«دنیای اقتصاد» شروط برد ایران در «سند همکاری ۲۵ ساله» را بررسی میکند
سایه روشن توافق با چین
تنها یک هفته از سال ۱۴۰۰ سپری شده بود که خبر رسید سند نسبتا جنجالی همکاری ۲۵ساله ایران و چین روز ۷ فروردین به امضای طرفین رسید؛ سندی که پیشنویس آن به گفته سخنگوی دولت در سوم تیر تصویب شده بود و به گفته مقامات دولتی ماهیت قرارداد یا موافقتنامه ندارد.
این سند همکاری از ابتدا موافقان و مخالفان خود را داشته و دارد؛ به طور خلاصه موافقان آن را فرصتی برای احیای دیپلماسی چندوجهی، ابزارسازی در مقابل تحریمها و فشارهای آمریکا، ابزار چانهزنی و امتیازگیری در برابر غرب و باز شدن فضای تنفس برای اقتصاد کشور میدانند. اما مخالفان مدعیاند که بر اساس این سند ایران امتیازات زیادی به چین خواهد داد و میگویند چون ایران خود در وضعیت تحریمی به سر میبرد به ناچار به چنین همکاریای روی آورده است. برخی نیز با در نظر گرفتن سابقه تاریخی ایران در اوایل قرن بیستم بر این تصورند که ایران قرار است بار دیگر به میدان رقابت قدرتهای بزرگ تبدیل شود.
چرا مفاد سند منتشر نمیشود؟
«چرا مفاد این سند همکاری به طور کامل منتشر نشده است؟»، مسالهای که بین افکار عمومی و در فضای مجازی بسیار سوالبرانگیز شده است. این پرسش افکار عمومی با واکنش مقامات دولتی مواجه شد و محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران یادآوری کرد که چین جزئیات توافقهای مشابه با کشورهای دیگر را هم منتشر نکرده است. در عین حال رضا زبیب، دستیار وزیر امورخارجه ایران در امور آسیا و اقیانوسیه نیز گفت که انتشار اسناد غیرتعهدآور چندان متداول نیست و انتشار سند همکاری «الزام قانونی» ندارد. سیدکمال خرازی، رئیس شورای راهبردی روابط خارجی هم در این خصوص گفته است کشورهای دیگری هم هستند که مشابه این سند را با چین امضا کردهاند و ابدا آن را منتشر نمیکنند؛ زیرا اسناد همکاری راهبردی مرتبط با امنیت ملی کشورهاست و این یک پروتکل جا افتاده است که کشورها چنین اسنادی را منتشر نکنند.
نقش بازیگری ایران
نکته دیگر در رابطه با این تفاهمنامه تعلل چین در امضای آن است که میتواند به عملیاتی شدن آن نیز تسری پیدا کند و مشخص نیست که آیا پکن در کوتاهمدت پروژههای تعیینشده را اجرایی میکند یا خیر. در چنین شرایطی در کوتاهمدت بعید بهنظر میرسد که سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین، تاثیری در اقتصاد کشورمان داشته باشد اما در میانمدت بستگی به این دارد که تا چه میزان دولت چین حاضر باشد ریسک شرکتهای چینی برای حضور در ایران را پوشش دهد. در عین حال میزان بهرهوری ایران از این همکاری، بستگی به برنامهها، عملکرد و تعیین هدف مشخص جمهوری اسلامی ایران دارد و اگر از سوی ایران تعیین هدف صورت بگیرد درصد تهدید یا فرصت بودن آن تعیین خواهد شد.
درواقع مزایا و معایب و تهدیدها و فرصتهای توافق ۲۵ ساله ایران و چین تاحد خیلی زیادی بستگی به نوع عملکرد ایران دارد. قاعدتا اگر ایران برنامه روشن و مشخصی داشته باشد میتواند از این رابطه حُسن استفاده را برای توسعه، جذب سرمایه خارجی، ایجاد اشتغال و حتی گردشگری داشته باشد. اما اگر منفعلانه عمل کند و ابتکار عمل و برنامه روشنی نداشته باشد ممکن است این توافق به نوعی باعث هدر رفتن منابع کشور یا حتی ایجاد وابستگی شود.
بنابراین اکنون از یکسو شرایطی برای تهران فراهم شده که اگر بازیگری فعال باشد، میتواند این تفاهمنامه را به یک فرصت برای کشور تبدیل کند. از سوی دیگر این نقشه راه بین تهران و پکن باعث میشود این ذهنیت واشنگتن که کشور ایران صددرصد متکی به آنهاست تاحدودی خنثی شود و اینگونه تصور نکنند که با تحریمها میتوانند اقتصاد ایران را به ورطه نابودی بکشانند.
دریچهای برای اقتصاد ایران
برخی موافقان معتقدند که این توافق میتواند دریچهای برای اقتصاد ایران که به دنبال تحریمهای آمریکا دچار آسیب شده، بگشاید. با در نظر گرفتن افزایش فشارهای تحریمی آمریکا و اساسا فشار کلی بلوک غرب بهویژه در به حداقل رساندن صادرات نفتی، احتمالا این قرارداد میتواند دریچهای را برای اقتصاد ایران از طریق ارتباط با دومین اقتصاد مهم جهان یعنی چین باز کند.
طبیعتا گرایش بیشتر ایران به شرق با توجه به اهمیت ژئوپلیتیکی ایران و ابعاد مختلف اهمیت ایران برای غربیها باعث خواهد شد که غرب بهویژه اروپا تلاش بیشتری برای جلب نظر تهران صورت دهند که شاید این امر بتواند بهعنوان منفذی برای افزایش همکاریها یا کاهش فشارهای تحریمی مورد استفاده قرار بگیرد.
