یادداشت copy

فعالان این صنعت در بحث تخصیص ارز و تعیین سهمیه‌ها توسط دولت بر اساس ظرفیت‌های تخمینی با مشکل مواجهند. اینکه دولت ظرفیت تولید شرکت‌ها را تعیین و بر اساس آن ارز اختصاص دهد، بسیار روش ناکارآمدی است و نتایجی که بسیاری از صنایع با آن مواجه هستند گواه بر این ناکارآمدی است.

این سیاست نادرست باعث شده برخی شرکت‌ها امروز به فکر واردات کالای قاچاق بیفتند و برخی اندازه کسب و کار خود را کوچک کنند، چراکه ارز کافی برای تامین نیازهای صنعت و ماشین‌آلات وجود ندارد. این در حالی است که دولت باید واردات شرکت‌ها را چک کند و برنامه‌های توسعه‌ای را بسنجد و ارز را تخصیص دهد، اما دولت با تخصیص حداقل ارز و سهمیه‌بندی آن شرایط را برای تولید سخت و برای آنان که به دنبال رانت هستند آسان کرده است.

این سیاست‌ها باعث شده عملا معامله با فروشندگان ماشین‌آلات و مواد اولیه خارجی هم سخت شود. در گذشته برای فعالان اقتصادی ایرانی فرش قرمز پهن می‌کردند اما امروز به دلیل مشکلات متعددی که در پرداخت پول و تامین ارز و... داریم جواب ما را هم نمی‌دهند. طبیعتا دور زدن تحریم‌ها و عبور از قوانین برای آنها آسان نیست و اگر هم قرار بر همکاری باشد باید وجه موردنیاز پیش‌پرداخت شود و با قیمت‌های بالاتر نسبت به تامین ماشین‌آلات اقدام کنیم و تازه از زمان ثبت‌سفارش و خرید چند ماه طول می‌کشد تا کالا به دست ما برسد.

واقعیت آن است که قانون‌گذار قوانینی غیرحرفه‌ای در نظر گرفته که صنعتگر امیدی به توسعه و رشد و تغییر ندارد و قادر به حل مشکلات و نیازهای کسب و کار خود نیست و با اینکه تولیدکنندگان ایرانی از خلاقیت و توسعه‌مداری بالایی برخوردارند و علاقه زیادی به توسعه دارند اما متاسفانه ابزار موردنیاز را در اختیار ندارند و قانون‌گذار به حدی شرایط را سخت کرده که بسیاری از آنها از اجرای طرح‌های توسعه‌ای خود دست کشیده‌اند، چراکه با این شرایط همین که بتوان کسب و کار را سر پا نگه داشت هنر کرده‌ایم.

از سوی دیگر کشور با یک فضای رکودی سنگین روبه‌رو است که باعث شده همه تولیدکنندگان با فشار اقتصادی و مالی شدیدی روبه‌رو باشند. سیستم بانکی که هیچ نوع حمایتی از تولید نمی‌کند، حتی سودی که از مردم دریافت می‌کند از ربا هم سنگین‌تر است و حاضرم ثابت کنم در حال حاضر نرخ سود واقعی نزدیک به 50‌درصد است و معلوم نیست منابع بانک‌ها صرف چه اموری می‌شود و رسالت بانک‌ها در اقتصاد چیست و جز اینکه کارمندانشان از مزایای منابع استفاده کنند چه معنایی دارند.

از سوی دیگر هر ساله شعار حمایت از تولید سر می‌دهند ولی در عمل هیچ وقت سیاستگذاری متناسب با شعارها ارائه نمی‌کنند و این در حالی است که معتقدم تا زمانی که متخصصان مجربی که تنگ‌نظرانه به موضوعات اقتصادی نگاه نکنند روی کار نیایند مشکلات به قوت خود باقی است.

مدیرانی که از بالا به پایین به مردم و بخش خصوصی نگاه می‌کنند و همواره با شک و تردید نسبت به سایرین رفتار می‌کنند نمی‌توانند این مشکلات را برطرف کنند.

 مدیران وزارتخانه‌ها فعالان بخش خصوصی و تولیدکنندگان را درک نمی‌کنند و همواره بر اساس ذهنیت نادرستی که به سرمایه‌دار دارند با فعالان اقتصادی رفتار می‌کنند و نتیجه این رفتارها مهجور ماندن تولید و تولیدکننده در کشور شده است.