چند روز پیش در رسانهها اعلام شد کرهشمالی از عضویت ناظر گروه مبارزه با پولشویی آسیا-اقیانوسیه APG(یکی از ۹کارگروه منطقهای گروه ویژه اقدام مالی یا FATF) برکنار شد؛ اقدامی که مورد انتقاد کرهشمالی نیز قرار گرفت. دلیل این اقدام، تعامل نداشتن کرهشمالی با این کارگروه و عدمایفای تعهدات آن کشور از سوی گروه APG اعلام شد. به این بهانه نگاهی میاندازیم به سابقه تعامل گروه ویژه اقدام مالی و کرهشمالی. همانطور که شاید کمتر کسی خبر داشت که کرهشمالی عضو ناظر یکی از کارگروههای منطقهای گروه ویژه بود، شاید تعداد بسیار محدودی مطلع باشند که کرهشمالی زمانی برنامه اقدام از سوی این گروه را نیز دریافت کرده بود.
به نظر میرسد که جامعهشناسان، متخصصان علم سیاست و اقتصاددانان آزادیخواه تا حد زیادی بر سر ناگزیر بودن اصلاحات اقتصادی بازارمحور و البته تقدم ترمیم گسلهای اجتماعی-فرهنگی بر آن، به توافق رسیدهاند. این در حالی است که در گذشته، اقتصاددانان آزادیخواه به جانبداری از شوکدرمانی متهم بودند و جامعهشناسان و متخصصان علم سیاست نیز اغلب به طرفداری از سیاستهای ضدبازار شهرت داشتند. در این میان، برخی اقتصاددانان جوانتر با تاکید بر فرصتهای بهسرعت در حال گذر، از اصلاحات بدون قید و شرط اقتصادی حمایت کرده و تقدم تغییر رویکردهای اجتماعی را توصیهای ناظر بر دست روی دست گذاشتن و بیعملی، آن هم در شرایطی که کارد ناترازیها در بازارهایی مانند انرژی به استخوان رسیده است، تلقی میکنند.
ضربالاجل سهماهه رئیسجمهور برای بازنگری تمامی سهمیههای سنجش و پذیرش دانشجو و آغاز سال تحصیلی جدید برای دانشجویان نوورود، بهانه مناسبی برای بررسی دوباره سهمیهها در فرآیند پذیرش دانشجو در دانشگاههای ایران از منظر کارآیی و عدالت است. به نظر میرسد با گذشت دههها از دفاع مقدس و تغییر جدی توزیع جغرافیایی طبقات فرودست اقتصادی، سهمیه ایثارگران و حتی سهمیه مناطق به جای آنکه با ایجاد فرصتهای آموزشی عادلانه در پی جبران نابرابریها باشد، عملا با تبعیضی غیرعادلانه به نابرابری آموزشی دامن میزند. همچنان که در سالهای گذشته نیز سهمیههای مختلفی در کنکور سراسری مانند سهمیه منطقه۴، سهمیه سربازان، سهمیه ورزشی، سهمیه معلمان و کارکنان آموزش و پرورش وجود داشت که بهمرور زمان و با تغییر سیاستهای آموزشی بهطور کلی حذف شدند، میتوان به حذف یا اصلاح سهمیههای موجود پرداخت. دستور رئیسجمهور برای بازنگری در این سهمیهها میتواند آغازی برای اصلاح انواع تبعیضها نهتنها در نظام پذیرش دانشجو، بلکه در فرآیندهای استخدامی هم باشد.
اگر اقتصاد کشورها را در قالب یک رایانه، متشکل از سختافزار و نرمافزار تصور کنیم، علل رشد و توسعه کشورها بهتر درک میشود. اما در اقتصاد متعارف و به تبع آن کتابهای درسی اقتصاد، این لایه نرمافزاری اقتصاد معمولا نادیده گرفته شده است. در اقتصاد مرسوم تلاش میشود تولید و تخصیص کالاها و خدمات برحسب استفاده از نهادههای ملموس توصیف شود؛ چیزهایی که میتوان دید و احساس کرد؛ مانند تسمههای نقاله کارخانه، ماشینابزار و نیروی کار.
بهگمان من موضوع مهاجران افغان در ایران فرق بزرگی با مشکل مهاجران در اروپا دارد؛ اما در ظاهر امر نحوه برخورد ایرانیان و برخی صاحبنظران با افغانها بیشباهت با برخورد اروپاییان با مهاجران جنگزده خاورمیانه و شمال آفریقا نیست. مشکل مهاجران در اروپا موضوعی پیچیده و چندوجهی شده که آثار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گستردهای به همراه دارد. تعداد زیاد مهاجران چالشهای جدی در اروپا ایجاد کرده است؛ در ایران نیز تعداد زیاد افغانها در برخی مناطق و حضور اکثریتی آنان در برخی شهرهای کوچک نگرانی عمیق ایجاد کرده است.
