هوش مصنوعی و صنعت فولاد
هوش مصنوعی به واسطه مصنوع و مخلوق بودنش توسط انسان، اکنون ماهیتی ابزارگونه دارد که در عرصههای مختلف اقتصادی، صنعتی، هوافضا، نظامی، پزشکی، علوم کامپیوتر و علم داده و حتی علوم انسانی تاثیرگذار است، اما به نظر میرسد باید فرا رفتن از ابزاربودگی به سمت خودآموزی و ارتقای ذهنی را امری قریب به قطعیت بدانیم.
استقرار این فناوری در حوزه صنایع مختلف و برای نمونه صنعت فولاد، ضمن افزایش بهرهوری تولید، صرفهجویی در زمان و افزایش بهرهوری منابع انسانی، کاهش هزینههای مالی، افزایش دقت و کاهش خطاهای محاسباتی و راندمان تولید را افزایش خواهد داد. در زنجیره ابتدایی صنعت فولاد از جمله اکتشاف و استخراج پهنههای معدنی بر اساس استفاده از فناوری هوش مصنوعی، شناسایی محدوده، عمق، کانسارها و لایههای زمینشناسی با دقت بسیار بالا انجام خواهد گرفت. عبور از شیوههای کنونی استخراج انفجاری به سمت روشهای با کمترین هدررفت مواد معدنی و استخراج اصولی بر پایه بیشترین بهرهبرداری از تودههای معدنی و در کنار آن رعایت دقیقتر الگوهای زیستمحیطی در عملیات استخراج، از مزایای استفاده از هوش مصنوعی در صنعت فولاد است.
در فرآیندهای عملیاتی تولید نیز هوش مصنوعی در افزایش کیفیت محصولات، افزایش بهرهوری و مدیریت زمان بسیار موثر خواهد بود. به طور کلی باید اذعان داشت که این فناوری از ابتدای زنجیره تولید تا انتقال، تولید و بازرگانی و حملونقل را متحول خواهد کرد. تحول در زنجیره تامین کالا و خدمات، شیوههای نوین انبارداری، حتی ظهور ماشینآلات صنعتی خودران دیگر دور از تصور نیست.
هوش مصنوعی در آینده ساختار سازمانها را دچار دگرگونی خواهد کرد. توسعه مدلهای جدید کسبوکار و کاهش نقش منابع انسانی در آن دسته از مشاغل که پتانسیل جایگزینی با فناوریهای نوین را دارند در حال رخ دادن است. کمرنگ شدن نقش عوامل انسانی به واسطه حضور هوش مصنوعی در حوزههای مختلف فضای کسب و کار در آینده را تغییر خواهد داد. بر اساس برخی پیشبینیها تا سال ۲۰۳۰ بیش از ۷۰درصد از شرکتهای جهان به سمت استفاده از هوش مصنوعی خواهند رفت. و طبق گزارش مجمع جهانی اقتصاد این فناوری تا آن زمان و حتی زودتر، بیش از ۸۵ میلیون فرصت شغلی را حذف خواهد کرد و ۹۷ میلیون فرصت شغلی جدید ایجاد خواهد کرد. بنابراین سالهای آینده، دوران رشد کارگران فنی و کارشناسانی است که از فناوری هوش مصنوعی و علوم جدید برخوردار هستند. وابستگی صنعت و اقتصاد، و استفاده روزافزون حوزه صنعت از فناوری AI تاثیرات جدی بر حوزه اقتصاد و سودآوری شرکتها و دولتها دارد و رقابت اقتصادی در سالهای آینده به میزان استفاده از هوش مصنوعی و بهرهمندی از مزایای آن بستگی دارد. در حال حاضر شرکتهای بزرگ فناوری مانند اپل، مایکروسافت، گوگل و... سرمایهگذاری هنگفتی در این حوزه انجام دادهاند که سهم اپل به تنهایی ۳ تریلیون دلار است. طبق پیشبینی موسسه Pwc تولید ناخالص داخلی چین تا سال ۲۰۳۰ از هوش مصنوعی، به ۲۶درصد میرسد، در حالی که سهم کشورهای آمریکای شمالی ۱۴.۵درصد خواهد بود. این موسسه معتقد است؛ ارزش بازار هوش مصنوعی در خاورمیانه در همان سال، به ۳۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید و اثر آن در GDP کشورهای منطقه ۱۹درصد خواهد بود. به طورکلی بر اساس تحلیل شرایط، نقش هوش مصنوعی در تولید ناخالص جهان در سال ۲۰۳۰ به ۸درصد خواهد رسید. اما نویسنده این سطور بر این نظر است که با توجه به رشد خیرهکننده و تغییرات سریع علمی در سالهای آتی، اقتصاد جهان با نوعی عدمقطعیت در پیشبینی رشد شاخصها مواجه خواهد بود و به احتمال زیاد این رشد از پیشبینی ۸درصد فراتر خواهد رفت.
