توسعه صنعت تایر چگونه رخ داد
گسترش مداوم؛ هدف «هلدینگ رازی»
اما یکی از دلایل عدم تداوم رشد شرکتها، خارج ساختن سود آنها از چرخه تولید است. اتفاقی که متاسفانه در مجموعههای دولتی و حتی خصوصی مدام رخ میدهد. هلدینگ رازی یکی از مجموعههای بخشخصوصی است که سعی کرده این اشتباه را نکند. بخش بزرگی از توسعه صنعت تایر کشور مدیون این مجموعه است. البته باید گفت کارخانههای زیرمجموعه این شرکت فراز و نشیبهایی هم داشتهاند و بعضا با مشکل هم مواجه شدهاند.
برادران گنجی از جمله افرادی بودند که در آن سالها سرمایهگذاری خود را در تولید افزایش دادند. ورود محدود آنها بهسرعت مبدل به سرمایهگذاریهای بزرگ در صنعت تایر شد. این سرمایهگذاریها باز هم ادامه یافت تا آنجا که منجر به شکلگیری یک هلدینگ عظیم شد.
محمدرضا گنجی، رئیس هیات مدیره هلدینگ رازی (دارنده مجموعه شرکتهای یزد تایر، آرتاویل تایر، چسب رازی، کربن سیمرغ، نخ تاکستان، جام دارو و مهرام) به «دنیای اقتصاد» میگوید: به اتفاق برادرانم در سالهایی که در اوج جنگ بود شرکت رازی، کیان شیمی و کیمیا رزین را داشتیم و خیلی هم موفق بودیم. به همین دلیل آقای هاشمی که اعلام کردند میخواهند پنج کارخانه تایرسازی تاسیس کنند ما اعلام آمادگی کردیم. آنها پنج نقطه از کشور را پیشنهاد دادند: کرمان، بیرجند، اردبیل، خوزستان و یزد. اردبیل را به توصیه یکی از دوستان انتخاب کردیم که ایشان قبل از ما موافقت اصولی آرتاویل تایر را گرفته بودند و چند تا از بانکها را شریک کردند.
جالب اینکه این سرمایهگذاری در ابتدا با کمک بانکهای بزرگ دولتی تقویت شد، اما بهتدریج بخشخصوصی یعنی برادران گنجی کار را از بانکها گرفتند!
آنچه در ادامه میخوانید مصاحبه با محمدرضا گنجی، سرمایهگذار و مدیر باسابقه بخش خصوصی در بخش صنعت کشور است.
آقای گنجی! آرتاویل تایر چگونه شکل گرفت؟
دولت در سالهای دهه ۶۰ بهدنبال توسعه صنایع لاستیک بود و ما که تجربیاتی در تولید و صنعت داشتیم وارد این بخش شدیم. اردبیل را به توصیه یکی از دوستان انتخاب کردیم که ایشان قبل از ما موافقت اصولی آرتاویل تایر را گرفته بودند و چند تا از بانکها (تجارت و ملت) را شریک کرده بودند.
کار که پیش رفت نیاز به سرمایه بیشتر شد، اما آنهایی که موافقت اصولی را گرفته بودند نمیتوانستند تامین سرمایه کنند و سرمایه آنها کم شد و نهایتا بهجایی رسید که بانکها هم در افزایش سرمایه شرکت نکردند و نهایتا سهام عمده شرکت به نام ما شد، اما سهامی عام بودنش حفظ شد. نهایتا آنچه اواخر دهه ۶۰ به بهرهبرداری رسید آرتاویل تایر نام گرفت. بالاخره فکر میکنم اواخر جنگ بود که به تولید رسید. آقای هاشمی طرح را افتتاح کرد و محصول با مارک تجاری گلدستون لاستیک بیرون آمد.
میدانیم که شرکتداری در ایران مشکلات خاص خود را دارد. مشکل شما چیست؟
مشکلات که فراوان است از سرمایه در گردش گرفته، تولید، توزیع، دخالتهای دولت، نرخ ارز، عدم تامین ارز و خیلی مشکلات دیگر که وصفناشدنی است و افرادی که در ایران کار میکنند میدانند و این مشکلات به نظر من بعضا لاینحل است چون با سرشت و خون صنعت ایران شکل گرفته اگرچه بعضی از آنها هم ممکن است که بشود به نحو مطلوب تغییرکند.
طرحهای توسعه شما چیست؟
ماهیت سرمایهداری گسترش است و اگر به حقیقت سالم باشد گسترش را انجام میدهد یعنی هرچه پول در میآورد دوباره خرج تولید میکند و کارخانه جدیدی احداث میشود و گسترش داده میشود و زنجیره تولید تایر را تکمیل کردیم. وقتی در سالهای اول انقلاب وارد تولید تایر شدیم ۹۵ درصد مواد اولیه از خارج میآمد اما اکنون کمتر از ۲۹ درصد از خارج وارد میشود. نخ تایر و کربن در ایران تولید میشود و همین دو قلم تقریبا ۴۵ درصد مواد اولیه تایر است. سپس با ساخت کارخانه پتروشیمی تخت جمشیدSBR (استایرن بوتان رابر) را تولید کردیم که بسیار مهم بود (اما کارخانه را در حین راهاندازی فروختیم، ولی این مهم نیست و به هرحال جزو زنجیره صنعت تایر است و برای این کشور کار میکند) و در حال حاضر هم یک طرح گسترش تایر در سنندج داریم به نام شرکت گسترش تایر رازی که با ایدرو شریک هستیم و قرار است کارخانه تایرسازی ساخته شود و یک طرح دیگر هم داریم و علاقهمندیم مواد شیمیایی تایر را که حدود ۱۵ درصد از وزن تایر را تشکیل میدهد در داخل کشور بسازیم.