لزوم ارتباط همزمان با شرق و غرب
در این بین حتی موافقان این سند همکاری نیز معتقدند که همکاری با چین به تنهایی نمیتواند نیازهای ایران را مرتفع کند و جمهوری اسلامی باید ضمن موازنه مثبت در سیاست خارجی، عادیسازی روابط با نظام بینالملل را در دستور کار خود داشته باشد. تنوعبخشی به سبد سیاست خارجی همواره یکی از عنصرهای اثرگذار در پیشرفت کشورها محسوب میشود. هرچند نباید از نظر دور داشت که سیاست خارجی ایران از یک عدمموازنه بزرگ در رنج است و نبود ارتباطات همزمان با اروپا و آمریکا میتواند به پاشنه آشیل این همکاریها تبدیل شود.
چرا شرق؟
نکته دیگری که از سوی برخی مخالفان و بهویژه افکار عمومی مطرح میشود این است که چرا ایران اکنون که زیر فشار اقتصادی شدیدی از سوی آمریکا به سر میبرد به جای حل این مساله و بهبود روابط با غرب به سمت شرق تمایل پیدا کرده است.
در این خصوص باید توجه داشت که نگاه به شرق معمولا در برابر نگاه به غرب مفهومبندی میشود؛ در شرایط فعلی در مجموعه غرب، آمریکا چنان در برابر ایران رفتار میکند که حتی حاضر نیست کالاهای اساسی و موادغذایی به کشور ما برساند و با شیوههای مختلف تلاش میکند مانع از رسیدن موادغذایی و دارو به مردم ایران شود. بخش دوم مجموعه غرب، اروپاییها هستند که آنها نیز ۲، ۳ سال است در تلاشند که اینستکس راه بیفتد تا در پی آن موادغذایی و دارویی مبادله شود اما در این مسیر شکست خوردهاند. بنابراین توسعه روابط با همسایگان و کشورهایی که حداقل از واردات موادغذایی مردم ایران جلوگیری نمیکنند و آن را علیه منافع خود نمیبینند یک ضرورت است، نه یک انتخاب.
مزایای همکاری
در رابطه با مزایای همکاری ایران با چین باید توجه داشت که چینیها دارای توانمندی مالی بسیار بالایی هستند و به این ترتیب با توجه به طرح کلان آنها موسوم به یک کمربند-یک راه طبیعتا ایران میتواند از مزایای اجرایی شدن این طرح عظیم که در سطح بینالمللی درحال اجراست، استفاده کند. به هر حال چنین توافق بلندمدتی به همراه تجدید توافق ۲۰ ساله ایران و روسیه میتواند به همراهی هر چه بیشتر این دو قدرت بزرگ بینالمللی رقیب آمریکا بینجامد و طبیعتا همراهی بیشتر آنها را با ایران در مجامع و نهادهای بینالمللی بهویژه در شورای امنیت سازمان ملل و همچنین آژانس بینالمللی انرژی اتمی به دنبال داشته باشد که این امر میتواند منجر به کاهش فشارهای سیاسی-دیپلماتیک آمریکا و بهطور کلی غربیها علیه ایران شود.
سنگاندازی واشنگتن
در این بین مسالهای که اهمیت دارد و ممکن است تاحدودی روی این تفاهمنامه تاثیر بگذارد میزان مبادله تجاری بین آمریکا و چین و تاثیر تحریمهای واشنگتن بر این همکاریهاست؛ بر اساس آنچه خبری شده سالی بیش از ۷۰۰ میلیارد دلار رقم این تجارت است که سهم بیشتر آن نیز به صادرات کالاهای چینی اختصاص دارد.
بنابراین چین به این دلیل همیشه به آمریکا اولویت بیشتری خواهد داد تا ایران؛ زیرا ایران یک بازار کوچک و پرخطر است اما چین در ایالاتمتحده منافع بزرگ اقتصادی دارد.
همچنین شاید دولت چین تمایل برای همکاری با ایران داشته باشد اما بخش بزرگی از این نقشه راه به همکاری شرکتهای چینی با ایران بازمیگردد و این پرسش به میان میآید که آیا شرکتهای چینی برای تعاملات اقتصادی با ایران تحریمهای آمریکا را تحمل خواهند کرد یا اینکه دولت پکن راهکاری برای این امر اندیشیده است؟
در وضعیت فعلی مهمترین مانع روابط ایران و چین و گسترش این روابط، تحریمهای آمریکاست. در ایران ما عمدتا تاکیدمان بر کار با دولت چین است، اما آنچه اقتصاد ما نیاز دارد شرکتهای چینی است. این درحالی است که منطق اقدام شرکتهای چینی با شرکتهای آلمانی خیلی متفاوت نیست؛ آنها نیز از تحریمها نگران هستند، از مجازاتها میترسند و در بازارهای پرریسک حضور پیدا نمیکنند. بنابراین اکنون بحث کلیدی این است که تحریمها چه تاثیری روی اجرا شدن این سند و چشمانداز همکاری ایران با شرکتهای چینی بر جای خواهد گذاشت.
همزمان درهمتنیدگی اقتصاد چین و آمریکا و روابط موازی با عربستان سعودی، امارات، اسرائیل و ترکیه باعث میشود که پکن با ملاحظات بسیار و به آرامی پروژه خود را عملیاتی کند. در چنین فضایی ایران باید با درایت و درک شرایط موجود علاوهبر متنوعسازی سبد سیاست خارجی خود تلاش کند که به نوعی بین روابط با شرق و غرب توازن ایجاد کند. در واقع به گفته بسیاری از تحلیلگران ایران نباید تخممرغهایش را تنها در سبد چین یا روسیه بچیند.
