پدیده میلیونرهای فقیر؛ پیامد کاهش ارزش پول ملی
جامعهای که به صورت تجربی متوجه این موضوع شدهاند که نگهداری پول به صورت نقد و حتی در سپردههای سوددار بانکی باعث متضرر شدن آنها میشود و همیشه و در هر سطح مالی و هر حجم پولی، فشار روانی و التهابی را برای آنها ایجاد میکند. این موضوع سبب میشود که افراد جامعه در یک مسابقه با سرعت بسیار بالا تلاش کنند که نقدینگی در اختیارشان را هرچه سریعتر تبدیل به داراییهای ارزشمندتری کنند، و اگر در این رقابت سرعت برای مدت کوتاهی جا بمانند، نقدینگی آنها هر روز بیشتر از روز گذشته ارزش خود را از دست میدهد؛ در این وضعیت اقتصادی جبران آن برای آنها غیرممکن است و از مسابقه سرعتی که پولشان را بیارزشتر از قبل میکند خارج میشوند.
سرعت کاهش ارزش پول ملی باعث ایجاد رقابتی عجیب و رفتارهای التهابی در سطح جامعه میشود که آرامش جامعه و سرمایه اجتماعی را به خطر میاندازد. میزان رشد نقدینگی ناشی از خلق پول بیپشتوانه و عرضه این نقدینگی بسیار زیاد در سطح جامعه از یک سو موجب هجوم مردم برای تبدیل آن به داراییهای باارزش و کمبود کالاهای ارزشمندی میشود که تقاضا برای آنها وجود دارد، که این کمبود ممکن است به صورت ماهیت ذاتی آن دارایی باشد، یا به دلیل ناکارآمدی در بخشهای دیگر برای ایجاد و تامین آن مانند بخش مسکن. از سوی دیگر حرکت این نقدینگی موجب میشود پول زیادی وارد این بخشها شود و تقاضای داغ و مقطعی را ایجاد کند؛ ولی به دلایل مختلف این بخشها پاسخگوی این حجم تقاضا نیست. این تقاضا و این میزان از حجم پول در دست مردم سبب افزایش افسارگسیخته قیمتها در این بخش و سرایت آن به بخشهای دیگر میشود، در این شرایط حجم عظیمی منابع نقدی در سطح جامعه وجود دارد که به صورت سرگردان در حال چرخش بوده و روزبهروز هم نسبت به قبل بیشتر و بیارزشتر میشود.
میلیونرهایی که پول در دست دارند ولی این پول قدرت خرید آنچنانی برای آنها ندارد. میلیونرهای فقیر نتیجه این بیارزشی پول ملی است، میلیونرهایی که در تامین معاش و نیازهای اساسی خود نیز دچار مشکل هستند. این میلیونرها که سرمایههایشان بیشتر در مقیاسهای کوچک و متوسط است، سرمایههای آنها را باید سرمایههای سرگردان نامید. سرمایههای سرگردانی که در اختیار این افراد است هر بار به سمتی حرکت میکند و خود این چرخش و حرکت میتواند موجب افزایش قیمتها و ایجاد تورم در بخشهایی شود که وارد آن میشوند، نوع جابهجایی این سرمایهها نیز به موارد متعددی وابسته است ولی نتیجه آن به صورت کلی یکسان است، حرکات این حجم نقدینگی در دست مردم بستگی به شخصیت، شرایط و متغیرهای محیطی دارد، به عنوان مثال سادهترین اقدامی که معمولا افراد مسن و بازنشسته یا افراد با ریسک کمتر با سرمایههای خرد خود انجام میدهند، سپردهگذاری در بانکها است که در اصطلاح بدون ریسک برای آنها درآمدی ثابت ایجاد میکند که در واقع با این میزان تورم و کاهش ارزش پول ملی نه تنها برای آنها درآمد و سودی ایجاد نمیکند، بلکه فقط قسمتی کوچک از زیان نگهداری سرمایه را به صورت نقد برای آنها جبران میکند، افراد با ریسک بالاتر و حجم بالاتر نقدینگی نیز در قسمتهای دیگر وارد میشوند که هر کدام از این قسمتها نیز ریسکها و مشکلات خود را برای آنها دارد مانند ماجرایی که برای سرمایههای مردم در بورس اتفاق افتاد. تا زمانی که میزان رشد نقدینگی کنترل و مدیریت نشود رسیدن به ثبات در ارزش پول ملی، مهار تورم و جلوگیری از پیامدهای اقتصادی و اجتماعی امکانپذیر نیست و با میلیونها تومان در حسابهای بانکی که سال به سال نیز عدد آن نیز افزایش مییابد، میلیونرهای فقیری میشویم که با میلیونها تومان پول در تامین نیازهای اساسی خود نیز دچار مشکل خواهیم بود و فقط نام میلیونر را یدک خواهیم کشید و بدون شک به زودی نیز شاهد انبوهی از میلیاردرهای فقیر خواهیم بود.