علت این اظهار نظرها هم واقعیت‌های بازار بود. به این معنا که گاهی حتی شرکت‌های تولیدکننده سیمان با وجود اینکه قیمت‌ها به صورت دستوری و با پایین‌ترین نرخ ممکن از طرف دولت تعیین می‌شد، اما باز هم برای فروش محصول شان دست به ارزان‌فروشی بی‌رویه می‌زدند. در ماه‌های پایانی سال ۹۹ و به دنبال سردی هوا بلافاصله گاز شرکت‌های سیمانی قطع شد تا استارت آشفتگی این صنعت زده شود. تولیدکنندگان برای دریافت مازوت به عنوان سوخت جایگزین اقدام کردند، اما ساز و کارهای آن از طرف دولت پیش‌بینی نشده بود. نهایتا سال ۹۹ با تعطیلی اغلب واحد‌ها به پایان رسید و دیگر خبری از انبارهای پر از سیمان نبود. هرچند در سه ماه ابتدای ۱۴۰۰ وضعیت تقریبا به روال عادی برای جبران تقاضای انباشته بازار برگشت اما این بار قطع برق واحد‌های سیمانی در فصل تابستان کلید خورد و وضعیت به گونه ای پیش رفت که قیمت هر کیسه سیمان در بازار به بیش از ۱۰۰ هزار تومان رسید، اما با توجه به اتمام گرمی‌هوا از یک ماه پیش برق کارخانه‌ها مجدد وصل شد اما ظاهرا این سیکل معیوب شرکت‌ها را بدجوری نگران کرده و از همین حالا در حال برگزاری جلسه با مسوولان وزارت صمت و نفت برای تامین مازوت در زمستان هستند. خلاصه اینکه اگر چه به ظاهر امر ظرفیت بالایی در کشور ایجاد شده، اما بخش زیادی از این ظرفیت تاکنون با اقدامات نسنجیده هدر رفته و در خدمت رشد اقتصادی شرکت‌ها یا حتی مصرف‌کنندگان نبوده است.

احمد رضا عمرانی‌فرد، عضو هیات‌مدیره انجمن کارفرمایی تولیدکنندگان سیمان به «دنیای‌اقتصاد» می‌گوید: وضعیت تولید سیمان به پایداری رسیده و از نظر تامین برق و گاز مشکلی نیست. عمده نگرانی شرکت‌های سیمانی امروزه معطوف قطع گاز شرکت‌های سیمانی با آغاز فصل سرما تامین مازوت به عنوان سوخت جایگزین است.

وی می‌افزاید: به‌رغم اینکه به وزارت نفت پیشنهاد داده‌ایم که از مخزن‌های شرکت‌های سیمانی برای ذخیره مازوت استفاده کند، اما متاسفانه با طرح موضوعاتی مانند ارائه ضمانت‌نامه به ازای هر لیتر ۳۰۰ تومان مواجه می‌شویم. این در حالی است که وزارت نفت هم اکنون برای ذخیره مازوت تولیدی با مشکل مواجه است. ما حتی حاضریم وزارت نفت مخازن را پلمپ کند و بعد از قطع گاز دستور استفاده را صادر کند، اما تا این لحظه موضوع مورد نظر محقق نشده است. از طرفی هر چه به فصل زمستان نزدیک شویم، علاوه بر کاهش مازوت، ناوگان حمل و نقل هم دچار مشکلات عدیده‌ای خواهد  شد.

عمرانی فرد تصریح می‌کند: هم اکنون قیمت هر متر مکعب گاز به حدود ۳۵۰ تومان رسیده است در حالی که تا ابتدای ۱۴۰۰ قیمت هر متر مکعب گاز ۱۲۳ تومان بود. نکته دیگر اینکه هزینه‌های برق هم ۳۰ تا ۴۰درصد گران شده است.