در نهایت هنوز برای قضاوت در رابطه با سند همکاری ۲۵ ساله ایران و چین زود است و افکار عمومی نیز نباید تا زمان اجرایی شدن آن، هیجانزده با این موضوع برخورد و آن را نقد کنند.
در سفر نوروزی «وانگ یی» به تهران انجام شد
امضای توافق تهران و پکن
دنیایاقتصاد: سند برنامه همکاری جامع میان ایران و چین که در میان افکار عمومی به توافق ۲۵ ساله معروف شده است، روز ۷ فروردین و یک روز پس از سفر وزیر خارجه چین به تهران امضا شد. «وانگ یی» که به دعوت رسمی «محمدجواد ظریف» همتای ایرانی خود برای دیدار با مقامات جمهوری اسلامی ایران و به مناسبت گرامیداشت پنجاهمین سالگرد برقراری روابط دیپلماتیک میان دو کشور وارد تهران شد، این سند را به امضا رساند. وزیر خارجه چین پیش از سفر به ایران به عربستان و ترکیه سفر کرد و پس از سفر ۲ روزه به تهران هم به امارات متحده عربی، بحرین و عمان رفت. گسترش حلقه دوستان و بهبود روابط با کشورهای خاورمیانه بهخصوص خلیج فارس از اهداف اصلی پکن برای حضور فعالانه در این منطقه است.
انتشار خبر تهیه سند همکاری بلندمدت بین ایران و چین اوایل تابستان ۱۳۹۹ خبرساز شد و انتقادهای زیادی را به دنبال داشت. منتقدان این سند را با قراردادهایی مانند ترکمانچای مقایسه و از دادن امتیازات بیش از حد به چین در وضعیتی که ایران با تحریمهای آمریکا روبهرو است، ابراز نگرانی کردند. در واقع انتقادها به این عهدنامه پیشنهادی ظاهرا پس از اظهارات محمود احمدینژاد، رئیسجمهور پیشین، گستردهتر شده است. او در اواخر خرداد ۱۳۹۹ مدعی شد که مسوولان به دور از چشم مردم در حال مذاکره با یک کشور خارجی برای یک توافق هستند. پس از او علی مطهری، نماینده سابق مجلس نیز در توییتر نوشت ایران بهتر است پیش از امضای چنین عهدنامهای به سرنوشت مسلمانانی که در چین تحت آزار قرار دارند توجه کند. انتشار جزئیات سند بخش دیگری از انتقادات مخالفان است. اگرچه دستیار ظریف اعلام کرده که انتشار سند همکاری ایران و چین «الزام قانونی ندارد». در مقابل اما موافقان گرفتن امتیازات از غرب بر سر برجام و توسعه نگاه به شرق بهعنوان ابزاری برای ایستادگی در برابر زیادهخواهیهای آمریکا را از نقاط قوت این همکاری میدانند.
پیشتر محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران، گفته بود که تهران با اعتمادبهنفس در حال مذاکره بر سر توافقی با چین است که هیچ موضوع مخفی در آن وجود ندارد. ظریف چهارشنبه ۱۱ فروردین با حضور در شبکه اجتماعی کلاب هاوس در این باره صحبت کرد و انتقادهای مطرح شده را اشتباه دانست. او همچنین با همرسانی پستی در اینستاگرام تاکید کرد: «این سند قرارداد و معاهده نیست»، «هیچ تعهدی برای هیچیک از طرفین ایجاد نمیکند»، «هیچ عدد و رقمی» ندارد و «هیچ منطقه یا حتی نقطهای» را واگذار نمیکند. ظریف همچنین گفت که سند همکاری با چین بدون حل شدن برجام و FATF به جایی نمیرسد. محمدجواد ظریف در سخنانش حضور علی لاریجانی، رئیس سابق مجلس در مذاکرات با چین را پیشنهاد خود عنوان کرد و صحبتها درباره نقشآفرینی لاریجانی به خواسته طرف چینی را «دون شان نظام» دانست. ظریف همچنین افشای متن سند همکاری با چین در سال گذشته را عامل بیاعتمادی چینیها و تاخیر ۹ ماهه در امضای این سند عنوان کرد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران نیز ۳ بهمن ۱۳۹۴ در دیدار رئیسجمهوری خلق چین توافق برای «روابط استراتژیک ۲۵ ساله» را کاملا درست و حکمتآمیز عنوان کردند. در این میان قضاوت درباره چیستی این توافق تا زمان انتشار رسمی جزئیات آن چندان منطقی بهنظر نمیرسد.
جزئیات اولیه منتشر شده
متن این توافق که باید به تصویب مجلس هم برسد هنوز علنی نشده است. اما در روزهای اخیر سندی ۱۸ صفحهای در شبکههای اجتماعی دست به دست شده که خطوط همکاری آینده بین دو کشور در آن دیده میشود، از جمله سرمایهگذاری چینیها در بخش انرژی و همچنین مناطق آزاد تجاری ایران. در واقع سند در قالب یک «برنامه» برای بازه زمانی بلندمدت(۲۵ ساله) تهیه و تنظیم شده است. در این سند طرفین بر یک نقشه راه و افق روابط همهجانبه برای تحقق مشارکت جامع راهبردی و ارتقای عملی آن توافق کردند. این سند را باید برنامهای سیاسی-راهبردی، اقتصادی و فرهنگی دانست که از نگاه دو طرف سویههای همهجانبه روابط را در افقی بلندمدت دنبال میکند؛ در برنامه همکاری جامع ایران و چین به سه محور سیاسی نظامی و امنیتی، اقتصادی و فرهنگی پرداخته شده است.
