ناخودآگاه یاد بارو و گوردون و نظریه معروف«شهرت سیاستگذار» افتادم. محققانی که با استفاده از تئوری بازی به تحلیل رفتار سیاستگذار و واکنش سیاست‌پذیران به تصمیمات وی بر مبنای رفتارهای قبلی وی می‌پردازند.

سیاستگذاری اقتضایی در برابر سیاستگذاری قاعده‌مند در طولانی مدت قدرت باورپذیری تصمیمات دولت را از بین می‌برد. اینجاست که به قول کیدلند و پرسکات فعالان بازار می‌دانند اگر کاهش تورم را باور کنند دولت وسوسه خواهد شد تا e واحد به نرخ تورم اضافه کند. منشأ این رفتار در چند نکته نهفته است:

۱- اصلی‌ترین و کلیدی‌ترین دلیل این شرایط، عدم تقارن اطلاعات است. حجم آگاهی موجود در بدنه تصمیم‌گیر نهاد سیاستگذار قابل قیاس با سایر فعالان نیست. بنابراین جست‌وجوی یک تعادل سازگار از نظر انگیزشی بین دولت و سایر کنشگران یک خطای تکنیکی است.

۲- دولت به‌عنوان یک بنگاه بزرگ، خود تابعی از مطلوبیت‌ها را تعریف کرده است. تابعی که لزوما با اهداف کنشگران سازگار نیست. کنشگرانی که باید علاوه بر رقیبان با داور مسابقه نیز رقابت کنند!

۳- جای تصمیم‌گیری اقتضایی گاهی با تصمیم‌گیری سلیقه‌ای عوض می‌شود. منظور از تصمیم‌گیری اقتضایی اتخاذ تصمیمات دانش‌مبنا متناسب با دینامیزم‌های بازار و بر مبنای پارامترهای اقتصادی و مالی در مقاطع زمانی کوتاه‌مدت است. اما جای این نوع تصمیم‌گیری با تصمیمات سلیقه‌ای و لحظه‌ای متناسب با دیدگاه مدیران و تیم‌های کارشناسی‌شان عوض می‌شود و تغییرات سریع و متداول مدیریتی در کشور ما به این شرایط دامن می‌زند.

بازی شهرت سیاستگذار در نظریه‌های ذی‌ربط تا جایی پیش می‌رود که باورپذیری سیاست‌های دولت برای فعالان بازار کمرنگ می‌شود؛ اما در حوزه اقتصادی و بازار پولی و مالی ایران این موضوع یک گام فراتر رفته است.

یک رفتار همگرا در دوره‌های زمانی ۴تا۸ساله مورد شناسایی قرار گرفت. رفتار قابل شناسایی به این شکل بود: «با روی کار آمدن دولت‌ها توجه به وعده‌های دوران تبلیغات توجه فعالان را جلب می‌کند. با شروع تغییرات مدیریتی برخی فعالان بازار متناسب با پیش‌بینی برخی وعده‌های داده‌شده در کوتاه‌مدت برخی تصمیمات تجاری و مالی را اتخاذ می‌کردند. به‌عنوان نمونه با تعیین تیم اقتصادی دولت و رئیس کل بانک مرکزی فعالان مرتبط با بازار پول، نوع سیاست تورمی، ضد تورمی و... را پیش‌بینی و بر مبنای آن عمل می‌کردند. روسای کل بانک مرکزی غالبا پس از روی کار آمدن برای افزایش قیمت ارز و طلا خط و نشان می‌کشیدند و به محض مواجهه با اولین شوک تورمی با یک مصاحبه تلویزیونی با عباراتی همچون حباب قیمت، فضا را برای قیمت‌گذاری شناور مدیریت‌شده خود آماده می‌کردند. این رویداد با چند بار تکرار باز هم تداوم می‌یافت و مصاحبه مسوولان دولتی شوک‌های تورمی را به جلو می‌غلتاند.»

این روزها اما انگار نظریه شهرت سیاستگذار بر مبنای رفتار سیاستگذاران قبلی عینیت بیشتری یافته است. این بازی تا آنجا پیش رفته است که فعالان زیادی در بازار هستند که با شنیدن جمله «نگران افزایش قیمت ارز نباشید» سری به خیابان فردوسی می‌زنند و با کیف پر از اسکناس آبی برمی‌گردند. اطرافمان زیادند کسانی که با شنیدن خبر تکذیب افزایش قیمت خودرو یک سفارش اینترنتی برای خرید خودرو می‌گذارند و هستند کسانی هر شب باشنیدن اخبار شبانگاهی برای اعمال معکوس فردا برنامه می‌ریزند.

پژوهشگران اجتماعی می‌توانند آثار اجتماعی این شرایط را سنجیده و برای تغییر آن راهکار ارائه کنند. اقتصاددانان می‌توانند این شرایط را مدل‌سازی کنند و برای آن برنامه بریزند.

خبرگان مالی نیز می‌توانند انتفاع مالی بیشتر بنگاه‌ها را با مدل‌سازی این رفتار دنبال کنند؛ اما فعالان معکوس اقتصادی راه خود را خواهند رفت. همان‌ها که تحلیلشان از تصمیمات مالی بر مبنای معکوس اعلان‌های عمومی و اخبار منتشرشده شکل می‌گیرد. اینها همان‌هایی هستند که چند سال پیش با شنیدن اخبار اقتصادی و دیدن نتایج متفاوتشان تعجب می‌کردند؛ اما اکنون تلاش می‌کنند تا تصمیماتشان را با نتایج تصمیمات سیاستگذار سازگارتر کنند.

فعالان معکوس اقتصادی...