وی در مورد بورس سیمان نیز تصریح می‌کند: برای بورس سیمان نرخ پایه را بر اساس قیمت‌های دستوری مشخص کرده‌اند که نفس این کار اصولا با بازار بورس کالا که قیمت‌ها باید در فضای آزاد قیمت‌گذاری شود، منافات دارد. نکته مهم دیگری که باعث شده تا قیمت سیمان همچنان در حدود قیمت‌های دستوری بماند و بالاتر نرود، این است که متاسفانه فشار برای عرضه بالاتر از تقاضا وجود دارد. به طور نمونه  یک میلیون و ۲۰۰ هزار تن عرضه می‌شود در حالی که نیاز بازار ۷۰۰ هزار تن است و طبیعی است که این اتفاق منجر به ارزانی در بازار شود. متاسفانه سیاست دولت در بورس کالا هم کاهش قیمت‌ها ست.

عمرانی فرد خاطر نشان می‌کند: در شرایطی که سیمان طی سال‌های متمادی به پایین ترین نرخ ممکن رسیده است، نباید از طرف دولت مجدد مورد بی‌مهری قرار بگیرد چون اصولا این اقدامات با روح بورس کالا در تضاد است و صرفا می‌توان گفت چیزی تغییر نکرده و تنها شکل دستوری شدن تغییر کرده است. البته قول‌هایی برای هماهنگی انجمن سیمان بورس و وزارت صمت برای اصلاح قیمت‌های پایه داده‌اند. عضو هیات‌مدیره انجمن کارفرمایی صنعت سیمان در مورد میزان مشتری‌های خارجی با توجه به قطعی برق و تولید سیمان عنوان می‌کند: یافتن و تثبیت مقاصد صادراتی کاری بسیار دشوار است و متاسفانه طی ماه‌های اخیر به دلیل قطع برق، صنعت سیمان بسیاری از این مشتری‌ها را از دست داد. علاوه بر این یکی از مهم‌ترین علل کاهش صادرات و از بین رفتن بازارهای صادراتی تصمیمات استانداری هرمزگان برای صادرات از بندرعباس بود که برای تامین نیاز داخلی از صادرات ممانعت کردند و به همین دلیل بخش عمده‌ای از مشتریان ما با این اتفاق ناخوشایند در مبادی صادراتی از دست رفت. در کنار این مسائل می‌توان به افزایش بیش از ۵۰درصدی هزینه‌های حمل و نقل ریلی به عنوان یکی از عوامل مهم کاهش صادرات اشاره کرد. به این مشکلات فضای افغانستان و حاکمیت طالبان را هم می‌توان افزود که امنیت بازرگانان را به مخاطره انداخته است.

عمرانی‌فرد با اشاره به هزینه‌های بالای تولید در صنعت سیمان می‌افزاید: هزینه‌های تعمیر و نگهداری صنعت سیمان بسیار بالاست و شرکت‌ها با وجود مشکلات شدید مالی ناگزیر از این تعمیرات هستند. به طور نمونه بنده برای تهیه سه بلبرینگ که هر کدام دو تن وزن دارند، ۲۳۰ هزار یورو  باید بپردازم که معادل ۷میلیارد تومان است. در حالی که زمان راه‌اندازی کارخانه آسیاب را ۱۲ میلیارد تومان خریداری کردیم.

وی با اشاره به اینکه ارزش یک کارخانه سیمان با ظرفیت یک میلیون تن حداقل ۲۵۰۰میلیارد تومان است، می‌گوید: شرکت یک میلیون تنی سیمان در بهترین حالت ۴۰۰ میلیارد فروش سالانه دارد که باید از این میزان ۱۵درصد سود کند، اما مساله اینجاست که این سود با وضعیت کنونی باید صرف جایگزینی قطعات فرسوده شود. در پایان ذکر این نکته ضروری است که قطعا جو کنونی نه به نفع شرکت‌های سیمانی و نه به نفع مردم است و در آینده با ورشکستگی این صنعت، با کمبود سیمان و افزایش شدید قیمت‌ها مواجه خواهیم شد.