقی شود. نتایج تحقیقی که در سال ۲۰۰۸ در ایران صورت گرفته، نشان میدهد از هر ۱۰۰ نفر ایرانی، تقریبا ۳۷ نفر به دنبال راهاندازی کسبوکار جدیدی برای خود در سه سال آتی بودند. البته اینکه چند درصد آنها این قصد خود را عملی کنند، بستگی به شرایط محیطی، از جمله فضای کسبوکار دارد.
یکی از مهمترین زمینههای گسترش کارآفرینی در ایران، سیاستهایی است که دولت به کار میگیرد. نتایج تحقیقاتی که از سال ۱۹۹۷ با همکاری مراکز معتبر دانشگاهی در کشورهای مختلف و به منظور بررسی رابطه کارآفرینی و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف آغاز شد، نشان میدهد که سیاستهای حمایتی دولت از جمله مواردی است که باعث میشود سطح فعالیت کارآفرینانه بین کشورها، بسیار متفاوت باشد.
هرچند دولتهای گذشته در دهه هشتاد کوشیدهاند تا کارآفرینی را گسترش دهند، اما برخی ضعفها در سیاستهای اتخاذ شده، همواره کارآیی اقدامات ایشان را کمرنگ میکرد. میدانیم که سیاستگذاری، از کار ویژههای اصلی دولتها محسوب میشود، اما برای نهایی شدن یک سیاست خاص، بازیگران زیادی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نقش ایفا میکنند. سازمانهای دولتی نقش مستقیم و سازمانهای غیردولتی نقش غیرمستقیم دارند. همچنین مجلس شورای اسلامی، هیات دولت، سازمانهای دولتی، شوراها و کمیسیونها، دادگاهها، رسانههای جمعی، احزاب سیاسی، گروههای فشار و افکار عمومی از جمله بازیگران موثر این صحنه اند. متاسفانه یکی از مهمترین مشکلات سیاستهای ارائه شده در زمینه کارآفرینی، کلی بودن این سیاستها و ناآشنایی طراحان آن با مسائل واقعی حوزه کارآفرینی در ایران است. استفاده از کسانی که شغل شان «مدیریت» است به عنوان مدیران وزارتخانههای مرتبط، در مسیر افزایش تولیدات داخلی گشایشی ایجاد نمیکند؛ چرا که ایشان عملا درگیر این حوزه نبوده و مشکلات واقعی این حوزه را نمیدانند. از سوی دیگر، از آنجا که مدیریت مستلزم میزانی از محافظه کاری و تلاش برای حفظ وضع موجود است، سیاستهای مربوط به «مدیریت» و «کارآفرینی» با یکدیگر بسیار متفاوت است، تا جایی که حکومت «مدیران» بر عرصه کارآفرینی، به روزمره شدن کارآفرینان، محدودیت و بیانگیزه شدن ایشان خواهد انجامید. فعال دیگر حوزه سیاستگذاری، اتاق بازرگانی است که بنابر مقتضیات، توجه بیشتری بر فعالیت بازرگانی و واسطهگری -و نه تولیدی - دارد و در نتیجه نمیتواند در دقیق و کاربردی کردن سیاست گسترش کارآفرینی، نقش موثری داشته باشد.
می دانیم که این انتخابات نه پایان راه، که آغاز راهی دشوار است. اگر شیرینی این حماسه مشغول مان کند، دور نیست که «اُحد»ی دیگر تکرار شود و غفلتها و بیبرنامگیها، شادی پیروزی را به شکستی تلخ مبدل کند. میدانیم که تحقق اهداف اعلام شده از سوی رییس جمهور منتخب، ممکن نخواهد بود مگر با مشارکت همان کسانی که در انتخابات، حماسه آفریدند. بدون حضور، مشارکت و استفاده از پتانسیلهای جامعه، هیچ نظام سیاسی ای توان حل مشکلات جامعه را نخواهد داشت. به نظر میرسد تنها گروهی که عملا با مسائل کارآفرینی در ایران آشنایی دقیق دارند، کارآفرینانی اند که نقش مهمی در توسعه سریع اشتغال داشته و عملا موفق به ایجاد اشتغال و تولید ثروت بودهاند. ارائه دستاوردها و تجربیات ایشان در قالب نظرات مشورتی به دولت آینده، گام مهمی به منظور اتخاذ سیاستهای بومی و موثر است. بنابراین در راستای برنامههای شورا محور و شایسته سالار رییس جمهور منتخب، لازم است از کارآفرینان برتر کشور دعوت شود تا به کمک دولت آمده و با گردآمدن تحت تشکلی قانونی، تجربیات خود را برای تدوین سیاستی موثر، به دولت آینده ارائه کنند.
*رییس هیاتمدیره انجمن صنفی
تولیدکنندگان لوازم خانگی کشور
ارسال نظر