بعد سیاسی
در بعد سیاسی-راهبردی(نظامی-دفاعی-امنیتی) در سند حاضر تلاش شده است مواضع نزدیک و همکاریهای دو کشور در قالب سازوکارهای دائمی تنظیم شود و طرفین ضمن ارتقای تبادلات، رایزنی و همکاریهای نزدیک خود در موضوعات مورد نظر و توافق طرفین در نهادهای منطقهای و بینالمللی افزایش دهند. تقویت زیرساختهای دفاعی، مقابله با تروریسم و برگزاری مانورهای منظم نظامی بهعنوان نمایش قدرت و همسویی دو کشور را میتوان مهمترین محورها در این بخش دانست.
بعد اقتصادی
در بعد اقتصادی دو طرف اتفاق نظر دارند که ظرفیتهای بالقوه برای همکاریها فراتر از وضعیت کنونی است و از اینرو همکاریهای اقتصادی یکی از محورهای اصلی و عمده همکاریهای بلندمدت دو کشور به شمار میآید. در این سند بر ظرفیت مکمل اقتصادی دو کشور بهویژه پیوند دادن ایران به زنجیره تامین ارزش محور از طریق تکمیل زنجیرههای مکمل فرآوری داخلی، تولید مشترک به منظور تامین بازارهای داخلی دو کشور و کشورهای ثالث و در نهایت بهرهبرداری از ظرفیتهای ایران از جمله نیروی کار جوان و ماهر تاکید شده است. از اینرو همکاری در حوزههای نفت، صنعت و معدن و حوزههای مرتبط با انرژی(نیرو، انرژیهای تجدیدپذیر و...) مبتنی بر دغدغههای توسعه ملی پایدار و زیستمحیطی در سند حاضر مورد تاکید قرار گرفته است.
همچنین به منظور بهرهبرداری حداکثری از مزایای ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک کشور، در سند حاضر بر مشارکت موثر ایران در ایده کمربند-راه طرف چینی تاکید شده است و از اینرو همکاریهای همهجانبه در قالب این ابتکار با اولویت همکاری در حوزه زیرساختی، ارتباطی(ریلی، جادهای بندری و هوایی)، مخابراتی، علمی-فناوری، آموزشی و سلامت مورد تاکید قرار گرفته است. در این سند بهصورت ویژه به تسهیل فرآیندهای موثر در همکاریهای اقتصادی و تجاری با هدف ارتقای بهعنوان دغدغه بنگاههای اقتصادی، تجار و بخش خصوصی توجه شده است و از اینرو تسهیل همکاریهای مالی-بانکی، گمرکی، مقرراتزدایی، اعطای تسهیلات منطق با قوانین در مناطق آزاد تجاری و ویژه اقتصادی، تقویت همکاری و تجارت غیرنفتی با تمرکز بر دو حوزه کشاورزی و دانشبنیان مورد توجه قرار گرفته است.
بعد فرهنگی
در بعد فرهنگی نیز با هدف افزایش شناخت متقابل بر ارتقای تبادلات مردمی(گردشگری)، رسانهای، دانشگاهی، نهادهای مختلف غیردولتی فرهنگی، انجمنهای دوستی و سازمانهای مردمنهاد تاکید شده است. همچنین سرمایهگذاری و کمک به تکمیل زیرساختهای لازم برای ارتقای همکاریهای فرهنگی از جمله در صنعت گردشگری در این برنامه مورد تاکید قرار گرفته است.پیشتر نشریه پترولیوم اکونومیست در ۳ سپتامبر ۲۰۱۹ (۱۲ شهریور ۱۳۹۸) در گزارشی به انتشار جزئیاتی از توافقنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران-چین پرداخت و مدعی شد که طی این توافقنامه چین ۲۸۰ میلیارد دلار در صنعت نفت و گاز ایران و ۱۲۰ میلیارد دلار در صنعت حملونقل ایران سرمایهگذاری میکند. در مقابل شرکتهای چینی اولویت اول اجرای پروژهها هستند و ۵هزار سرباز چینی برای تامین امنیت پروژهها به ایران اعزام میشوند. برخی دیگر از سرمایهگذاری ۴۵۰ میلیارد دلاری چینیها در صنایع مختلف ایران در این قرارداد ۲۵ ساله سخن میگویند. در عوض ایران تخفیفهای ویژه برای فروش نفت به چین قائل میشود که طبق بعضی گزارشها تا ۳۲ درصد (حدود یک سوم قیمت) نسبت به قیمتهای پایه جهانی عنوان شده است. در عین حال چین دو سال برای پرداخت هر خرید نفت وقت دارد. این اعداد و ارقام قرارداد ایران و چین توسط منابع غیررسمی منتشر شده و هنوز از سوی دولتهای ایران و چین تایید نشده است.
چگونگی شکلگیری سند
نقطه شروع این برنامه همکاری جامع به سفر شیجینپینگ رئیسجمهور چین به تهران در سال ۱۳۹۴ برمیگردد که در فضای اجرایی شدن برجام و ورود سرمایهگذاران خارجی به ایران صورت گرفت.
