سهم دانشبنیانها در صنعت فولاد
استفاده از توان و ظرفیت شرکتهای دانشبنیان در هر صنعتی میتواند سبب ایجاد بهرهوری و ارزشافزوده بیشتر آن صنعت شود، توان و ظرفیتی که در صنعت فولاد کشور مورد توجه قرار نگرفته، چراکه از این پس آنچه در زنجیره فولاد میتواند عامل توسعه و بالندگی شود، ایجاد دانش است و صرف ایجاد واحدهای مشابه فولاد سبب بالندگی در این صنعت نمیشود.
البته باید به این موضوع اذعان کرد که زمانی میتوان به جایگاه واقعی شرکتهای دانشبنیان در اقتصاد پی برد که بر اساس آمارهای واقعی، سهم این شرکتها را با هزینه عملیاتی و هزینه سرمایهای نشان داد، در حالی که دسترسی به چنین آمارهایی در کشور بهراحتی از سوی هیچ نهادی امکانپذیر نیست. همچنین باید این موضوع را نیز در نظر گرفت که حتی شرکتهای دانشبنیان در حوزه معادن و صنایع معدنی در کشور از فناوریهای روز دنیا فاصله گرفتهاند، از همین رو در کاهش بهای تمامشده محصول نیز چندان شاهد دستاوردهای بزرگی نیستیم.
اگر آمارسازیها و تبلیغات کاذب، تظاهر را کنار بگذاریم و توان رویارویی با حقیقت را داشته باشیم، باید اذعان کرد که سهم شرکتهای دانشبنیان، در گردش مالی، فناوریهای جدید و در کاهش بهای تمامشده، در صنایع معدنی اندک است.
موضوع قابلتوجه دیگر در زمینه شرکتهای دانشبنیان در زنجیره، عدماعتماد کافی به این شرکتها از سوی فولادسازان است. هرچند تعداد این شرکتها در مقایسه با ابعاد صنعت فولاد قابلتوجه نیست، اما حتی با وجود تاکید دولت بر حمایت از شرکتهای دانشبنیان، باید اذعان کرد که شرکتهای دولتی یا نیمهدولتی تولیدکننده فولاد در کشور نیز اهمیت خاصی برای شرکتهای دانشبنیان قائل نیستند، چراکه بیش از هر موضوعی کیفیت محصول شرکتهای دانشبنیان برای آنها مهم بهشمار میرود، در حالی که اگر حمایتهای مشخصی از این شرکتها صورت گیرد، طبیعی است که شرکتهای دانشبنیان با سرعت بیشتری میتوانند رشد و توسعه پیدا کنند و مسیر بالندگی خود را در پیش بگیرند. با توجه به ریسکهای صنعت فولاد شاید این موضوع طبیعی است که شرکتهای دانشبنیان نقش چندان زیادی در این صنعت ایفا نکنند.
موضوع دیگر تحریمهاست؛ هرچند از دید برخی، تحریمها برای شرکتهای دانشبنیان یک فرصت طلایی برای عرضاندام این شرکتها قلمداد میشود، اما باید این موضوع را در نظر گرفت که در دنیای امروز دانش با تعامل توسعه مییابد و با وجود تحریمها شکی وجود ندارد که ما در حلقهای تنگ قرار خواهیم گرفت که امکان تعامل را از ما خواهد گرفت و با توجه به تغییر سرعت فناوریها در جهان، ما از تغییرات پیاپی عقب خواهیم ماند. در این دهکده جهانی حتی پارادایمها نیز بهسرعت تغییر مییابند و این در حالی است که برخی در کشور ما معتقدند که باید به تنهایی در این دنیای توسعه دانش به خودکفایی رسید.
در دوران تحریمها، هرچند ما با بهرهگیری از دانش داخلی توانستهایم برخی محصولات و تجهیزات را بومیسازی یا مهندسی معکوس کنیم، اما باید توجه داشت که از یک مرحلهای به بعد، دانش بدون تعامل و رقابت با همه بازیگران عرصه دانش و فناوری از حرکت باز میایستد و دیگر قادر به رشد صعودی نخواهد شد. بدون شک رشد قابلتوجه و شکوفایی نیازمند یک عرصه تعاملی است.