اقتصاد اکولوژیک
در اقتصاد متعارف، هدف اصلی، افزایش تولید کالاها و تجهیزات توسط صنایع بشری یا افزایش تولید ناخالص داخلی در سال است و فرض میشود که همیشه افزایش تولید ناخالص داخلی مطلوب و امکانپذیر است درحالیکه اقتصاد اکولوژیک چشمانداز وسیعتری شامل انسانی، اجتماعی و طبیعی را به رسمیت میشناسد.
در اقتصاد اکولوژیک، هدف آن است که با یک درک علمی عمیق تر از ارتباطات پیچیده بین انسان و سیستمهای طبیعی، سیاستهای توسعه پایدار تولید و بسط داده شود و توزیع عادلانه منابع هم بین گروهها و نسلهای انسان و هم بین انسان و سایر گونهها صورت پذیرد.
۱+۴ نوع اصلی سرمایه در اقتصاد اکولوژیک به شرح ذیل است:
* سرمایه تولیدشده یا انسان ساخت از نوع سرمایهای که در نگرش اقتصاد متعارف دیده میشود؛ مانند ساختمانها، اتومبیل، لوازم خانگی، جادهها، اسباببازی و... در واقع این نوع سرمایه به کالاها و خدمات ایجادشده توسط صنعت بشری اشاره دارد.
* سرمایه طبیعی مفهومی است که اهمیت و ارزش تولیدات و خدمات ارائه شده توسط طبیعت و اکوسیستمها را بیان میکند. بهطور مثال خدماتی از قبیل تولید اکسیژن، آب و هوای پایدار و تصفیه آب توسط طبیعت.
این نگرش در رابطه با سرمایه طبیعی بسیار فراتر از دیدگاه سنتی است که محصولات طبیعی را به عنوان مواد خام برای تبدیل به کالاها (درختان به خانهها یا کاغذ) میشناسد. گاهی اوقات ارزش ریالی (دلاری) این خدمات اکوسیستم را تخمین میزنند، مانند هزینههای جایگزینی آنها با مصنوعات بشری (مثل ارزش تالابهای ساحلی در برابر سدها). با این حال، اغلب خدمات طبیعی قابل ارزشگذاری نیستند یعنی برای زندگی ضروری و غیرقابل تعویض هستند (مثل هوا برای تنفس).
* سرمایه اجتماعی به مزایای مثبت تعامل ما با دیگران (دوستان، خانواده، گروههای اجتماعی) و ساختار مشترک جامعه ما (زبان، موسسات، نظام آموزشی، قوانین) اشاره دارد. این سرمایهها به رفاه جمعی ما کمک بزرگی میکند، اما به سختی قابل اندازهگیری ریالی (دلاری) هستند.
* سرمایه انسانی به سلامت انسان، تجارب شخصی، استعدادها، مهارتها، میراث فرهنگی و منافع ما اشاره دارد. سرمایههای انسانی و اجتماعی همگام با عدالت اجتماعی و تسهیل دسترسی عادلانه به فرصتهایی که جامعه فراهم میکند، ارتقا مییابد.
در رویکرد نوین اقتصادی (اقتصاد اکولوژیک)، مفهوم رشد در ارتقای برآیند رشد چهار سرمایه یادشده خلاصه و تعریف میشود.
* سرمایه ارزشی به ساختارها و پلتفرمهای پایدار حاصل از زنجیره ارزشی اشاره دارد. این نوع از سرمایه حاصل از هزینه کرد اکولوژیکی و بهینه چهار سرمایه دیگر است که عموما با نوآوری در ساختار همراه است و در مفهوم ارزش تجلی پیدا میکند. پلتفرمهای نوین استارتآپهای حملونقل و پلتفرمهای آنلاین که ابعادی چندگانه در مدیریت سرمایهها دارند از نمونههای سرمایه ارزشی محسوب میشوند.
پایداری چیست و چگونه با اقتصاد اکولوژیک در ارتباط است؟
به زبان ساده، توسعه پایدار، حفاظت از سرمایههای طبیعی، اجتماعی- انسانی و اقتصادی برای نسلهای بعد است. اقتصاد اکولوژیکی به ما یادآوری میکند که «پایداری» هدفی چندوجهی با تمرکز بر روابط متقابل پیچیده بین عناصر چندگانه: پایداری زیستمحیطی، پایداری اجتماعی و پایداری اقتصادی است و هدف آن حفظ انعطافپذیری سیستمهای زیستمحیطی، اقتصادی و اجتماعی با حفاظت و سرمایهگذاری در داراییهای طبیعی، اجتماعی و انسانی است.