جایزه نوبل اقتصاد سال۲۰۲۴ به جیمز رابینسون، سایمون جانسون و دارون عجم اوغلو رسید تا کمیته نوبل قدردان دانشمندانی باشد که سهم قابل توجهی در توضیح تفاوت کشورها از نظر سطح تولید سرانه و در بیان کلیتر، تفاوت سطح شکوفایی و تعالی اقتصادی کشورها داشتهاند. گرچه عجم اوغلو بهدلیل پسزمینه جهان سومی که دارد اندکی بهصورت شخصی دور از نتیجه تحقیقات خود است، اما نمیتوان نافی کار ارزشمند علمی او در کنار رابینسون و جانسون شد. بهطور مشخص، این دانشمندان با مجهز بودن به نظریههای پایه در علم اقتصاد تلاش کردهاند با موشکافی در تاریخ و بررسی چگونگی توسعه جوامع گوناگون، دریابند چگونه نهادها نقش برجسته در تفاوت سطح رفاه کشورها بازی میکنند.
سالهای زیادی است که سند بودجه، برنامه مالی یکساله برای توسعه کشور نیست و صرفا سیاههای از ارقام دخل و خرج جاری دولت و مجوزها و احکام مربوط به آنهاست. این وضعیت یک بیماری برای نظام برنامهریزی و مدیریت و حکمرانی دولت است. در سالهای پایانی دهه ۱۳۷۰ و ابتدای دهه ۱۳۸۰ برای اینکه نظام بودجهریزی دچار این بیماری نشود، تغییراتی در نحوه آرایش اطلاعات و مفهوم سرفصلها و متغیرهای بودجه داده شد، ولی بهطور عمده به دلیل غیرتوسعهای بودن جهتگیری دولتها، تغییرات ایجادشده نیز کارساز نبوده و سازمان برنامه و بودجه که اتاق فکر و متولی برنامهریزی و رصد فراروند توسعه کشور است، به لحاظ ماهوی تغییر کرده و مامور تنظیم سند دخل و خرج دولت و نظارت بر عملکردهای جاری دولت شده و فرآیند توسعه سالهاست متوقف مانده است.
قوانین و ضوابط متعددی را میتوان در حوزههای مختلف برشمرد که به دلایل گوناگون اجرا نشده یا کامل اجرا نشدهاند. در بخش پولی و بانکی اما این امر به مراتب بیشتر اتفاق افتاده است. برای مثال قسمت اعظم «قانون تسهیل اعطای تسهیلات بانکی» که در سال۸۶از تصویب نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی گذشت هرگز به منصه ظهور نرسید وقسمت کوچک انجامشده نیز پایدار نماند. از قانون منطقی کردن نرخ سود بانکی نیز جز نام چیزی باقی نمانده است.
پس از گمانهزنیهای چندینساله، آکادمی سلطنتی علوم سوئد پنجاهوششمین جایزه نوبل اقتصاد را به دارون عجماوغلو، اقتصاددان ۵۶ساله ترکتبار و استاد دانشگاه MIT؛ جیمز رابینسون، اقتصاددان ۶۴ساله انگلیسی و استاد دانشگاه شیکاگو و سایمون جانسون، اقتصاددان ۶۱ساله انگلیسی و استاد دانشگاه MIT اعطا کرد. گرچه پیش از این، جیمز بوکانان (۱۹۸۶)، داگلاس نورث (۱۹۹۰) و الینور اوستروم (۲۰۰۹) این جایزه را برای پژوهشهای مرتبط با تصمیمگیریهای سیاسی دریافت کرده بودند، اما اولین بار است اقتصاددانانی که زمینه تحقیقاتشان بر «اقتصاد سیاسی جدید» متمرکز است، شایسته دریافت جایزه نوبل شناخته میشوند.
تابستان ۱۱۰سال پیش، گلوله ای شلیک شد که هر چند ابتدا تصور میشد قربانیاش ولیعهد اتریش باشد، اما در نهایت منجر به مرگ قریب به ۲۰میلیون انسان در طول چهار سال شد. شاید اگر کسی یک ماه قبل از آغاز جنگ، نگاهی به آرایش نیروها و پیوندهای خانوادگی میان دولتهای سلطنتی اروپا میانداخت، احتمال یک جنگ دوطرفه را نیز کم میدید، اما توازن شکننده قوا میان کشورهای اروپایی و تصور برتری در ذهن حاکمان بهگونهای بود که تنها جرقهای نیاز داشت تا بزرگترین جنگ در تاریخ بشر تا آن زمان رخ دهد. اگر یکی از دو طرف مخاصمه قدرت برتر را در اروپا داشت و طرف مقابل به این برتری باور داشت، هیچ وقت جنگ جهانی اول رخ نمیداد.
