ضرورت احتیاط در تحریک اقتصاد
قرار بر این است که امروز بسته محرک اقتصادی دولت رونمایی شود. با وجود نقدهای بسیاری که میتوان نسبت به این رویکرد تازه دولت داشت، اما میتوان به نکاتی اشاره کرد که در صورت توجه به آنها اجماع بیشتری بین اقتصاددانان در مورد بسته صورت خواهد گرفت.
۱- اگرچه نمیتوان کمبود تقاضا را بهطور کامل رد کرد، اما چنانکه در این ستون نیز پیش از این بیان شد هر افزایش موجودی انبار را نمیتوان به کمبود تقاضا گره زد و این امکان وجود دارد که عوامل ساختاری و برهم خوردن قیمتهای نسبی نیز علت این موضوع باشد؛ بنابراین دولت همزمان و بسی باارادهتر از گذشته باید اصلاحات ساختاری را برای تضمین رشد پایدار دنبال کند.
قرار بر این است که امروز بسته محرک اقتصادی دولت رونمایی شود. با وجود نقدهای بسیاری که میتوان نسبت به این رویکرد تازه دولت داشت، اما میتوان به نکاتی اشاره کرد که در صورت توجه به آنها اجماع بیشتری بین اقتصاددانان در مورد بسته صورت خواهد گرفت.
1- اگرچه نمیتوان کمبود تقاضا را بهطور کامل رد کرد، اما چنانکه در این ستون نیز پیش از این بیان شد هر افزایش موجودی انبار را نمیتوان به کمبود تقاضا گره زد و این امکان وجود دارد که عوامل ساختاری و برهم خوردن قیمتهای نسبی نیز علت این موضوع باشد؛ بنابراین دولت همزمان و بسی باارادهتر از گذشته باید اصلاحات ساختاری را برای تضمین رشد پایدار دنبال کند.
2- آنچنان که پیش از این مقامات دولتی بیان کردهاند، بخشی از ابزارهایی که در بسته مطرح شده است معطوف به کاهش نرخ سود بانکی است. بیم از اینکه ادامه روند موجود نرخهای سود در سیستم بانکی ممکن است بهزودی تعهدات بانکها را به سطحی رساند که امکان عدم پاسخگویی بانکها به مشتریان محقق شود و این سناریو دارای چنان پتانسیل تخریبی است که باید از آن برحذر بود و این موضوعی است که مورد اجماع اقتصاددانان قرار گرفته است. عدم افت نرخ سود بانکی همراه با تورم آن هم در زمانی که اقتصاد رونقی را تجربه نمیکند، نشان از مشکلات ترازنامهای بانکها دارد و این معضل با نرخ سود بالاتر برای جذب سپرده بیشتر حل نمیشود و تنها به تعویق میافتد. از این رو سیاستی برای تقلیل نرخ سود بانکی تا سطوح 5-4 درصدی بالاتر از تورم میتواند سیاست معقولی باشد؛ اگر با ابزار صحیح به پیش رود.
۳- مداخله بانک مرکزی در بازار بین بانکی برای ارائه وامهای کوتاهمدت میتواند به کاهش نرخ سود بانکی کمک کند؛ اما همزمان نباید از یاد برد که دادن وام به بانکهایی که مشکلات شدید ترازنامهای دارند، به برطرف شدن مشکل کمک نمیکند. از این رو لازم است تا مقامات نظارتی بانک مرکزی، ارائه وام را منوط به انجام اصلاحات کنند و در عین حال نشان دهند که هیچ گونه بخشودگی در وامها وجود ندارد و جریمههای دیرکرد بسی سخت و گریزناپذیر است و در صورت عدم توجه بانکهای قرض گیرنده این اجازه برای بانک مرکزی وجود داشته باشد که حتی هیات مدیره بانکها را تغییر دهد. آری تنها وام دادن در بازار بین بانکی کافی نیست.
4- جای بسی خوشبختی است که کمبود منابع دولت باعث شد تا بازار اوراق خزانه در کشور بهوجود آید. ضمن عمق دادن به این بازار لازم است تا بانک مرکزی قادر به خرید و فروش در این بازار باشد تا از این طریق بتواند بر نرخ سود بازار اثرگذار باشد.
۵- عمل به بسته باید با صبر و احتیاط دنبال شود. وقتی به جنگ علتی میروید که تنها بخش کوچکی از معضل است، وقتی تجربههای پرباری از تبعات سیاستهای انبساطی را در دست دارید، وقتی قرار است تا چند ماه آینده با برداشته شدن تحریمها طرف تقاضا دچار شوک مثبتی شود، باید با دقتی دو چندان به این بسته عمل کرد. این نیست که فکر کنید اگر زودتر تزریقی صورت نگیرد وضعیت بسی بدتر از امروز خواهد شد. از یاد نبریم، اقتصاد ما سالها است که خطوط قرمز متعددی را گذرانده است. پس شکیبا باشیم و با دقت نتیجه سیاستهای خویش را دنبال کنیم.
ارسال نظر