بنابر تحلیل مککنزی، هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ حدود ۱۵.۷ تریلیون دلار به ارزش اقتصاد جهان خواهد افزود. اما آیا این جهش بزرگ به معنای سهم بزرگتر از کیک بزرگتر اقتصاد خواهد بود؟
گرچه این رشد بزرگ، فضای اقتصادی جهان را تغییر خواهد داد، اما لزوما به معنای سهم بزرگتر برای همه مناطق یا کشورهای مختلف جهان نیست. بنابر گزارش اخیر صندوق بینالمللی پول، هوش مصنوعی به طور متوسط ۴۰درصد مشاغل جهان را تحتتاثیر قرار خواهد داد. این رقم برای کشورهای توسعهیافته ۶۰درصد و برای مناطق توسعهنیافته ۲۶درصد ارزیابی شده است. این به آن معناست که با توجه به شکاف معنادار تکنولوژیکی کشورهای پیشرفته و کشورهای توسعهنیافته، شهروندان این کشورها سهم به مراتب بیشتری از درآمد ناشی از اقتصاد دیجیتال و سود ناشی از بهکارگیری هوش مصنوعی را کسب خواهند کرد. در حال حاضر رشد فزاینده سرمایهگذاری شرکتهای بزرگ در عرصه فناوری، ضمن ایجاد رقابت میان آنها، سهامداران و مالکان آنها را به سمت اتخاذ سیاستهای مشترک در برابر دولتها حرکت خواهد داد. از این منظر فرآیند ادغام شرکتهای کوچک در کمپانیهای بزرگ به منظور حفظ سود برای آنها و افزایش توان رقابت و گسترش دامنه نفوذ شرکتهای بزرگ بر بازارهای جهانی، یا تشکیل کنسرسیوم از جانب شرکتهای کوچک و متوسط دور از ذهن به نظر نمیرسد. بنابراین جهان بیشتر از قبل به سمت اقتصاد سرمایهداری و بازار آزاد در سالهای آینده حرکت خواهد کرد و نقش دولتها در اقتصاد باز کاهش خواهد یافت.
اکنون با پدیده ظهور نسلهای جدید، که زندگی آنها به طرز شگفتآوری با فناوری عجین شده است، مواجه هستیم. این نسل در مقایسه با گروههای سنی قبلتر، توانایی کسب درآمد بالاتری دارند و این مساله به شکاف طبقاتی در درون کشورهای پیشرفته نیز دامن خواهد زد. با توجه به تغییر زیستجهان نسل جدید، به احتمال، آنها به سمت راهاندازی کسبوکارهای خرد و متعلق به خود و گروه دوستان خواهند رفت. این مساله شرکتهای بزرگ جهان را به رقابت اقتصادی و فناوری برای ارائه خدمات جذابتر و کاربردیتر به این نسل خواهد کشاند، که خود رشد توسعه علمی، فناوری و اقتصادی را شتاب خواهد داد.
هوش مصنوعی آینده را برای آیندگان تغییر داده است و به سمت سلطه بر بازارهای مالی و اقتصادی دنیا حرکت میکند و شاید زمان آن فرا رسیده است تا هژمون این اختراع شگفتانگیز بشر بر زندگی را بپذیریم. اما به نظر نمیرسد در کوتاهمدت، هوش مصنوعی با همه توان و دقت در تجزیه و تحلیل داده و ارائه راهکار بر اساس الگوریتمهای بسیار پیچیده، بتواند انسان را به طور کامل از حوزه تحلیل بازارهای مالی و سازمانها کنار بزند، اما با پیشرفت این فناوری و یادگیری ماشین، شاید باید منتظر آن روز نیز بود.