جایزه نوبل اقتصاد، بهعنوان معتبرترین جایزه در این حوزه، تاثیر چشمگیری بر تحول و پیشرفت علم اقتصاد دارد. این جایزه به محققانی اعطا میشود که به توسعه نظریههای جدید یا کاربردهای نوین اقتصادی در حوزههای مختلف کمک کردهاند. برندگان نوبل اقتصاد معمولا ایدهها و رویکردهای نوآورانهای ارائه میدهند که باعث تحول و تغییر جهتگیریهای پژوهشی و سیاستگذاری اقتصادی میشود.
کلاس درسی را در نظر بگیرید که سیاست معلم طرح سوالات حفظی در کلاس و امتحانات باشد. دانشآموزانی که سوالات معلم را به درستی پاسخ میدهند نمره بالاتر به دست میآورند، مورد تشویق معلم قرار میگیرند و بهعنوان الگوی دیگر دانشآموزان معرفی میشوند. در چنین کلاسی دانشآموزانی که حافظه بهتری داشته باشند و بیشتر روی حفظ مطالب کار کرده باشند، احساس موفقیت و پیروزی دارند. در مقابل، دانشآموزانی که قدرت تفکر تحلیلی و خلاقیت بیشتری داشته باشند یا اهتمام بیشتری به تحلیل نقادانه دارند، پاداش چندانی کسب نمیکنند و همکلاسیهای خود را پیروز میدان میبینند. این دسته از دانشآموزان یا کلاس خود را تغییر میدهند و مهاجرت میکنند یا اگر میمانند رنگ محیط را میگیرند. رفتهرفته در این کلاس، عموم دانشآموزان به حفظ مطالب رو میآورند، حافظه قویتری پیدا میکنند و قدرت تحلیل و خلاقیت خود را عملا از دست میدهند. در یک کلام، نظام پاداش معلم عامل تقویت یک مهارت در مقابل مهارت دیگر شده است.
هزینههای جنگ سرسامآور است و شاید به همین دلیل هم بازیگران اغلب در تلاشند با اتخاذ استراتژیهای بهینه از ورود به منازعات سخت و خونین خودداری کنند. اما با همه این ملاحظات جنگها گاه و بیگاه در حوزههای منطقهای و بینالمللی به وقوع میپیوندند. شواهد تاریخی بسیاری وجود دارد که در شکلدهی به چنین منازعاتی ارادهای آگاهانه در پس این وقایع خونین وجود نداشته است؛ حتی بازیگر یا بازیگران آغازکننده جنگ اغلب تصور میکردهاند که اقداماتشان باعث تضمین صلح و ثبات میشود؛ ولی از قضا همین اقدامات عامل موثری برای بهوقوع پیوستن جنگ شده است؛ این به معنای تصادفی بودن جنگها نیست. حال با این تصویر کلی از تاریخ جنگها به سراغ منطقه خاورمیانه میرویم.
وقتی از هوش مصنوعی صحبت میکنیم، اغلب منظور فناوری یادگیری ماشین (Machine Learning) با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی است که در اصل از ساختار مغز انسان الهام گرفته شده است. دو برنده جایزه نوبل فیزیک امسال از ابزارهای فیزیک برای توسعه روشهایی استفاده کردهاند که پایه و اساس یادگیری ماشین امروزی است. با اینکه ابزارهای هوش مصنوعی از سالهای دهه۸۰ میلادی مطرح بوده و مورد استفاده قرار میگرفتهاند، روند استفاده از آنها در چند سال گذشته شتابی فزاینده گرفته و بخشهای مختلفی از زندگی عموم مردم را متاثر کرده است.
«ما چشم در چشم هستیم و من گمان میکنم که دیگری هماکنون پلک زد.» این عبارتی است که گفته میشود دین راسک، وزیر امور خارجه ایالاتمتحده، در ۲۴اکتبر۱۹۶۲ زمانی که کشتیهای شوروی در جریان بحران موشکی کوبا با تن دادن به هشدار ایالاتمتحده از شکستن محاصره دریایی خودداری کردند، بر زبان آورد. بحران موشکی کوبا اغلب به عنوان نقطه اوج جنگ سرد و نزدیکترین وضعیت به جنگ هستهای در نظر گرفته میشود. بهرغم گذشت بیش از ۶۰ سال، واکاوی مجدد چشماندازهای استراتژیکی که منجر به کنترل این بحران شد همچنان میتواند برای تصمیمگیران در دنیای امروز درسآموز باشد.