در سال ۱۳۹۴ و یازده روز پیش از انعقاد برجام، «شیجینپینگ» رئیسجمهور چین در سفر به تهران اعلام کرد که برای یک همکاری راهبردی ۲۵ ساله در ابعاد مختلف توافقی میان رهبران دو کشور شده است. در سوم بهمنماه ۱۳۹۴، متن پیشنویس اولیه توافقنامه جامع همکاری میان ایران و چین در حوزههای «سیاسی»، «اجرایی»، «انسانی و فرهنگی»، «قضایی، امنیتی و دفاعی» و «منطقهای و بینالمللی» به زبان انگلیسی منتشر شد. از سال ۱۳۹۸ انعقاد این سند به طور جدی مورد بحث قرار گرفت و چند متن پیشنویس بین دو کشور مبادله شد. در مرداد ۱۳۹۸ «علی لاریجانی» رئیس وقت مجلس شورای اسلامی در سفر به پکن اعلام کرد، ایران یک برنامه همکاری ۲۵ ساله با چین تدوین کرده است. همچنین در شهریور سال ۱۳۹۸ اعلام شد که ایران پیشنویس اولیه درباره سند ۲۵ ساله را به مقامات چینی ارائه میدهد.
نهایتا «حسن روحانی» رئیسجمهور پیشنویس نهایی برنامه ۲۵ ساله همکاریهای جامع ایران و چین را ۳ تیر ۱۳۹۹ در جلسه هیاتدولت بررسی و تایید کرد. در آن نشست به وزارت امورخارجه ماموریت داده شد که طی مذاکرات نهایی با طرف چینی، براساس منافع متقابل بلندمدت، این برنامه را به امضای طرفین برساند. از قرار معلوم در سفر رسمی محمد جواد ظریف به چین در مهر ۱۳۹۹، نظرات اصلاحی و تکمیلی ایران در رابطه با این سند به اطلاع دولت چین رسیده است و طرف چینی نهایتا در نیمه اسفند ۱۳۹۹، نظرات خود پیرامون سند مذکور را به اطلاع وزارت امور خارجه ایران رساند. با نهایی شدن متن، ۷ فروردین ۱۴۰۰ سند در ایران به امضای دو طرف رسید.
در گفتوگو با دکتر محمد مهدی بهکیش مطرح شد
شرط موفقیت توافق با چین
سند همکاری ایران و چین این روزها خبرساز شده است. در روزهای ابتدایی سال 1400 امضای سند همکاری دو کشور واکنشهای وسیعی را بهدنبال داشته است. این خبر در حالی اعلام شده که جزئیاتی از این سند منتشر نشده است و همین امر موجب شده تا کارشناسان پرسشهای زیادی را در خصوص مفاد سند مذکور مطرح کنند. دکتر محمدمهدی بهکیش، اقتصاددان، درخصوص امضای سند همکاری ایران و چین در گفتوگو با «دنیایاقتصاد» به نکاتی اشاره دارد که نشان میدهد عدم شفافیت جزئیات این سند، کارشناسان و عموم جامعه را سردرگم کرده است. او در عین حال شرط موفقیت توافق با چین را ابهامزدایی از این سند و ایجاد تعادل در روابط بینالمللی ایران میداند. دکتر بهکیش همچنین عنوان میکند که تجربه جامعه ایرانی از پیمانهای مخفیانه، تجربه خوبی نبوده و از این رو واکنشها به این سند، طبیعی است. تحلیل این اقتصاددان را درباره سند همکاری ایران و چین در این گفتوگو بخوانید.
همانطور که مستحضرید امضای سند همکاری ایران و چین در حالی اعلام شده که هیچ گونه جزئیاتی از مفاد این سند در دست نیست و همین امر موجب شده تا جامعه در این باره اقناع نشود. در حال حاضر جامعه نگران آن است که این سند به نفع چین تنظیم شده باشد و منافع ایران به خطر بیفتد. شما بهعنوان یک اقتصاددان امضای این سند را چطور ارزیابی میکنید؟
ابتدا باید تاکید کنم که من بهعنوان یک اقتصاددان صحبت میکنم و روابط بینالملل را از دید اقتصادی میبینم. روابط اقتصادی کشور به شدت به مسائل و روابط بینالملل وابسته است. از این رو ما اقتصاددانها هم مجبوریم وارد حیطه روابط بینالملل شویم. دومین نکته که باید به آن اشاره کنم اهمیت صادرات برای کشورها است. رشد اقتصادی هر کشور رابطه مستقیم با صادرات آن کشور دارد. اگر صادرات کشور رشد کند، تولید ناخالص داخلی و بهدنبال آن اشتغال نیز رشد میکند؛ بنابراین رفاه مردم نیز بیشتر میشود و تورم هم توام با اعمال سیاستهای درست کاهش مییابد. اما توسعه صادرات نیز شروطی دارد. زمانی که روابط بینالمللی، مناسب باشد و عاملان اقتصادی بتوانند بازارهای صادراتی خود را شناسایی و مهمتر آنکه قراردادهای نسبتا بلندمدت را منعقد کنند، توسعه صادرات محقق میشود. هیچ صادرکنندهای کالای خود را یک بار و فقط به یک مشتری نمیفروشد. بلکه آنها مشتریهای خود را به تدریج پیدا میکنند، با آنها قرارداد میبندند و این همکاری در صورتی میتواند پایدار بماند که روابط کشورها با هم پایدار باشد. اگر از این زاویه به روابط بینالمللی و اقتصادی نگاه کنیم، شاید مهمترین عامل در فراهم آوردن شرایط رشد اقتصادی این باشد که روابط بینالمللی متعادلی با کشورهای مختلف که پتانسیلی برای ایجاد روابط با ما دارند، ایجاد شود. در این بستر، ما با چین یا هر کشور دیگری تفاهمنامه امضا کنیم، مشکلی ندارد؛ به شرطی که این تفاهمنامه یکطرفه نباشد و با کشوری وارد مبادله یکجانبه نشویم؛ چراکه در این صورت، توسعه صادرات تحقق نمییابد و پیرو آن رشد اقتصادی نیز