احداث آزادراهها ضروریتراز همیشه
باگذشت مدتی، با جدی شدن بحث حملونقل و فعال شدن بنادر و شکلگیری شهرها، به این نتیجه رسیدند که جاده اصلی دو بانده جوابگو نیست و نیاز است جاده چهاربانده احداث شود و اسم آن را «بزرگراه» گذاشتند.تا اینجا، ساخت راه روستایی، جاده اصلی و بزرگراه، نیاز تردد منطقهای را برطرف میکرد، اما اقدام خاصی در جهت کوتاه کردن مسیرها انجام نشده بود.درواقع همان جادههای قدیمی آسفالت و چهاربانده شده و تمرکز هم در آن نقاط تعریف میشد و در جاهایی هم که جوابگو نبود، آن را تبدیل به شش بانده کردند.
به این ترتیب، در مرحله کنونی نیاز کشور در بخش ساخت بزرگراه، جاده اصلی و روستایی تامینشده و در اصل تردد محلی برای تردد بین شهرستانها، شهرستانها به مراکز استانها و استانها به استانهای همجوار حاصل شده است؛ اما مشکل امروز ما در حوزه تردد عبوری است.به این معنا که تردد از غرب به شرق، مرکز به جنوب، مرکز به شمال، مرکز به شمال شرقی و...ممکن شود که به آن «کریدور» گفته میشود و ارتباطی با تردد محلی ندارد.
یکی از مشکلات امروز کشور این است که تردد محلی و تردد عبوری با همدیگر ترکیب شدهاند و توسعه جادهها را به سمت محلهها میبریم.درواقع آن ستون فقرات اصلی که باید تردد محلی را از تردد عبوری جدا کند، در کشور ما وجود ندارد.
طبق قانون اساسی، امروز وظیفه دولت این است که نیاز مردم را برای تردد از کمترین مراکز جمعیتی یعنی روستاها، به شهرستانها و از شهرستانها به مراکز استانها و از مراکز استانها به مراکز استانهای همجوار برطرف کند.دولت وظیفه دارد نیاز دسترسی منطقهای، بین استانی و بینشهری را تامین کند که البته وظیفه دولت به این موارد محدود نمیشود.
امروز یک فرد برای سفر از شمال به جنوب کشور، بهناچار از دهها شهر و چند استان عبور میکند، درحالی که اصلا نیازی به عبور از این شهرها ندارد و این موضوع مربوط به «توسعه درون کشوری» است.یعنی تردد عبوری باید از تردد محلی جدا شود تا حملونقل داخل کشور را سرعت ببخشد.بر این اساس اگر از مرحله کنونی یک گام جلوتر برویم، بهضرورت ایجاد «کریدور ترانزیتی» میرسیم.
موقعیت جغرافیایی کشور بهگونهای حادثشده که اگر زودتر به کریدورهای خارج از کشور وصل نشویم، کشورهای دیگر از این فرصت استفاده میکنند؛ همان طور که اگر از میدانهای نفتی مشترک خود با کشورهای همسایه نظیر عراق و قطر برداشت نکنیم، آنها برداشت میکنند.بر این اساس، اتصال به کشورهای همسایه یک اولویت است که البته از طریق جاده اصلی و بزرگراه میسر نمیشود و نیازمند یک کریدور ترانزیتی است تا امکان استفاده از اتصال سه قارهای را داشته باشیم که در وسط آنها قرار گرفتهایم و در این صورت درآمد آن بهمراتب بیشتر از نفت و هزینهاش کمتر از نفت است.
باید با دید توسعهای به راهسازی نگاه کنیم و در این راستا صرفا رفع نیازها و راه افتادن کار مردم کافی نیست؛ بلکه باید درباره ضرورتها تمرکز کنیم تا به مردم سود برسانیم و این از طریق کاهش هزینه حملونقل محقق میشود.سود رساندن از طریق الحاق به کریدور ترانزیتی قارهها ممکن میشود که باید از ایران عبور کنند و به مسیر خود ادامه دهند.در اینجا آزادراه تعریف میشود که مراکز استانی واقع در مسیر این آزادراه هم میتوانند به آن متصل شوند، اما آزادراه نباید به آنها متصل شود.
در واقع اولویت اول آزادراه، اتصال مرزها است؛ سپس تسریع در حملونقل درون کشور و در مرحله بعدی خدماترسانی به استانها را دنبال میکند و ساخت این آزادراه همان پروژه اقتصادی سوددهی است که امروز ضرورت دارد برای اجرای آن از بودجه عمومی کشور اعتبار تخصیص یابد و همچنین سرمایهگذاری در این حوزه الزامی است.در غیر این صورت کشورهای همسایه از این فرصت استفاده میکنند و درنهایت حتی اگر دهها برابر این هزینه و یارانه را به بخش خصوصی پرداخت کنیم، دیگر امکان گرفتن آن را نخواهیم داشت، چون وارد فضای رقابتی میشود.درحالی که امروز وارد فضای رقابتی نشده و در حدود ۳۰ درصد اجرایی شده است.
بنابراین ما اگر برساخت آزادراه تاکید داریم، به معنی این نیست که بهموازات یک بزرگراه آزادراه بسازیم، بلکه تاکید ما بر این است که یک کریدور ترانزیتی بینقارهای برای اتصال به کشورهای همسایه تعریف کنیم که خود این تسریعکننده جابهجایی در داخل کشور است و نباید به مراکز استانی و مراکز پرجمعیت متصل شود؛ بلکه آنها باید خود را به این آزادراه متصل کنند.
امروز مشاهده میکنیم هر جاده ساختهشده در طول ۲۳۰هزار کیلومتر راه کشور، یک مرکز جمعیتی بوده که همه آنها را به سرعت متصل کردهایم.یعنی همواره در فضای رفع نیاز کار کردهایم، درحالی که جاده محور توسعه است.یعنی ابتدا باید جاده احداث شود و بعد در کنار آن شهر، شهرک صنعتی، شرکتهای کشت و صنعت کشاورزی، شرکتهای دانشبنیان و...شکل بگیرد؛ درحالی که به دلیل عقبماندگی تاریخی ما در این حوزه، ابتدا این قسمتها ایجاد شدهاند و بعد راهها را به هم وصل کردهایم.
در شرایط کنونی ما اگر تنها ۱۰درصد به طول جادههای کشور اضافه کنیم، نیاز ۱۰۰درصدی خود را رفع کردهایم و حال زمان آن فرارسیده که وارد ساخت آزادراه شویم.البته نه به این معنا که آزادراههایی نظیر اصفهان-شیراز یا قم-کارشان ساخته شود، بلکه منظور ما آزادراه کریدور ترانزیتی شمال به جنوب ایران است که از این طریق اتصال چین به دریای خزر و اتصال روسیه به خلیجفارس محقق شود.در هر منطقه و شهری این آزادراه باید قطعهبندی شود، نه اینکه اسم شهرروی آن گذاشته شود.
امروز این مساله نقطهضعف بزرگ ما بهحساب میآید و اگر بپذیریم که نیاز ما در بخش راهسازی برطرف شده و حال زمان آن فرارسیده که کشور به سمت توسعه برود، باید بسترهای سرمایهگذاری در این حوزه فراهم شود که درنهایت بازگشت سرمایه به دنبال داشته باشد و بتوانند امور را بهخوبی پیش ببرند.