مهاجرت از قضاوتها به ایران امروز
بخش صنعت در کشور ما ریشهدار است و با وجود همه سختیها هنوز به مسیر خود ادامه میدهد و میلیونها نفر در این بخش مشغول به کار هستند و زندگی دهها میلیون نفر وابسته به سرنوشت این بخش است. جامعه هیچگاه از نیازهایی که صنایع برطرف میکنند مستغنی نخواهد شد و بر خلاف آنچه نگارنده پیشتر میپنداشت ایران توان صنعتی بودن و صنعتیتر شدن را دارد و زیرساختهای لازم را برای توسعه در این بخش با وجود همه سختیها حفظ کرده که قطعا به سرمایه برای نوسازی و بازسازیاش نیاز دارد. اما چالشهایی نیز در این بخش وجود دارد. بر پایه یک گزارش سازمان توسعه صنعتی ملل متحد یونیدو، دلایل توسعهنیافتگی صنعت ایران در میان این موارد جستوجو شده است: نبود موسسات نظارتی، سیستم بانکی ناکارآمد، کمبود تحقیق و توسعه، کمبود مهارتهای مدیریتی، فساد، نبود قوانین کار و مالیاتی کارآمد، ملاحظات اجتماعی و فرهنگی، فقدان حلقههای یادگیری اجتماعی، ناآشنایی با بازارهای بینالمللی برای رقابت جهانی، رویههای اداری دستوپاگیر، کمبود کارگر ماهر، نبود قوانین حمایتی مالکیت فکری، کمبود مراکز تحقیقاتی، کمبود سرمایه اجتماعی، آموزش اجتماعی، مسوولیت اجتماعی و ارزشهای فرهنگی و اجتماعی. پیشرفتهای عمده صنعتی ایران در نفت و گاز و پتروشیمی، داروسازی، هوافضا، صنایع دفاعی و صنایع سنگین است.
در کنار این موارد یکی از چالشهای بزرگ پیش روی فعالان اقتصاد در ایران خصوصا در حوزه صنعت غافل ماندن از مفهومی با عنوان آیندهپژوهی است. آیندهپژوهی از روزی آغاز میشود که ما تصمیم بگیریم به جای تکیه بر قضاوتها و آرزوها، مبتنی بر واقعیتها عمل کنیم، هر چند که بخش زیادی از این واقعیتها تلخ باشد. یکی از واقعیتهای موجود که به نظر من نمیتوان آن را تلخ تلقی کرد باقی ماندن و حضور نسلی در ایران است که با وجود توانایی در مهاجرت، همچنان در کشور حضور دارد و مشغول فعالیت است و به سنی رسیده که دیگر مهاجرت را یکی از گزینههای خود تلقی نمیکند. این نسل نه آنقدر سالخورده است که کنار برود و نه آنقدر جوان است که بخواهد آیندهاش را در کشوری دیگر بسازد. شرایط و تقدیر اینطور برای ایشان رقم خورده که امروز در کشورشان باشند و مشکلات را نه از دور و نه از لنز شبکههای اجتماعی بلکه از نزدیک با چشم خود ببینند و با تمام وجود حس کنند لذا این فرصتی است که میتوان با اتخاذ تصمیمهای بزرگ در سطح کلان از آن به نفع ایران استفاده کرد. بخش خصوصی همیشه و در شرایط سخت بیشتر میتواند راهگشای مشکلات باشد. ما امروز در شرکت فارآب به عنوان یکی از قدیمیترین و خوشنامترین بنگاههای اقتصادی ایران با قدرت در تلاش هستیم تا بر چالشهایی که بخشی از آنها بیان شد، پیروز شویم و با همکاری نیروی انسانی کارآمد و بهرهگیری از روشهای نوین مدیریت کسبوکار، بازسازی و نوسازی خود را در این شرایط سخت تسریع کنیم تا برای آیندهای که به زودی فرا خواهد رسید آماده باشیم. برای ما آسان نیست که در این شرایط اقتصادی سخت و تورم بالا بخواهیم فعالیتهای بازاریابی، آگاهیبخشی و تبلیغی از جمله حضور در نمایشگاهها و سمینارها داشته باشیم ولی از آن طرف میدانیم که نیاز به صنعت ماندگار است و نیاز به ساختوساز که پیشینه آن برابر با آغاز زندگی بشر روی کره زمین است، همواره باقی است و ما که به عنوان یکی از تامینکنندگان صنعت ساختوساز و ساختمان در ایران حضور داریم باید خود را به مخاطبان جدید معرفی کنیم و پاسخگوی مشتریان فعلی باشیم. ما با وجود همه سختیها تمرکزمان را روی واقعیتها گذاشتهایم و میبینیم که یکی از این واقعیتها توانایی ما در گسترش ارتباطات داخلی و خارجی و توسعه زمینه فعالیتها در عرصههای مختلف و رفتن به بخشهای جدید تجاری و بازرگانی است بنابراین از طریق شراکت اقتصادی با شرکتهای بزرگ و مهم دنیا از غرب تا شرق گیتی، سعی داریم خود را در افقی مشخص به یکی از شرکتهای تاثیرگذار منطقه بدل سازیم. بنابراین اگر امروز در پیچی قرار گرفتهایم، بهترین فرصت برای سبقت گرفتن است همانطور که رانندههای قهار فرمول یک سر پیچها، رقبای خود را پشت سر میگذارند. در آخر و برای نتیجهگیری میخواهم با بیان چند واقعیت دیگر نوشته خود را پایان دهم: ایران امروز یک قطب اقتصادی نیست ولی میتواند باشد، ایران امروز یک قطب صنعتی نیست ولی میتواند باشد و اینها به معنای انجام کار و تلاش طی روزها، سالها و دهههای گذشته است که امروز این فرصت را داریم تا با نگاه صحیح به انسان و منابع انسانی و برنامهریزی ظرف سالهای آتی به قطب اقتصادی و صنعتی تبدیل شویم؛ به شرطی که به عنوان ملتی در دو سوی یک معادله، همگی بخواهیم به جای تمرکز بر آرزوها و قضاوتها، روی واقعیتها تمرکز کنیم و با برنامهریزی و کار مداوم، به نسخهای از آنچه مربوط به ایران است تبدیل شویم.