چشم امید صنعت فولاد به دولت جدید
اکنون صنعت فولاد در ایران هر روز گامهای استواری برای توسعه برمیدارد و اگر موانع و مشکلات زیرساختی و چالشهای خودساخته پیش رویش قرار نگیرد، بهطور قطع میتواند زنجیره خود را بیش از گذشته تکمیل کرده و به سمت تولید محصولاتی رود که ارزش افزوده بالاتری دارند و میتوانند ارزآوری بیشتری برای کشور به ارمغان آورند.
آنگونه که آمارهای وزارت صنعت، معدن و تجارت میگوید سال گذشته فولادسازان توانستهاند بالغ بر ۲۹میلیون تن فولاد تولید کنند و به همین دلیل، با توجه به طرحهای توسعهای که در این میان برای واحدهای تولیدی فعال در صنعت فولاد در نظر گرفته شده، هدفگذاری بر این است که بالغ بر ۳۱میلیون تن فولاد در کشور در سال ۱۴۰۰ تولید شود؛ اعداد و ارقامی که هماکنون با تجربه قطعی گاز در زمستان سال ۹۹ و احتمال وقوع آن در زمستان سال ۱۴۰۰ از یکسو و قطعیهای مکرر برق از سوی دیگر، تحقق آن با اما و اگرهای بسیاری مواجه است.
در واقع، قطعیهای مکرر برق در هفتههای گذشته، برنامههای بسیاری از فولادسازان از جمله فولاد مبارکه را با تردید در تحقق مواجه کرده است؛ بهویژه اینکه تجربه قطعی گاز برای این واحدهای تولیدی در سال گذشته هم وجود دارد و اگر قرار باشد باز هم در زمستان، گاز صنایع قطع شود، حتما تولید دیگر به این اندازه که هدفگذاری شده و البته در صورت تامین به موقع و پایدار انرژی قابل تحقق است، محقق نخواهد شد.
اکنون صنعتگران و تولیدکنندگان فولاد تجربه تلخ قطعی گاز و برق را دارند و همین موضوع آنها را در برنامهریزیهای توسعهای خود با مشکل مواجه کرده است؛ آنها باید به نحوی زمینه را فراهم کنند که خود تامینکننده برق موردنیاز خطوط تولیدی خود باشند و به زیرساختهایی که دولت برای کشور تامین کرده و خط و نشانهایی که برای محرومیت از ابتداییترین زمینههای تولید یعنی برق و گاز میکشد، توجه چندانی نکنند؛ بلکه به سمت احداث نیروگاههای اختصاصی در کنار واحدهای تولیدی خود پیش رفته و زمینهای را فراهم کنند تا با مشارکت با وزارت نیرو، خود تامینکننده برق موردنیاز خود باشند.
نکته حائز اهمیت در این میان، سایه سنگین قطعی برق و توقف تولید فولاد در کشور بر بازارهای صادراتی و قراردادهایی است که تولیدکنندگان با همتایان خارجی خود منعقد کرده و باید به موقع و دقیق به تعهدات خود عمل کنند تا بلکه بتوانند باز هم در بازارهای صادراتی در کنار رقبای خود حضور داشته باشند و برای کشور ارزآور شوند؛ اما اکنون با کمبود برق، نهتنها تولید با وقفه مواجه شده بلکه بهطور قطع ممکن است اختلالاتی در مسیر به وجود آید که کار را برای ادامه مسیر صادرات سخت میکند؛ ضمن اینکه با ریسک بالایی که در تولید به وجود خواهد آمد، سرمایهگذاریها با تردید مواجه خواهند شد و همین امر، روند تولید و صادرات فولاد را متوقف میکند.
اما این تمام چالش و ریسک پیشروی تولیدکنندگان فولاد نیست، بلکه به اعتقاد کارشناسان، صنعت فولاد ایران در افق بلندمدت، ریسکهای زیادی را پیش روی خود خواهد داشت و باید برای آنها برنامهریزی کند؛ ریسکهایی که در داخل با تامین پایدار انرژی از یکسو و قوانین و مقررات دستوپاگیر از سوی دیگر مواجه است و از طرف دیگر، قوانین و قواعد بینالمللی که پیشروی تولیدکنندگان گازهای گلخانهای وجود دارد، همه و همه ریسکهای این صنعت را بیش از هر زمان دیگری بالا میبرد. اینجاست که وزارت صنعت، معدن و تجارت باید در این حوزه برنامهریزی جدی داشته باشد و تامین پایدار زیرساخت را برای صنعت فولاد در دستور کار قرار دهد. واقعیت آن است که تکمیل زنجیره ارزش و بهخصوص تامین سنگآهن مورد نیاز برای کارخانههای فولادی در افقهای میانمدت و بلندمدت از جمله عواملی است که باید به آن توجه ویژه ای داشت و زمینه را برای فراهمسازی آنها به نوعی فراهم کرد تا صنعت فولاد که سالهای سال با زحمت قد کشیده است، کمر خم نکند و دچار مشکل نشود.
اما از همه اینها که بگذریم و چالشها و ریسکهای پیشروی تولید فولاد را کنار بگذاریم، با موضوعی به نام بازار و فروش محصولات مواجه میشویم؛ یعنی همان مسالهای که مدتی است گریبانگیر تولیدکنندگان فولادی شده و محدودیتهای پیش روی آنها را به لحاظ بازاریابی و تامین به موقع کالا در بازار با مشکل مواجه ساخته است.
واقعیت آن است که سیاستگذاران کمتر به موضوع تولید و بازار فولاد به چشم یک تولیدکننده مینگرند و بیشتر تلاش دارند تا آنچه را که به موقع انجام نداده و به نوعی سوءمدیریت خودشان در عرصه تولید و بازار بهشمار میرود با تصمیمات خلقالساعه جبران کنند. نمونه آن هم قیمتگذاری دستوری برای محصولات فولادی است که یکی از چالشهای بزرگ بنگاههای تولیدکننده فولاد از جمله فولاد مبارکه است.
ضمن اینکه باید توجه داشت که فولاد، از کالاهای استراتژیک مورد نیاز کشور است؛ بهویژه اینکه ایران بالغ بر ۲۰ سال تنها واردکننده فولاد بوده و امروز به صادرکننده فولاد تبدیل شده است؛ ازاین رو شرط ماندگاری در این وضعیت حمایت دقیق از تولید و خروج از قیمتگذاری دستوری دولتی است که باید به عنوان یک اصل مدنظر همه سیاستگذاران قرار گیرد.
در شرایط کنونی بهرغم تمام سختیهای موجود، بنگاههای بزرگی نظیر فولاد مبارکه هستند که با وجود موانع، به رکوردهای بینظیری در تولید دست مییابند و تلاش میکنند بر اساس برنامهریزیهای صورتگرفته با افزایش تولید نسبت به سال گذشته، بتوانند با تامین فولاد موردنیاز کشور، از صنعت و اقتصاد به خوبی پشتیبانی کنند. به هر حال ایران در سال ۹۹ بیش از ۲/ ۳۰ میلیون تن فولاد تولید کرده که خود رکورد جدیدی بهشمار میرود و بهطور قطع، سهم فولاد مبارکه از آن، عدد چشمگیری بوده است؛ بهخصوص اینکه برآوردها حکایت از آن دارد که تولید فولاد ایران بهرغم تمامی محدودیتها و موانع داخلی ایجادشده پیشروی تولیدکنندگان، در مقایسه با سال ۹۸ توانست رشد ۱۱درصدی را تجربه کند.