اتفاق نمیافتد. روابط متعادل با کشورها لازمه بازارهای صادراتی پایدار است. برقراری روابط متعادل نیز به این معنی است که در دنیای امروز هم با شرق و هم با غرب روابط برقرار کنیم. در حال حاضر کشورهای پرقدرتی در دنیا وجود دارند و دو قدرت بزرگ آمریکا و چین نیز در این فضا شکل گرفته و رشد کردهاند. همان طور که میدانید، روابط ایران و آمریکا، رابطه خوبی نیست. کشور ما با آمریکا و غرب در سالهای اخیر سند برجام را امضا و بر آن اساس کشور شروع به فعالیت کرد. اما آمریکا از آن تفاهم خارج شد و مسائل متعددی را برای ایران بهوجود آورد. از سوی دیگر ایران کشوری است که روابطش در قرنهای متمادی (از زمان صفویه) با غرب یا همان اروپا نسبت به کشورهای واقع شده در شرق، بیشتر بوده است. بنابراین ما اختلاط تکنولوژیک، علمی، فرهنگی و اقتصادی نسبتا گستردهای با غرب داریم. با توجه به این موارد، در خصوص این سند همکاری با چین چند نکته وجود دارد که باید به آن توجه کنیم تا شاید دلیل هجمههای وارد شده به این سند را بهتر درک کنیم. سند همکاری با چین چند سال است که در حال بررسی است. اما برای مردم چندان اهمیتی نداشته است. حال در زمانی که موضوع برجام و مذاکره در این باره افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده و مردم همه منتظرند که مشکلات برجام با توجه به امیدهای بهوجود آمده بهواسطه انتخابات آمریکا، امروز و فردا حل و رابطه ما باز هم با غرب هموار شود، خبر امضای سندی منتشر میشود که درست قطب مقابل کشورهایی است که مورد نظر جامعه است. به عبارتی زمانی که جامعه منتظر به سرانجام رسیدن برجام بود، وقتی سندی با کشوری که نه به لحاظ فرهنگی، نه زبانی، نه تکنولوژی ارتباط ویژهای با ایران ندارد، امضا میشود، طبیعی است که واکنشهایی را بهدنبال خواهد داشت. حال این سوال مطرح میشود که چگونه میتوان در دنیای مدرن امروز که سرعت تکنولوژی و تغییر تکنولوژی حداکثر 5 سال است، سند یا تفاهم یا قراردادی به مدت 25 سال منعقد شود؟ بنابراین بدیهی است که جامعه از این اتفاق شوکه شود. البته وزیر خارجه گفته است که اگر برجام به نتیجه نرسد و FATF عملی نشود، هیچ کدام از مفاد این سند عملی نخواهد شد. هرچند ما از مفاد آن سند خبر نداریم و تحلیلی هم در آن باره نمیتوانیم ارائه دهیم، اما در چنین زمان و چنین بستری، هنگامی که ناگهان سندی برای 25 سال امضا میشود، هم کارشناسان را شوکه میکند و هم صنعتگران و تجار و جامعه را. جامعه نمیداند چرا این سند محرمانه است و به همین دلیل هم واکنش نشان میدهد.
آیا این سند نمیتواند در مذاکرات برجامی ایران برگ برنده ما باشد و اهرم فشار در برابر غرب و آمریکا شود، آیا نمیتواند ابزاری برای امتیازگیری از کشورهای دیگر باشد؟
فکر میکنم اگر امضای این سند به این دلیل باشد که افکار عمومی ایران و آمریکا و اروپا درگیر شود، ممکن است این اثر را داشته باشد. اما به نظر من بعید است که سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و اروپا از مفاد این تفاهمنامه خبر نداشته باشند. گفته میشود که چینیها خواستار عدم انتشار مفاد این سند هستند. به نظر من ممکن است این خواسته به دلیل واکنش افکار عمومی ایران یا حتی افکار عمومی چین باشد وگرنه بزرگان کشورهای مختلف که سیستم اطلاعاتی قوی دارند امکان ندارد از این سند بیاطلاع باشند. بنابراین در پاسخ به سوال شما باید بگویم اگر بخواهند با افکار عمومی بازی کنند و فشار جامعهای مثل آمریکا به دولت برای بازگشت به برجام را زیاد کنند، شاید این اتفاق بیفتد؛ اما بعید میدانم این سند چنین کارآیی داشته باشد.
برای سیاستمداران چطور؟ آیا آنها به این واسطه ممکن است در مذاکرات رفتار متعادلتر و نرمتری از خود در قبال ایران نشان دهند؟
همان طور که گفتم بعید است سیاستمداران از مفاد این سند بیاطلاع باشند. اما من میخواهم فرض دیگری را مطرح کنم. ممکن است که چینیها چراغ سبزی از خود آمریکاییها دریافت کرده باشند و برای این سند اقدام کرده باشند. چرا چینیها درست دو ماه مانده به انتخابات ریاستجمهوری ما باید این سند با اهمیت با ایران را امضا کنند؟ چرا چین قبل از اینکه تکلیف برجام مشخص شود این سند را امضا کرده است؟
همانطور که خودتان هم اشاره کردید و بر اساس آنچه آقای ظریف گفته است، عملی شدن این سند مشروط به حل شدن برجام و موضوع الحاق به FATF است.
بله درست است. ولی مگر چینیها اینها را نمیدانستند؟ چرا چنین سندی را در آستانه اتفاقات سیاسی ایران (انتخابات ریاستجمهوری) که مشخص نیست رویکرد دولت بعدی به روابط خارجی و تجاری چیست، امضا کردهاند؟ مگر اینکه این موضوع یک بازی بزرگان در سطح دنیا باشد.
