اشکال مختلف مسوولیت شرکتها در قبال جامعه
در شرکتها مجموعهای از افراد برای کسب سود و امرار معاش و با هدف معینی که میتواند تولید یک کالا یا ارائه یک خدمت باشد، دور هم گرد آمدهاند. مسوولیت شرکت متوجه همین فعالیت هدفمند جمعی است. مسوولیت یک شرکت یعنی تا حد امکان پیامدها و آثار منفی فعالیتهای خود را کم کند و آثار و پیامدهای مثبت فعالیت در جامعه را بیشتر کند. جامعه برای یک شرکت شامل تمام گروههایی است که از فعالیتهای شرکت تاثیر میپذیرند یا بر آن اثرگذار هستند. به این گروهها، «ذینفعان» میگویند و طیف گستردهای شامل کارکنان، جامعه محلی، تامینکنندگان، مشتریان و حتی سازمانهای دولتی را در بر میگیرد. با این تعریف، یک شرکت میتواند به اشکال مختلف و سطوح متفاوتی از مشارکت، مسوولیت اجتماعی خود را به انجام رساند.
• کمک به خیریهها و سمنها: این اقدام کمترین مشارکت یک کسب و کار در مسوولیت اجتماعی است. شرکت منابع مالی یا غیرمالی خود را در اختیار خیریهها و سازمانهای مردمنهاد قرار میدهد. این نوع اقدامات عمدتا ناشی از دغدغههای فردی یا گروهی مدیریت ارشد نسبت به مسائل اجتماعی است و تفاوت آن با مسوولیت اجتماعی فردی یک مدیرعامل، اهدای کمکها از منابع شرکتی (و نه فردی) است.
• بهرهبرداری از مزیتهای شرکت: در این نوع اقدام، شرکت از مزیتهای خود، که شامل محصولات یا خدمات خاصی است، در نسبتِ با جامعه یا ذینفعان استفاده میکند. مثلا یک بانک میتواند برای بعضی اقشار وامهایی با بهره کمتر از بازار تعریف کند. یک شرکت خدمات ارتباطی میتواند از پوشش گسترده خود برای اطلاعرسانی یا هماهنگی گروههای کمکرسان در یک فاجعه طبیعی استفاده کند. در اینجا سود، اهمیتی برای شرکت ندارد و فقط از مزیتهای خود برای مسوولیت اجتماعی بهرهبرداری میکند. این اقدامات سطح بالاتری از مشارکت کسب و کار نسبت به کمکهای مالی است.
• مشارکت استراتژیک (خلق ارزش مشترک): در اوایل دهه ۲۰۰۰ میلادی، گروهی از مشاوران و پژوهشگران مدیریت ایدههایی برای دستیابی همزمان به اهداف کسب و کاری و ایفای مسوولیت اجتماعی مطرح کردند. برای پایداری و استمرار مسوولیت اجتماعی یک کسب و کار ضروری است که همراستایی بین دو هدف ظاهرا متضاد، یعنی سودآوری و امور غیرانتفاعی، وجود داشته باشد. بازاریابی اجتماعی یکی از مثالهای خوب در این زمینه است. شرکتها با ارائه پیشنهاد فروش مبنی بر دغدغه اجتماعی، هم فروش خود را بالا میبرند و هم به جامعه محلی یا اقشار آسیبپذیر کمک میکنند. مثل عینکفروشی که به ازای فروش هر عینک، یک عینک رایگان به کودکان فقیر با ضعف بینایی اهدا میکند. مثال خوب دیگری از این نوع اقدامات، محصولات لبنی دنون برای ساکنان روستاهای فقیر هند است. این شرکت محصولاتی عرضه کرد که حاوی ویتامینها و املاح معدنی بود و از سوءتغذیه کودکان جلوگیری میکرد. در عین حال برای سودآوری محصولات، خطوط تولید را بازبینی کرد تا تولید با قیمتی در وسع مردم محلی انجام شود. نکته مهم این است که در اینجا حاشیه سود وجود دارد، ولی محصول مبتنی بر یک دغدغه اجتماعی است.
• کارآفرینی/ کسب و کار اجتماعی: بالاترین سطح از مسوولیت اجتماعی یک شرکت، کارآفرینی اجتماعی است. در این اقدام، ماموریت شرکت و مساله اجتماعی یکپارچه میشوند. به عبارت دیگر، شرکت هدف خود را مبتنی بر یک مساله اجتماعی قرار میدهد و در عین تلاش برای آن، سودآوری خود را حفظ میکند. در کسب و کار اجتماعی، مدل درآمدی از تلاش برای یک دغدغه اجتماعی ناشی میشود و به همان نسبت شرکت سودآوری خود را حفظ میکند. نمونهای موفق از این مدل، شرکت کلین کوک است که اجاقهای اتانول و متانول را برای کاهش آلودگی هوا و جنگلزدایی در آفریقا عرضه میکند. این فناوری مبتنی بر کانتینرهای ایمن است و به بهبود سلامت خانوارها و ایجاد اشتغال از طریق تولید سوختهای زیستی کمک کرده است. این نمونه نشاندهنده تاثیر مثبت کسبوکارهای اجتماعی بر محیطزیست و معیشت افراد است. (برای مطالعه بیشتر به کتاب «کسب و کار اجتماعی» اثر محمد یونس از انتشارات دانشگاه تهران یا انتشارات رسا مراجعه کنید.)
یادداشت حاضر، نخستین یادداشت از سلسله یادداشتهایی است که به همت مجموعه «خیر ماندگار»، با موضوع مسوولیت اجتماعی شرکتها، به رشته تحریر درمیآید. به امید آنکه هر یک از اجزای جامعه، بهویژه شرکتها بیش از پیش به مسوولیت تاریخی خود در قبال جامعه، جامه عمل بپوشانند.
* پژوهشگر مدیریت و مسوولیت اجتماعی