ما تکنولوژی تولید لاستیک را داریم. در حال حاضر در یزد تایر تکنولوژی وردیشتاین هلند را خریدهایم و میتوانیم هر بار هرجا خواستیم آن تکنولوژی را کپی کنیم.
شرکتداری در ایران چه تفاوتهایی با دنیا دارد ؟
شرکتداری در ایران با همه دنیا متفاوت است. به طور اخص تولید در کشور شرایط unstable است (شرایط عدم اطمینان)، دقیقا چیزی که با تولید منافات دارد یعنی وقتی میخواهید تولید کنید باید حتما در شرایط اطمینان تولید کنید؛ دقیقا نرخ ارز را حداقل تا یک سال آینده بدانید، دقیقا بدانید سرمایه از کجا تامین میشود، ذینفعانت چه کسانی هستند، فروشندگان شما چه کسانی هستند، خریداران چه کسانی هستند، مواد اولیه چگونه تامین میشود و تمام چیزهایی که باید بتواند در حقیقت یک سرمایهگذار تولیدی روی آنها حساب کند و در همه دنیا اینطور است. اگر شما توجه بفرمایید در طول یکسال بانک مرکزی به تنهایی فقط ۲۰۰ یا ۳۰۰ بخشنامه در خصوص ارز، نوع ارز، تخصیص ارز، تامین ارز و مسائل دیگر صادر میکند. گمرک چند ده تا بخشنامه صادر میکند. بانکها بخشنامه صادر میکنند و اینقدر این بخشنامهها بعضی اوقات زیاد میشود که دیگر اصل کار از بین میرود و فضای کسب و کار را خراب میکند و این شرایط عدم اطمینان دقیق همان فرقی است که بین ایران و سایر دنیا وجود دارد.
واقعیت این است اوایل که تولید را شروع کردیم (از همان اوایل دوران بعد از انقلاب) با دلار ۷ تومانی کار میکردیم الان دلار بین ۱۵ تا ۱۶ هزار تومان به صورت آزاد و برای ما هم ۴۲۰۰ تومان است. فاصله بین همین ۷ تومان با ۴۲۰۰ تومان ۶۰۰ برابر شده و این نشاندهنده این است که ما هرچقدر کار کردیم سرجای اول هستیم. یک زمانی با ۸۰ میلیون دلار خط تولید آرتاویل تایر را از خارج وارد کردیم و پس از آن ۸۰ میلیون دلار، دیگر هم به صورت مقطعی سرمایهگذاری کردیم. اگر این ۱۶۰ میلیون دلار را در قیمت ارز فعلی ضرب کنیم عددی به دست میآید که کارخانه ما آن قیمت نمیارزد یعنی در حقیقت ما عقب رفتهایم.
چشمانداز صنعت تایر را چگونه پیشبینی میکنید؟
چشمانداز خیلی خوبی ندارد. برنامههایی که وزارت صنعت و معدن مینویسد برنامه ۵ ساله، برنامه دهساله کوتاهمدت، بلندمدت و میانمدت اینها فقط برنامه است؛ نوشته میشود، ولی اینکه چقدر آن اجرا و محقق میشود باید ارزیابی مجدد بشود، ولی نهایتا وقتی کشوری رشد اقتصادیاش منفی است این نشان میدهد که در حقیقت رشد صنعتیاش منفی است چون رشد اقتصادی بیشتر از رشد صنعتی میآید. البته موفقیتهایی داشتیم. کارهایی که هنوز انجام میدهیم و تاکید میکنم که ماهیت سرمایهداری گسترش سرمایهگذاری سالم است. گروه رازی ۴۰ سال است که فعالیت تولیدی میکند. در این ۴۰ سال هنوز سهامداران هیچ سود سهامی برنداشتهاند. همه شرکتها هم سهامی عام است و میتوان در بورس مشاهده کرد. گروه، فقط گسترش داشته و کار را بزرگتر کرده و خودکفایی را محقق کرده. زنجیره تولید تایر را تکمیل کردهایم و خیلی کارهای دیگر انجام دادهایم. در این فرآیند فکر میکنم موفق بودهایم (آرزو میکنیم اینطور باشد) ولی براساس چشمانداز و براساس فضای کسب و کار و چالشهای موجود در آن ما پیشرفت نکردهایم، اما وظیفه ما چیست؟ درست است در شرایط عدم اطمینان کار میکنیم ولی وظیفه ما این است که برای کشورمان کار کنیم و تمام تلاشمان را به کار بریم تا نیروهای جوان را به کار بگیریم و کارگران و کارمندانی داشته باشیم که شغل دارند، زندگی دارند و ارتزاق میکنند. در گروه صنعتی رازی ۵ هزار نفر کار میکنند (به طور مستقیم). اگر هر خانوار ۴ نفر در نظر گرفته شود ۲۰ هزار نفر به طور مستقیم در این گروه کار میکنند و شما تصور بفرمایید که هرکدام ۳ یا ۴میلیون تومان حقوق میگیرند چه عدد عظیمی میشود.