فکر میکنید این بازی با چه هدفی صورت میگیرد؟
من تصور میکنم که موضوعی بزرگتر و مهمتر از آنچه ما میبینیم، مطرح است. توجه داشته باشید که ایران در موقعیت سوق الجیشی بسیار مهمی قرار گرفته است و همانطور که گفتم قرنهای گذشته با غرب ارتباط نزدیکی داشته است. بعید میدانم که غرب اجازه بدهد حضورش در ایران کمرنگ شود. در نتیجه باید بین غرب و شرق تفاهمی صورت گرفته باشد. شاید در راستای آن تفاهم، چینیها چنین سندی را امضا کرده اند تا آمریکاییها را به سر میز مذاکره خودشان بکشانند و بگویند نفوذ کافی در ایران دارند و از این طریق به تفاهم در مورد موقعیت ایران و خلیج فارس برسند. همگی میدانیم که چین تا دهههای آینده به انرژی موجود در خلیج فارس به شدت وابسته است و برای توسعه به مسیرهای ایران نیز بسیار نیازمند است. ایران در چهارراهی قرار گرفته است که برای چین بسیار مهم است. بنابراین چنین احتمالی هم وجود دارد که چین برای نفوذ در خلیج فارس حرکتی را آغاز کرده باشد. از طرف دیگر ما (ایران) میخواهیم مستقل باشیم. این خواسته مطلوب همه کشورها و ماست. بنابراین باید به گونهای رفتار کنیم که بزرگان جهان برای ما تصمیم نگیرند. برای اینکه این اتفاق نیفتد، دولت باید مفاد این سند را علنی کند و مردم هم مشارکت داده شوند و جامعه مطمئن شود که در غیاب آنها اتفاق غیرعادی نمیافتد.
بخشی از جامعه از این نگران است که ایران به دلیل شرایط نامساعد اقتصادی به چین امتیاز بدهد. نظر شما در این باره چیست؟
معلوم است که ایران در حال حاضر از نظر اقتصادی مشکلات جدی دارد و اگر کسی فکر میکند که بهخاطر این مشکلات، ممکن است امتیازهای غیرعادی به چین داده باشد، طبیعی است. البته ممکن است که هیچ کدام از امتیازهایی که در جامعه مطرح میشود به چین داده نشده باشد. ولی مردم میتوانند چنین تفکری راجع به این سند داشته باشند. در ایران همواره مردم نسبت به دولتها بدبین بوده اند و به خاطر اتفاقاتی که افتاده، با نظامهای دولتی مشکل دارند. بنابراین به نظرم بهترین اقدام دولت در این شرایط، علنی کردن این نوع حرکتها است؛ حتی اگر طرف مقابل مثل چین نظر دیگری داشته باشد.
شما اشاره کردید که ممکن است چین با این سند همکاری بخواهد در مذاکره با آمریکا دست برتر داشته باشد و آنها را راضی کند که در ایران نفوذ کافی دارد. ولی اگر بخواهیم از زاویه ایران به این موضوع نگاه کنیم، آیا ایران هم میتواند در مذاکرات خود از این سند استفاده کند و از غرب امتیاز بگیرد؟ چون همان طور که شما هم فرمودید غرب هم تمایلی ندارد نفوذش در ایران را از دست بدهد.
اگر من مفاد این سند را میدانستم، میتوانستم با قطعیت نظر بدهم. اما به نظرم به صرف امضا کردن تفاهم با یک کشور منافعی برای ایران بهوجود نمیآید؛ به جز یکسری هزینه اجتماعی که مردم را به شبهه انداخته و برخی را بدبین تر کرده و دلسوزان مملکت را سردرگم کرده است. دلسوزان مملکت هم در این شرایط نمیتوانند قضاوتی کنند که این سند به زیان یا به نفع کشور است. چرا ما کاری میکنیم که کارشناسان دلسوز را هم با ابهام مواجه کنیم؟
سابقههای چنین همکاریهایی در ایران چگونه بوده است؟ آیا این سوابق تاریخی در افکار عمومی تاثیر گذار است؟
در اوایل قرن بیستم قرارداد 1907 را کشورهای انگلیس و روسیه تزاری منعقد کردند و ایران را به نوعی بین خود تقسیم کردند یا قرارداد 1919 بعد از جنگ جهانی اول که ایران به نوعی تحت الحمایه انگلیس میشد. ولی با فشار افکار عمومی هیچ یک از آنها اجرایی نشد. بنابراین ما تجربههای بدی از پیمانهای مخفی با غرب یا شرق داریم. البته آن زمان شرق به معنی روسیه و بعدها به معنی شوروی بود. حال در چنین سوابق تاریخی در ذهن جامعه با سندی مواجه میشویم که با ابرقدرتی که عملکردش در سایر کشورها جای تامل هم دارد، منعقد شده است. چینیها عملکرد جالبی در آفریقا و برخی کشورهای دیگر از جمله در شرق آسیا ندارند و این نوع عملکرد، ایجاب میکند در این سند احتیاط بیشتری از سوی ایران اعمال شود، چراکه سندهای همکاری با آفریقا یک طرفه و عموما به نفع چین است. اگر این سند هم یک طرفه و به نفع چین باشد، طبیعی است که وضعیت جالبی پیش روی جامعه نیست. وقتی قرارداد یا تفاهمی محرمانه بسته میشود، کسی نمیتواند نظر درستی در مورد آن بدهد. علاوه بر این ذهنیت نامناسب جامعه نسبت به این نوع مسائل هم موجب میشود که آنها در خصوص این سند عکس العملهای تند نشان دهند.
