راههای نرفته صنایع نوین در ایران بررسی شد؛
پرش صادراتی با فنر «هایتک»ها
دستیابی به درآمد ارزی بالا از مجرای صادرات «محصولات هایتک» راهی است که بسیاری از کشورها آزمودهاند. ایران اما به رغم پتانسیلهای بالای صنعتی فعلا قادر به کسب سهم مناسب از این مجرا در بازار جهانی نیست. در سالهای اخیر بحث اقتصاد دانش بنیان در ایران یکی از شاخههای اصلی دستور کار بخش صنعت کشور بوده است. با این حال توفیق چندانی در زمینه توسعه صنایع تولیدکننده کالاهای با فناوری بالا حاصل نشده است. دلیل این موضوع به شش عامل اصلی و ۲۰ عامل فرعی برمیگردد که در تحقیق تازه موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی روی آنها تاکید شده است. این تحقیق برای ارتقای صنایع هایتک در کشور پیشنهاد میکند با محوریت دو نهاد «معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور» و «سازمان توسعه تجارت»، ۲۶ هدف مختلف مدنظر و شش راهبرد مهم مورد توجه قرار گیرد. کنکاش دقیقتر در این پژوهش نشان میدهد که تحریم دارای بیشترین تاثیر منفی بر صادرات محصولات فناورانه در ایران و جزو مهمترین موانع توسعه صادرات محصولات هایتک بوده است. این نتیجه که با طرح پژوهشی سند تحول سیاست تجارت خارجی جمهوری اسلامی ایران مطابقت دارد، تاکید میکند تولید و صادرات محصولات دانش بنیان به همکاری بینالمللی نیاز دارد و شرایط تحریم باعث کاهش همکاری بینالمللی و متعاقبا افت توان تولید و صادرات صنایع هایتک میشود.
به طور کلی عواملی که زمینه عدم توسعه صنایع هایتک را در ایران بهوجود آوردهاند، از متن دهها تحقیق سازمانی، اداری و فردی به دست آمدهاند. مجموع این عوامل باعث شده تا صنایع هایتک در ایران نه تنها امکان پاسخگویی به نیازهای داخلی را نداشته باشند که توان صادراتی چشمگیری را نیز در این بخش از کشور گرفته است. طبق برآوردهای جهانی، ایران سهم ناچیزی از بازار صنایع هایتک به دست آورده است.
بررسی فهرست عمدهترین کشورهای صادرکننده کالاهای با فناوری بالا طی سالهای ۲۰۱۸-۲۰۰۷ نشان میدهد ۲۴ کشور مختلف موفق شدهاند ۸۵ درصد از کل صادرات جهانی کالاهای با فناوری بالا را به خود اختصاص دهند.(جدول ۱) نکته جالب توجه سهم چین است که به تنهایی ۲۸ درصد از کل صادرات جهانی این صنعت را به خود اختصاص داده و از این منظر، فاصله بسیار زیادی با کشورهای دیگر دارد. ایران هم در این رتبهبندی، با متوسط صادرات ۴۶۵ میلیون دلار و سهمی در حدود ۰۱۵/ ۰ درصد، رتبه شصتم را به خود اختصاص داده است. موضوعی که طبق ادعای نویسندگان پژوهش تازه موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، با پتانسیلهای تولیدی ایران نسبت مناسبی ندارد.
صنایع هایتک در ایران؛ خیلی دور، خیلی نزدیک
در مطالعه کیبل و ویلکینیسون در سال ۲۰۰۸، صنایع هایتک اینگونه تشریح شده است : عبارت فناوری بالا به طور گسترده برای اشاره به شرکتها و صنایعی به کار میرود که کالاها و خدمات آنها در بردارنده فناوریهای نوآورانه و پیشرفته است. از ویژگیهای اینگونه صنایع عبارت است از: افراد و نیروهای با تحصیلات بالا که در فرآیند تولید محصول مشارکت دارند و بافت اصلی آن را دانشمندان و مهندسان تشکیل میدهند، نرم تغییر فناوری مورد استفاده درتولید محصول نسبت به دیگر کالاهای تولیدی بیشتر باشد، سلاح رقابتی، نوآوری فناوری و استفاده از نیروی کار ماهر باشد و مخارج زیادی صرف تحقیق و توسعه محصول شود. بر این مبنا میتوان صنایع بسیاری را در دامنه صنایع هایتک دانست که با اندکی اغماض، عبارت صنایع دانش بنیان برای آنها قابل تعمیم است. دانشبنیانها جزو آن بخش از اقتصاد ایران هستند که با توجه به جوانی و عدم سوابق حقوقی و نهادی چشمگیر، امکان رشد و توسعه چشمگیر را در نتیجه تاسیس یک نظام انگیزشی دارند. کاری که میتواند به خلق فرصتهای شغلی بسیار و توسعه درآمدزایی این صنعت حتی در شکل ارزی منجر شود.