اقتصاد اکولوژیکی همچنین به دنبال بهرهوری اقتصادی است. بهرهوری اقتصادی و تصمیمگیریهای اقتصادی خوب امکانپذیر نیست، مگر اینکه همه هزینهها و درآمدها در نظر گرفته شود. در اقتصاد متعارف اغلب هزینههای کامل فعالیتهای اقتصادی که باعث آلوده کردن یا وارد آوردن خسارت به سیستمهای طبیعی میشوند و همچنین تحمیل هزینههای سلامت و رفاه انسان ناشی از آلودگی یا سایر عوارض جانبی تعریف نشده است و این هزینهها در قیمت کالاها در نظر گرفته نشدهاند، اما توسط یک شخص ثالث غیر از تولیدکننده که ممکن است حتی خریدار یا مصرفکننده هم نباشد پرداخت میشود. تاثیر دادن این هزینهها، انگیزه قوی برای حرکت به سمت پایداری را فراهم میکند.
یکی دیگر از معایب اقتصاد متعارف تفکر «تنزیل ارزش آینده» است یعنی ارزش یک ریال امروز بیش از یک ریال فردا است؛ که به واسطه این تفکر، تولید به صورت تصاعدی افزایش مییابد و هزینههای گزافی را برای مقابله با تغییرات آب و هوا به نسلهای آینده متحمل میسازد.
عدم ارزش نهادن به فراتر از انسان از دیگر محدودیتهای عمده اقتصاد متعارف است که تنها هزینهها و منافع انسان را در نظر میگیرد. چنین انسان-محوری قابل توجیه نیست، چرا که علم نشان میدهد که سلامت و بقای انسان، متکی بر اکوسیستم سالم و تنوع زیستی است.
تمرکز بر منافع اقتصادی در مقیاس زمانی کوتاه مدت اساسا خلاف نگهداری از اکوسیستمهای این سیاره است و اقتصاد اکولوژیکی به دنبال تشخیص بهتر طیف گستردهای از ارزشها شامل ارزشهای فرهنگی و زیستمحیطی برای دستیابی به توسعه پایدار است. در این راستا نقش دولتها، حفاظت و احیای منافع و منابع ملی نه فقط برای امروز بلکه برای نسلهای آینده است. بسترسازی برای اجرای برنامههای توسعه پایدار در تمامی زمینههای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی یکی از وظایف اساسی دولتها ست که ممکن است زمانبر و هزینهبر باشد، چرا که ممکن است تحولات سیاسی- فرهنگی در دورههای پیشین دولت، موانع بسیاری را در مسیر توسعه پایدار قرار داده باشد.
بهطور مثال بسیاری از پروژههای حفاظت از محیطزیست که حتی ممکن است هزینههای بالا را در کوتاهمدت در پی داشته باشد، ناشی از نادیده گرفتن تفکر اکولوژیک در سالهای گذشته است؛ مانند پروژههای احیای رودخانهها، تالابها، جنگلها و مراتع. نقش دولتها در توسعه اقتصاد اکولوژیک را میتوان در موارد زیر جستوجو کرد: احیای مراودات و روابط بینالمللی که اتصال به اقتصاد یکپارچه جهانی را تسهیل میسازد و سهم قابلتوجهی را در کاهش هزینههای اقتصادی- زیستمحیطی در سطح ملی و بینالمللی دارد، چرا که مرز اکولوژیک الزاما منطبق بر مرز جغرافیایی نیست. توجه به محیطزیست و توسعه پایدار در تمامی زمینهها در برنامههای اجرایی که پایه اقتصاد اکولوژیک است. احیای فرهنگی و توجه به ارزشهای فرهنگی که سلامت و توسعه سرمایههای انسانی را در پی دارد. کنترل و کاهش تورم یعنی محدود کردن تفکر «تنزیل ارزش آینده» ، توجه به تنوع زیستی که متضمن احیای اکوسیستم ها است، توجه و بها دادن به اندیشهها، مذاهب و ادیان مختلف که در ارتقای سلامت سرمایههای انسانی و اجتماعی نقش دارد، توجه خاص به صنعت گردشگری که با صرف کمترین هزینههای اقتصادی-زیستمحیطی، درآمدزایی بالایی دارد.