برخی معتقدند چین در دورهای که ایران در تحریمهای سنگین به سر میبرد، به ایران کمک کرده است. هم از ایران نفت خریده و هم تبادلات بانکی را با ایران تا حدی حفظ کرده و بخش زیادی از تابآوری اقتصاد ایران به دلیل حفظ تجارت با چین بوده است. آمار هم نشان میدهد که شریک اول واردات و صادرات ایران چین بوده که بیانگر اهمیت این کشور در اقتصاد ایران است. برخی معتقدند با توجه به اینکه ایران در شرایط جذب سرمایهگذار خارجی هم نیست این سند میتواند موجب جذب سرمایهگذار خارجی شود.
من معتقدم اگر رابطه با غرب درست نشود، این رابطه با چین ادامه پیدا نمیکند. اینکه در سالهای گذشته چینیها به ما کالا فروختند و از ما نفت هم خریدند درست است؛ اما به چه قیمتی؟ با قیمتهای بسیار غیرمنصفانه. شاید چون در تحریم بودیم این کار را کردهاند. ممکن است آنها بگویند که با قیمتهای استثنایی به ما کالا فروختند و با قیمتهای استثنایی از ما نفت و کالا خریدهاند. آنها هم توجیه خودشان را دارند اما چیزی که مسلم است ما هزینه این ارتباط با چین را دادهایم. چین به دلیل اینکه با آمریکا در ستیز است، سعی کرده ایران را که کشور پر اهمیتی است، نگه دارد تا بتواند یک روز حضورش را در این کشور بیشتر کند؛ کاری که این کشور در پاکستان هم انجام داد. هرچند پاکستان اهمیتی کمتر از ایران دارد اما پاکستان با آمریکاییها قراردادهای بلندمدت بسته است و از آنها کمکهای نظامی میگیرد. در این شرایط چینیها بندر گوادر را ساختند و جادهای را در آنجا راهاندازی کردند و در حال نفوذ گسترده در پاکستان هستند. آنها علاقهمندند همان کار را در ایران هم انجام دهند؛ چون اهمیت ایران بسیار بیشتر از پاکستان است.
آیا چین از منافعی که با کشورهایی مانند آمریکا و عربستان دارد، چشمپوشی کرده و این سند را امضا کرده است؟
چینیها با آمریکاییها در حال رقابت هستند و حدود 500 میلیارد دلار صادرات چین به آمریکا است. معلوم است که چینیها به خاطر مثلا 10 میلیارد دلار مراوده با ما، از آن 500 میلیارد دلار چشمپوشی نمیکنند. آنها حکمرانهای عاقلی هستند، بنابراین باید یک سوال از خودمان بپرسیم که آیا چین منافع به آن بزرگی را برای همکاری با ما به خطر میاندازد؟ من معتقدم این موضوع امکان ندارد. با عربستان هم همینطور. پس چرا این سند را امضا کرده است؟ من فکر میکنم که در رقابتی که بین آمریکا و چین وجود دارد و نیازی که چین به انرژی و خلیج فارس و موقعیت سوقالجیشی ایران دارد، این سند امضا شده است. باید توجه داشته باشید که در روابط بینالملل دوستی مطرح نیست، منافع مطرح است، بنابراین منافع چین ایجاب میکرده که به سمت ما بیاید. در غیر این صورت چرا چین پولهای ایران را برنگردانده است؟ ما مقدار زیادی پول در چین داریم. این کشور در این مدت فقط کالاهایی که خودش تعیین کرده، آنهم با قیمتهای غیرواقعی به ما فروخته است. در روابط بینالملل، منافع حرف اول را میزند نه دوستی. درست است که منافع، دوستی را بهوجود میآورد و روابط فرهنگی را ایجاد میکند که این موضوع یک پروسه طولانی است. اما ما با چین هنوز چنین روابطی نداریم، حتی فرهنگ آنها را نمیشناسیم. رابطه و رفاقتی که ما با اروپاییها داریم بسیار عمیقتر است. حتی رابطه فرهنگی ما با مالزی هم بیشتر از چین است.
و حرف آخر توصیه شما در مورد این سند چیست؟
تفاهم پر ابهام ۲۵ ساله با کشوری نا آشنا برای مردم و قرار دادن آن در مقابل کشورهایی که اکثر مردم آنان را میشناسند و با آنان ارتباط دارند نمیتوانست جز آنچه در این چند روز دیدیم حاصل دیگری داشته باشد. توصیه آن است که هرچه زودتر متن امضا شده منتشر شود تا التهاب جامعه فروکش کند. باید متن تفاهم با چین علنی شود تا قضاوتها واقعی شود. تفاهم پرابهام با چین شوکی بود برای مردمی که آزردهاند از مریضی و عصبانی از فشارهای اقتصادی. این سند امید جامعه به بازگشت برجام و امکان رشد مجدد اقتصادی را از بین برده است. البته مذاکرات اعضای اروپایی برجام در اروپا امیدوارکننده است. اما وقتی وزیر خارجه کشورمان میگوید که هیچ بخشی از توافق با چین اجرایی نخواهد شد مگر برجام احیا شود و تحریمها برداشته شوند و لوایح مرتبط با FATF در ایرانتصویب شود سوال این است که پس چرا چنین التهابی را در جامعه ایجاد کردند؟ به نظر من با این اظهارات آقای ظریف، امضای سند توافق با چین بیشتر شبیه توافقهای غیرممکن است. در نتیجه این همه نگرانی برای «هیچ» است. فقط اینکه بازی با افکار عمومی دردسرساز شده است. به اعتقاد من درحالیکه مذاکرات اروپا در برجام مسیر مثبتی را میپیماید، امضای سندی پر ابهام با چین کمکی به مذاکرات برجامی اروپا نمیکند و میدانیم اگر مذاکرات برجام بهجایی نرسد توافق هم بیاثر خواهد شد.