دو ریسک زمستانی شرکتها
در سالهای اخیر مهمترین ریسک روزهای سرد سال برای شرکتها مخصوصا آن دسته از شرکتهایی که از گاز طبیعی به عنوان خوراک یا سوخت یا بخشی از فرآیند احیا استفاده میکنند خود ریسک نانوشتهای است که نگرانیهایی را در پی دارد. این در حالی است که این ریسک در سالهای مختلف متفاوت بوده و از هم اکنون نمیتوان هیچ ذهنیت قاطع و قطعی در این خصوص ابراز داشت اما در هر حال این نگرانی در بین اهالی صنعت با توجه به تجربه سالهای اخیر وجود دارد. در نگاه اول هیچ قطعیتی برای احتمال قطع یا کاهش تحویل گاز طبیعی متصور نیستیم که این خود یک نگرانی بزرگ محسوب میشود زیرا برای تولید باید برنامه تامین نهادههای اصلی و حاملهای انرژی مشخص باشد گویی از این پس باید ریسک تامین امن انرژی را به عنوان یک ریسک سیستماتیک در نظر گرفت اما واقعیت آن است که این ریسک به عنوان یک ریسک سیستماتیک قابل تعریف نیست زیرا بیشتر به حوزه زیرساختها بازگشته و تمامی شرکتها از یک مسیر از آن متضرر نمیشوند، اما در نهایت این فرآیند را باید به عنوان یکی از نگرانیهای صنعتی در کشور محسوب کرد. اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد بر اغلب افراد پوشیده است آن هم در وضعیتی که تولید به این قبیل زیرساختها نیاز دارد.
اینکه بارها در خصوص مشکلات زیرساختی در کشور صحبت میشود یک واقعیت است اما برای واحدهای صنعتی ریسکهایی از این قبیل متاسفانه متنوع بوده و در کنار آن باید مواردی همچون حملونقل را به آن اضافه کرد اگرچه بحث تحریمها، مشکلات تامین مالی، انتقال تکنولوژی، واردات و صادرات و تسویه وجوه ارزی حاصل از صادرات را نیز باید به آنها افزود.
اما ریسک دیگر را باید در چیزی فراتر از ادبیات صنعتی جستوجو کرد. روزهای سرد سال به معنی آغاز فصل بودجهنویسی است. هم اکنون که لایحه بودجه از دولت به مجلس ارسال شده رصد، کنکاش و تحلیل آن برای بسیاری از واحدها به عنوان یک دستور کار جدید تلقی میشود. اینکه دولت چه میزان منابع و مصارف برای خود تعریف کرده و آیا منابع جوابگوی مصارف خواهد بود یا خیر خود سوال بسیار مهمی است که میتواند چهره کسری بودجه را ترسیم کند. کسری بودجه به معنی آن است که دولت چگونه و با چه ادبیاتی تلاش خواهد کرد که این منابع را تامین کند. این مطلب به معنی آن است که باید منتظر چه میزان مالیات ستانی، عوارض صادرات، بهره مالکانه معادن و سایر درآمدها باشیم. نکته دیگر آنکه بودجههای عمرانی چه میزان نگاشته شده ودرصد تحقق و جذب آن چه ارقامی خواهد بود.
اما نکته مهم آنکه شرکتها بیش از سایرین به بررسی این ریسکها مخصوصا نگرانی از ناترازی انرژی در حوزه گاز میپردازند و شاید توجه چند باره یا توجه دادن واحدهای صنعتی به این ریسک چندان هم مهم نباشد زیرا آنها بیش از سایرین به واقعیتهای صنعتی خود واقف هستند بنابراین نگارش این واژگان چندان هم اهمیت ندارد. اما برای واحدهای صنعتی بعضا در برخی نهادها تصمیماتی اخذ میشود که جای اما و اگر بسیاری دارد مخصوصا آن دسته از تصمیمسازانی که نه تنها قرابت چندانی با ادبیات صنعتی ندارند بلکه به جای آنها تصمیمسازی میکنند. متاسفانه این واقعیتی است که بعضا در برخی ارگانها تصمیماتی گرفته میشود که بیش از آنکه نگاه کلان داشته باشد از ویژگیهای فنی فاصله دارد.
در نهایت ذکر این مطلب ضروری است که اگر قرار است برای واحدهای صنعتی تصمیمسازی شده یا محدودیتی قائل شود ابتدا خود واحد مورد مشورت قرار گرفته و سپس با تکیه بر نظرات کارشناسی تشکلهای صنعتی، تصمیم، اخذ شده یا محدودیتی اعمال شود.