قابلیت حکمرانی در ایران با دستان اجرایی دولت‌‌‌ها می‌‌‌خواهد توسعه پیدا کند، ولی با سازمان‌هایی سروکار دارد که ظرفیت اجرای قابل قبول و متناسب با سرمایه‌‌‌های ملی و انسانی ندارند. در این شرایط، به محض برداشته شدن فشار سیاسی و مقطعی یا تغییر دولت و سونامی تعویض مدیران و سیاستمداران، ایده‌‌‌های درست و راهکارهای اجرایی را رها می‌کنند و جامعه به همان وضع موجود برمی‌‌‌گردد؛ البته مستهلک‌‌‌تر، خسته‌‌‌تر و بی‌‌‌اعتمادتر. حال، انتظار و خواست عمومی (خصوصا در دوره بعد از انتخابات) بر بهبود و جهش در توسعه ملی و بهبود شرایط و معیارهای جهانی حداقل در کشورهای منطقه است؛ در حالی که چنین مسائل کلیدی و حل‌‌‌نشده‌‌‌ای عموما گریبانگیر کشور است و از دولت و مجلسی به دولت و مجلس دیگر دست به دست می‌شود.

مساله قابلیت حکومت در ایران، آنقدر دارای ریشه‌‌‌های تاریخی، فرهنگی و اجتماعی است که پرداختن به آن مجال بیشتری را طلب می‌کند. لیکن در این نوشتار، آن بخش و لایه از قابلیت حکمرانی مدنظر است که سبب شده تا حتی در برخی از موارد که توسعه به ظاهر رخ داده و رفاه در جامعه ایرانی ایجاد شده، همچنان حس رضایتمندی افراد تامین نشده و گاه افراد آن جامعه را ناراضی‌‌‌تر کرده است. به‌‌‌نظر می‌رسد که سبب‌‌‌شناسی آسیب‌‌‌های توسعه‌‌‌نیافتگی و تبعات منفی آن، بتواند راهگشای تحول در توسعه کشور شده و با این عزم، مفاهیمی مانند مسوولیت اجتماعی مدیران و تصمیم‌گیران امر توسعه در کشور قابلیت طرح پیدا می‌کنند.

مسوولیت اجتماعی به‌‌‌معنای آگاهی از تاثیرات اجتماعی هر عمل معین است. اهمیت این موضوع زمانی که در بستر توسعه و مهندسی در کشور مطرح می‌شود، چند برابر می‌شود. مسوولیت اجتماعی در حوزه مهندسی حکم می‌کند که چهار ویژگی به‌‌‌صورت توامان در ساختارها، سازمان‌ها و فرآیند توسعه کشور وجود داشته باشد: انتقادی بودن، روشنگری و رهابخشی از موانع و ساختارهای دست‌‌‌وپاگیر و غلط، کمک به تسلط بر وضعیت نابسامان موجود و توانمندسازی نهاد توسعه‌‌‌دهنده و جامعه‌‌ توسعه‌‌‌پذیر.

با درنظرگیری عمق مسوولیت اجتماعی مهندسی در توسعه کشور و ویژگی‌‌‌هایی که برای آن برشمرده شد، نقش کمرنگ استفاده از جامعه‌‌‌شناسان و عالمان و خبرگان علوم اجتماعی در فرآیند تصویب، اجرا و پایش طرح‌‌‌های عمرانی و توسعه‌‌‌ای کاملا به چشم می‌‌‌خورد. در ادبیات واژ‌‌‌ه‌‌‌ای به‌‌‌نام همتا یا Counterpart وجود دارد که به‌‌‌معنای این است که دو موضوع یا مورد هم‌شأن همدیگر بوده مانند اینکه می‌‌‌گویند وزیران امور خارجه دو کشور همتا هستند. تحلیل چالش‌‌‌های توسعه نامتوازن و شکننده در بخش‌‌‌های مختلف کشور نشان می‌دهد که توجه صرفا مهندسی به توسعه منشأ این مشکلات بوده و بنابراین علوم اجتماعی و جامعه‌‌‌شناسی، همتای علوم مهندسی در توسعه پایدار است و باید این موضوع در دستور کار متولیان توسعه قرار گیرد.