اما اگر از این تحقیق خارج شویم و سری به امار و اعداد حوزه هایتک در ایران بزنیم، با وضعیت جالبی روبهرو میشویم. بررسی بیشتر ابعاد این صنعت نشان میدهد ایران تا پایان سال ۹۸ با داشتن ۴۵۰۰ شرکت موسوم به دانش بنیان، رشد قابل توجهی را طی یک دهه اخیر تجربه کرده است.
گزارشهای مختلفی در باب اندازه اقتصاد فناورانه در ایران منتشر شده اما یک خبر رسمی از قول معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات در اواخر پاییز ۹۸ وجود دارد که از حجم ۱۱ میلیارد دلاری اقتصاد دانشبنیان در ایران حکایت دارد. البته دادههای صندوق نوآوری و شکوفایی کشور از سهم نیم درصدی اقتصاد دانش بنیان در تولید ناخالص داخلی کشور حکایت دارد. موردی که در افق ۱۴۰۴ باید به ۱۰ درصد برسد. این فاصله اما چگونه قابل رفع است؟ پژوهش حاضر احتمالا قصد دارد به این پرسش پاسخی در خور دهد. در این پژوهش تاکید بسیاری روی نیازهای این صنعت برای رشد و توسعه نمود دارد. در تحقیق تازه موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی، نیازهایی نظیر تحقیق و توسعه، جذب سرمایهگذاری صادراتگرا، پرداخت مشوقهای صادراتی، حمایت از کنسرسیوم، مهارت و کارآفرینی، تحریم، مالکیت فکری، تأمین مالی صادرات، بیمه صادراتی، موافقتنامههای دوجانبه، استانداردهای بینالمللی، سیاستهای تعرفهای، راهاندازی مراکز تجاری، نمایشگاههای تجاری، بازاریابی صادراتی، زیرساختهای حملونقل، تجارت الکترونیک، هزینههای صادرات، بوروکراسی اداری گمرکی و هزینههای واردات از جمله مهمترین مواردی هستند که در توسعه یا عقبماندگی صنایع هایتک ایران تاثیرگذارند.
راهی پیش روی صنایع هایتک
گفتوگوی محققان این پژوهش با فعالان صنعت هایتک در ایران نشان از دو دسته عوامل موثر بر توسعه دانشبنیانها دارد. دسته اول به طور کلی به آنها اشاره شده و در زمره عواملی هستند که از آنها با عنوان «مسائل حیاتی» یاد شده است. پژوهشگران معتقدند این موارد برای توسعه تولیدات دارای فناوری هایتک در ایران حائزاهمیت هستند. در عینحال ۶ عامل «سیاستهای تشویق و توسعهصادرات»، «امکانات زیرساختی»، «لجستیکتجاری»، «تسهیل تجاری»، «دسترسی بازار» و «پشتیبانی بازار» مهمترین تاثیر را روی تولید و صادرات صنایع هایتک در ایران داشتهاند. لازم به یادآوری است محققان این عوامل را با تمرکز روی رفتار و عملکرد ۲۶۰ شرکت دانشبنیان فعال در حوزه صنایع هایتک بهدست آوردهاند.
بهطور کلی آنچه روی رشد و توسعه صنایع هایتک در ایران موثرند را میتوان در دستههای «حقوق مالکیت فکری»، «مسائل بانکی و تاثیرپذیری صنعت از تحریمهای این حوزه»، «اخذ استانداردهای بینالمللی»، «جذب سرمایهگذاری صادراتگرا»، «بازاریابی صادراتی»، «مسائل گمرکی» و «مسائل ناشی از تجارت الکترونیک» تقسیمبندی کرد.
