تازههای نشر - ۱۴۰۱/۰۹/۱۶
چگونه رویههای مدیریتی را سامان دهیم؟
بحث تنوعبخشی و شمول افراد و دیدگاههای متنوع در کسبوکار همچنان موضوعی جدید است. از 500شرکت برتر جهان در فهرست فورچون، تنها تعداد انگشتشماری اطلاعات کارکنان و سیاستهای سازمانی خود را منتشر میکنند. از همین تعداد انگشتشمار نیز 72درصد هیاتمدیرههایی متشکل از مردان سفیدپوست دارند و از گروههای اجتماعی دیگر، نمایندهای در تیم مدیریتیشان یافت نمیشود. پژوهشها نشان میدهد که شرکتهای متنوعتر، 20درصد درآمد سالانه بیشتر دارند. قطعا نمیخواهید از این قافله عقب بمانید؟
اگر از بحث الزامات اخلاقی و رویکرد منصفانه در استخدام کارکنان متنوع بگذریم، باز هم توجیهات تنوعبخشی و شمول به طیف گستردهتری از افراد بسیار قانعکننده است. شرکتهای متنوع، مشارکتجو و دارای کارکنان و مدیرانی از طبقات و گروههای مختلف اجتماع، عملکرد بهتری در حوزههای نوآوری، سودآوری و جذابیت کاری دارند.
دو شرکت «الف» و «ب» را در نظر بگیرید. شرکت «الف»، شرکتی سنتی و با نگاه مبتنی بر بهرهوری و آموزههای قدیمی مدیریتی است. در چنین شرکتی، شاید هنوز اندکی تعصب و پیشداوری ناآگاهانه وجود داشته باشد؛ پیشداوریهایی که در جامعهپذیری و آموزشهای سنتی ریشه دارد و ناآگاهانه باعث شده است تا در بحث استخدام و ترفیع کارکنان، نگاه مثبت و تبعیضآمیزی نسبت به مردان سفیدپوست وجود داشته باشد. این موضوع به این معناست که در شرایط برابر، زنان یا مردان غیرسفیدپوست متعلق به قومیتها و نژادهای دیگر، امتیاز عملکردی پایینتری میگیرند؛ در نتیجه تصمیمگیریها در دست مردان سفیدپوست بوده است.
شرکت «ب»، شرکتی متنوع، مشارکتجو و دارای نمایندگان بیشتری از گروههای مختلف جامعه است. بحث تبعیض مثبت نیست و آنها فقط هنگام استخدام، ترفیع یا تصمیمگیریهای عادی، در مورد فرد مقابل خود پیشداوری نمیکنند. این وضعیت باعث میشود تا از تفاوت دیدگاههای بیشتری بهرهمند شوند و در نوآوری به دیدگاههای خلاقانهتری برسند که درآمدزایی و سودآوری بیشتری برایشان به ارمغان میآورد. حتی از نگاه بقای سازمانی نیز، تفاوت دیدگاههای آنها باعث میشود تا از دغدغهها و طرز تفکر گروههای بیشتری از جامعه آگاه شوند و ناخواسته باعث رنجش بخشی از مشتریان هدف خود نشوند.
تصمیم با شماست که شبیه سازمان «الف» باشید یا «ب». اما آیا مدیرعامل یا اعضای هیاتمدیرهای که همگی مردانی سفیدپوست هستند، میتوانند تغییراتی در جهت تنوع و سازمان «ب» ایجاد کنند؟ واضح است که چنین کاری دشوار است. ممکن است از این هراس داشته باشید که دچار اشتباه شده و در درک زبان تنوع و شمول سردرگم شوید.
در این کتاب متخصصان منابع انسانی و تنوعبخشی به شما کمک خواهند کرد تا به سمت تنوعبخشی پیش بروید. آنها در زمینه آموزش کارکنان، شروع گفتمان تنوع و ورود به بحثهای پرریسک آن با شوخی و خوشقلبی راهنمایتان خواهند بود. این کتاب راهنما به مدیران و هر علاقهمند مستقل دیگری نشان میدهد که چگونه میتوان محیط کار و گفتوگوهایی خالی از پیشداوری درباره جنسیت، تمایلات فردی، نژاد، قومیت، طبقه اجتماعی یا معلولیت و محدودیتهای جسمی داشت.
هنر گمشده روابط
کتاب «هنر گمشده روابط» بهعنوان یکی از بهترین کتابهای کسبوکار 2021 توسط مجله ساندویو معرفی شده است. سوزان مکفرسون در این کتاب به اهمیت روابط سازمانی، تعاملات و شبکهسازی میپردازد. شبکهسازی اغلب بهعنوان یکی از مهمترین و در عین حال مبهمترین روشهای پیشرفت سازمانی و فردی شناخته میشود. با رشد و فراگیری شبکههای اجتماعی گوناگون مانند لینکدین، توییتر، اینستاگرام و فیسبوک، سبک ارتباطی ما تغییر کرده است. از یکسو، به طیف بسیار گستردهتری از مخاطبان دسترسی داریم و بهسادگی میتوانیم سرمایهگذاران و کارفرمایان بیشتری پیدا کنیم و از سوی دیگر، روابط معاملهمحور، هدفمحور و فاقد روحیات انسانی اصیل شده است. همین موضوع باعث میشود تا بسیاری از فعالان اقتصادی در روابط خود فرسوده و مضطرب شوند.
«هنر گمشده روابط» به دنبال آن است که روابط اصیل و انسانی ایجاد کند؛ روابطی که فقط به دنبال یافتن شغل جدید یا سرمایهگذار برای ایده بزرگ بعدیتان نباشد. مکفرسون اعتقاد دارد که برای ایجاد روابط واقعی و معنادار و شبکهای انسانیتر به اصول اولیه بازگردیم. باید به یاد داشته باشیم که فناوری فقط ابزار و راهی برای رسیدن به هدف است. نیاز داریم که به انسانیت و ویژگیهای بشری خود تکیه کرده و در ارتباطات خود صادقتر، واقعیتر، آگاهتر و اصیلتر باشیم. چنین تغییراتی از نظر عملکردی مانع سوءبرداشت و اشتباهات میشود. از نظر انسانی نیز منجر به رضایت درونی میشود. نویسنده برای شبکهسازی روشی سنتی و انسانیتر پیشنهاد میدهد؛ روشی که عملا بازگشت به اصول و شالودههای انسانی است.
او میگوید که بهجای انتظار برای فرصت ارتباطی، به صورت فعالانه عمل کنید. مهمانی بگیرید، در جلسات گروه محلی حاضر شوید یا در رستوران محله خود داوطلبانه کار کنید. در گام بعد به گفتوگو و مطرحکردن درخواستهای خود بپردازید، کمک بخواهید و مشورت بجویید تا دیدگاههای جدیدی به دست آورید. در نهایت با عملگرایی، این روابط را به سمت هدف و عمق بیشتر هدایت کنید. مکفرسون که خود را ارتباطدهنده سریالی مینامد، در کتاب خود داستانهای بسیاری از دوستان و موکلانش نقل کرده است. قلم او آمیخته با شوخی، فروتنی و خردمندی است. از این رو، یکی از بهترین منابع برای تقویت روابط فردی و حرفهای را پیشروی شما گذاشته است.