شکی نیست که سیاستگذاران و مجریان توسعه، خواهان برون‌‌‌رفت از شرایط موجود و بهبود وضعیت رفاه، رضایتمندی و سرمایه اجتماعی هستند. اگرچه برخی نیز این پیش‌‌‌فرض را به‌‌‌طور قطعی و همیشگی کمتر قبول دارند یا غالب آن افراد این پیش‌‌‌فرض را در اولویت حکمرانی تلقی نمی‌‌‌کنند، اما شواهد متعددی وجود دارد که تمامی دست‌‌‌اندرکاران، خواهان پیشرفت بوده اگرچه به اعتقاد نگارنده نه ظرفیت مناسب و متناسب با آن را فراهم کرده‌‌‌اند و نه سازوکار صحیح دستیابی به توسعه را ساخته و پرداخته‌‌‌اند. همین مسائل سبب برخی تشکیک‌‌‌ها در برخی اذهان عمومی شده که لازم است تا اصلاح ساختاری شود. در موضوع اصلی این نوشتار، آنگاه که از مسوولیت اجتماعی مهندسی صحبت به میان می‌‌‌آید، اصلاح ساختار حکمرانی حکم می‌کند که سازوکاری را فراهم آورد تا علوم اجتماعی و مهندسی در کنار هم و همتای هم در پیشبرد طرح‌‌‌های عمرانی نقش‌‌‌آفرینی کنند.

منظور از نقش‌‌‌آفرینی توامان جامعه‌‌‌شناسان و مهندسان در طرح‌‌‌های توسعه این است که سازوکار جهش و تحول سازمانی و ملی به‌‌‌گونه‌‌‌ای فراهم شود که همگان از مواهب توسعه بهره‌‌‌مند شوند و رضایت عمومی از حکمرانی در بخش توسعه به وجود آید و کارآمدی حاکمیتی بر همگان به‌‌‌طور شفاف روشن شود.

تحول و جهش در همگرایی علوم مهندسی و اجتماعی نه‌تنها امکان‌‌‌پذیر است، بلکه با توجه به نیازهای روزافزون جوامع به راه‌‌‌حل‌‌‌های جامع و پایدار برای مشکلات پیچیده، ضروری به نظر می‌‌‌رسد. برای دستیابی به این تحول و جهش، باید عوامل متعددی مورد توجه قرار گیرند و اقدامات خاصی انجام شوند. در ادامه به دلایل و راهکارهایی برای ایجاد این تحول و جهش پرداخته شده است.

دلایل امکان‌‌‌پذیری تحول و جهش در توسعه

نیازهای روزافزون جامعه

اصولا نیاز، مایه و پیشران حرکت است. شناخت درست نیازها و انتظارات، وظیفه نخبگان و خبرگان هر جامعه است. شواهد متعدد نشان می‌دهد که جوامع امروزی با مشکلات پیچیده و چندبعدی مواجه هستند که نیاز به رویکردهای بین‌‌‌رشته‌‌‌ای دارند. مسائل زیست‌‌‌محیطی، نابرابری‌‌‌های اجتماعی، توسعه زیرساخت‌‌‌ها و مدیریت منابع از جمله چالش‌‌‌هایی هستند که تنها با همکاری نزدیک میان علوم مهندسی و اجتماعی قابل حل هستند.

پیشرفت‌‌‌های فناوری و علمی

پیشرفت‌‌‌های فناوری و علمی ابزارها و روش‌های جدیدی برای تحلیل و حل مسائل فراهم کرده‌‌‌اند. استفاده از داده‌‌‌های بزرگ (Big Data)، هوش مصنوعی، اینترنت اشیا (IoT) و دیگر فناوری‌‌‌های نوین می‌تواند به بهبود تعامل و همکاری میان علوم مهندسی و اجتماعی کمک کند.

تغییرات در سیاستگذاری و مدیریت

در بسیاری از کشورها، سیاستگذاران و مدیران به اهمیت همگرایی میان علوم مهندسی و اجتماعی پی برده‌‌‌اند و در حال تدوین سیاست‌‌‌ها و برنامه‌‌‌هایی هستند که این همکاری را تسهیل و تشویق کنند. مهم درس‌‌‌آموزی از دستاوردها و حرکت به‌سمت اصلاح سازوکارهای توسعه است. هرچقدر این مهم با تاخیر مواجه شود، نه‌تنها ما فرصت‌‌‌سوزی کرده‌‌‌ایم، بلکه منابع و سرمایه‌‌‌های ملی و انسانی‌‌‌مان را هدر داده‌‌‌ایم و اعتماد عمومی را خدشه‌‌‌دارتر کرده‌‌‌ایم.