پیشنهاداتی برای بهبود اوضاع
۶ پیشنهاد این پژوهش که باید توسط دو بخش مختلف از دولت در دستور کار قرار گیرند، طبق اعلام نویسندگان، ایران را قادر میسازد در بخش صنایع هایتک وضعیتی بهتر از قبل را تجربه کند.
این پژوهش عدد خاصی را برای نقطه آرمانی تولید و صادرات در صنعت هایتک اعلام نکرده اما روند توسعه این بخش را نیازمند تغییراتی دانسته که در دو بعد راهبرد و اقدام گنجیده شده و تا طراحی و اجرا نشوند، بهبودی حاصل نمیشود.
اصلاحات راهبردی مدنظر تحقیق که به سیاستگذار پیشنهادشده شامل «بازنگری متناوب و طراحی مجدد بستههای مشوقهای صادراتی برای شرکتهای دانشبنیان»، «حمایت از گسترش فعالیت تحقیق و توسعه در کشور»، «حمایت از تحقیق و توسعه بر اساس نیازهای بازارهای هدف»، «جذب سرمایهگذاری خارجی صادراتگرای دانشبنیان»، «تدوین استراتژی برای جذب سرمایهگذاران» و «ایجاد کنسرسیومهای صادراتی دانشبنیان و شرکتهای مدیریت صادرات فناوری بر اساس الگوهای جهانی» هستند. مواردی که عمدتا باید از سوی معاونت علمی و فناوری رئیسجمهور و معاونت کمکهای تجاری سازمان توسعه تجارت در دستور کار قرار گیرند.
محققان موسسه مطالعات و پژوهشهای بازرگانی معتقدند این راهبردها باید از طریق ۶ عمل مختلف اجرایی شوند تا به شکل ملموس روند حاکم بر فعالیت تولیدی و صادراتی صنایع هایتک را متحول سازند. این اقدامات عملی شامل مواردی هستند که از جمله آنها میتوان به «تخصیص سریع و بهموقع اعتبارات مشوقهای صادراتی»، «متناسبسازی کمکها و مشوقها با رشد و اندازه صادرات»، «ایجاد انگیزه در بنگاهها برای تحقیق و توسعه»، «اختصاص دادن مشوقهای لازم برای ایجاد مراکزR&D»، «ایجاد پیوند و ارتباط سیستماتیک میان دانشگاه، صنعت و بازار و مراکزR&D»، «تدوین بسته تشویقی سرمایهگذاری مستقیم خارجی صادراتگرای فناوری بالا در کشور»، «راهاندازی آژانسهای تشویق سرمایهگذاری خارجی»، «کمکهای فنی و مالی به تشکیل کنسرسیومها، تشکلها، کریدورها، خوشهها و شرکتهای EMC، تخصیص سهم بیشتر جوایز صادراتی به کنسرسیومها، EMCها وETCها» اشاره کرد.
نقدی بر پژوهش حاضر
پژوهش حاضر پیشنهادات خوبی را برای توسعه صنایع هایتک در ایران ارائه کرده و در یک گام بالاتر، سعی کرده سطوح اقدام را نیز به سیاستگذار یادآوری کند.
با این حال تمرکز بالای پیشنهادات اصلاحی پژوهشگران روی منابع دولتی گویای نگرشی است که در همه ۶ دهه گذشته مانع اصلی صنعتیشدن در ایران بوده است. تکیه بیش از اندازه روی منابع دولتی در دو بخش «تحقیق و توسعه» و «مشوقهای صادراتی» نهتنها پایداری اقتصادی این صنعت را در میانمدت و بلندمدت تهدید میکند که از رشد و نمو طبیعی این بخش ممانعت بهعمل میآورد. بررسی کوتاهی در نمونههای موفق توسعه صنایع هایتک در ایالاتمتحده آمریکا (سیلیکونولی) و چین (فاکسکان) نشان میدهد این سرمایه بخش خصوصی است که میتواند با گرفتن سیگنالهای درست از بازارهای داخلی و خارجی، موتور پیشران تحقیقات هایتک باشد. البته نباید فراموش کرد که تاکید بالای این پژوهش بر طراحی و توسعه نظام مالکیت معنوی (IPO) روی سنجه درستی استوار است که در همه نمونههای موفق جهانی اعم از کرهجنوبی، ویتنام، ترکیه و حتی برخی دول اروپایشرقی تجربه شده و مورد اجماع است.