راهکارهای دستیابی به تحول و جهش

آموزش و پرورش بین‌‌‌رشته‌‌‌ای

در امر اصلاح و بهبود شرایط، موضوعی مهم‌تر از آموزش وجود ندارد. تدوین و تدریس واحدهای درسی بین‌‌‌رشته‌‌‌ای در دانشگاه‌‌‌ها، برگزاری دوره‌‌‌های آموزشی برای مهندسان و جامعه‌‌‌شناسان و ایجاد برنامه‌‌‌های آموزشی مشترک می‌تواند به تربیت نیروهای انسانی با مهارت‌‌‌های لازم برای همکاری بین‌‌‌رشته‌‌‌ای کمک کند.

حمایت‌‌‌های دولتی و سیاستگذاری

دولت‌‌‌ها باید با ایجاد سیاست‌‌‌ها و برنامه‌‌‌های حمایتی، تامین بودجه‌‌‌های تحقیقاتی مشترک، ایجاد نهادهای مشاوره‌‌‌ای بین‌‌‌رشته‌‌‌ای و تشویق به مشارکت عمومی، همگرایی میان علوم مهندسی و اجتماعی را تسهیل کنند.

استفاده از فناوری‌‌‌های نوین

استفاده از فناوری‌‌‌های نوین می‌تواند به بهبود تعامل و همکاری میان علوم مهندسی و اجتماعی کمک کند. فناوری‌‌‌های اطلاعاتی و ارتباطاتی می‌توانند ابزارهای موثری برای جمع‌‌‌آوری و تحلیل داده‌‌‌ها، ایجاد مدل‌‌‌های شبیه‌‌‌سازی و ارتقای ارتباطات بین‌‌‌رشته‌‌‌ای فراهم کنند.

ایجاد بسترهای همکاری و شبکه‌‌‌سازی

ایجاد بسترهای همکاری و شبکه‌‌‌سازی میان مهندسان و جامعه‌‌‌شناسان می‌تواند به تبادل دانش و تجربیات کمک کند. برگزاری کنفرانس‌‌‌ها، سمینارها و کارگاه‌‌‌های بین‌‌‌رشته‌‌‌ای و ایجاد شبکه‌‌‌های اجتماعی و حرفه‌‌‌ای می‌تواند به افزایش تعاملات و همکاری‌‌‌ها منجر شود.

پروژه‌‌‌های پایلوت و نمونه‌‌‌های موفق

اجرای پروژه‌‌‌های پایلوت و نمونه‌‌‌های موفق نیز می‌تواند به نشان دادن کارآیی و اثربخشی همگرایی میان علوم مهندسی و اجتماعی کمک کند. این پروژه‌‌‌ها می‌توانند به‌‌‌عنوان مدل‌‌‌هایی برای دیگر پروژه‌‌‌ها و برنامه‌‌‌های توسعه‌‌‌ای مورد استفاده قرار گیرند.

به‌‌‌عنوان جمع‌‌‌بندی، این نوشتار بیان کرد که تحول و جهش در همگرایی میان علوم مهندسی و اجتماعی نه تنها امکان‌‌‌پذیر است، بلکه شواهد نشان می‌دهد به‌جهت پاسخگویی به اذهان عمومی و بهبود اعتماد و سرمایه اجتماعی ضروری است. با توجه به نیازهای روزافزون جوامع به راه‌‌‌حل‌‌‌های جامع و پایدار، پیشرفت‌‌‌های فناوری و علمی، تغییرات در سیاستگذاری و مدیریت و استفاده از راهکارهای مناسب، می‌توان به ایجاد تعامل و همکاری موثر میان این دو حوزه علمی دست یافت.

 با تربیت نیروهای انسانی متخصص، حمایت‌‌‌های دولتی و سیاستگذاری‌‌‌های مناسب، استفاده از فناوری‌‌‌های نوین و ایجاد بسترهای همکاری و شبکه‌‌‌سازی، می‌توان به توسعه پایدار و بهبود کیفیت زندگی در جامعه ایرانی دست یافت. این تحول و جهش می‌تواند به عنوان جریان‌‌‌ساز و پیشران در فرآیند توسعه کشور عمل کند.