نفت و رابطه ایران و عربستان
البته در مدت طولانیتر (بیش از یک سال) که تکنولوژی امکان تغییر داشته باشد، عرضه و تقاضا عکسالعمل نشان میدهد؛ بنابراین عدم توافق عربستان با کاهش تولید نفت نمیتواند فقط طی چند ماه چنین تغییری در قیمت بهوجود آورده باشد، مگر آنکه بپذیریم عوامل دیگر مؤثر بر قیمت نفت مانند کاهش رشد در اقتصادهای بزرگ همچون ژاپن، چین و اروپا زمینه کاهش قیمت را بهوجود آورده بود و تصمیم عربستان در اجلاس اوپک همانند چکاندن ماشه عمل کرده است.
به هر حال عربستان با علم به اینکه عدم کاهش عرضه نفت میتواند به افت قیمت آن منجر شود چنین تصمیمی را گرفت و بهنظر میرسد که با این حرکت دو هدف عمده را نشانه گرفته است: ایجاد فشار اقتصادی به ایران (و احتمالا روسیه) و ایجاد مشکل در سرمایهگذاری در نفت شیل در آمریکا؛ زیرا گفته میشود قیمت تمامشده استخراج نفت شیل در آمریکا بهطور متوسط حدود ۶۰ دلار برای هر بشکه است. (البته قیمت تمامشده یک منبع با منبع دیگر متفاوت است و آن را بین ۲۵ تا ۷۰ دلار ذکر میکنند).
عربستان همیشه از استراتژی نفت ارزان پیروی میکرده تا به این وسیله سرمایهگذاری در سایر منابع تولید انرژی را (عملا) غیراقتصادی کند. قبل از انقلاب نیز چنین اختلافنظری بین ایران و عربستان وجود داشت. ایران به دنبال گران کردن قیمت نفت بود و عربستان در پی ارزان نگه داشتن آن به بهانه حفظ سهم بازار. جالب آنکه استدلال ایران برای افزایش قیمت نفت در آن زمان، مقایسه آن با هزینه تمامشده نفت حاصل از شیل بود که حضوری در بازار نداشت و عربستان با توسل به این استدلال که تا زمان وجود ذخیره نفت در کشورهای حاشیه خلیج فارس نباید اجازه تولید انرژی از منابع جایگزین را داد. وزیر نفت وقت عربستان-ذکی یمانی- میگفت اگر نتوانیم نفتمان را در این دوران بفروشیم، احتمال دارد در آینده هیچگاه امکان استخراج و فروش نفت را نداشته باشیم.
تا اواخر دهه ۱۹۷۰- بهخصوص دوران جنگ سرد- روابط کشورها عموما براساس روابط سیاسی تعریف میشد. از دهه ۱۹۸۰ که جهانیشدن اقتصاد اثرات خود را به جا گذاشت، تغییر پارادایمی در روابط بینالمللی اتفاق افتاد و مبنای ارتباط کشورها بیشتر بر اساس پتانسیلهای اقتصادی بیان شد به همین دلیل چین در اواخر دهه ۱۹۷۰، تصمیم به باز کردن درهای کشور خود به روی کالاهای وارداتی گرفت و خود شروع به نفوذ در بازارهای دیگر کرد. در همین بستر اتحاد جماهیر شوروی در ۱۹۹۱ فروپاشید که پایان جنگهای سیاسی بین قدرتهای بزرگ را به ارمغان آورد.
انقلاب ایران در ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) جایگزین نظام شاهنشاهی شد، ولی قبل از آنکه بتواند برنامههای اقتصادی خود را پیاده کند، درگیر جنگ با عراق شد و بعدها بهشدت گرفتار تحریمهای چندلایه و پیچیده غربیها شد. صرفنظر از وجوه سیاسی انقلاب ایران که جای بحث آن در این یادداشت نیست، ایران فرصت هماوردی اقتصادی در بستر پارادایم جدید را پیدا نکرد و کشورهای همسایه پتانسیلهای جایگزین ایران را فعال کردند و از آن بهره فراوان بردند. رشد ترکیه و امارات متحده عربی در این سالها مثالهای روشنی در این زمینه هستند.
اکنون پس از گذشت ۳۵ سال، واقعیتها بهتدریج نمایان میشود و قدرتهای اقتصادی نهفته در آب و خاک ایران اعم از وسعت کشور به همراه منابع گستردهاش و جمعیت تحصیلکرده آن و البته پتانسیلهای سوقالجیشی منحصر به فرد کشور برای رشد و توسعه، غیرقابلانکار شده است و با وجود فشار تحریمها، ثابت شده که تاثیر ایران بر جریانهای اقتصادی در منطقه را نمیتوان نادیده گرفت، بهخصوص اگر به درستی فعال شوند. در مقابل، آمریکا- به همراه کشورهای غربی- در پی دستیابی به راهی برای گذر از مشکلات با ایران است؛ زیرا پارادایم معادلات جهانی تغییر کرده و گسترش مبادلات اقتصادی بینالمللی جایگزین تعامل سیاسی بین کشورها شده و در این بستر است که پتانسیلهای اقتصادی ایران میتواند اهمیت فراوان یابد. برجسته شدن پتانسیلهای اقتصادی ایران و جلب توجه کشورهای غربی به آن موجب نگرانی کشورهایی شده که از حضور کمرنگ ایران در صحنه اقتصادی منطقه بهره میبردند و عکسالعمل عربستان را در همین بستر میتوان مورد توجه قرار داد. شاید عکسالعمل عربستان درباره قیمت نفت را بتوان در دو مورد زیر خلاصه کرد:
۱- استخراج نفت شیل در آمریکا و منابع کشف شده شیل در دیگر نقاط جهان و همچنین کشف منابع گاز در کشورهای شرق آفریقا و استخراج آن از جمله مواردی هستند که عربستان همواره نسبت به آن نگران بوده و بدیهی است که نسبت به آن عکسالعمل نشان دهد؛ زیرا علاوهبر کاهش درآمدهایش، تنها ابزار اقتصادی- سیاسی خود، یعنی تفوق در بازار نفت را بهتدریج از دست میدهد.
۲- توافق ایران و کشورهای ۱+۵، موقعیت ایران در منطقه را تغییر خواهد داد؛ زیرا در دوره حاضر رویکرد اقتصادی جهان در روابط بینالمللی میتواند موجب بهرهبرداری گسترده از پتانسیلهای سرمایهگذاری نهفته ایران شود و طبیعی است که ایران میتواند به قدرت اقتصادی غیرقابلانکار در خاورمیانه تبدیل شود. بهخصوص که نفت خاورمیانه به دلایل متعدد از جمله رشد تکنولوژی و تولید منابع جایگزین از یک طرف و پتانسیل کاهش تقاضا از طرف دیگر بهتدریج اهمیت خود را از دست خواهد داد. فراتر از آن ممکن است بنگاههای اروپایی و آمریکایی به فعالیت اقتصادی در ایران راغبتر از گذشته شوند که این امر نگرانی بیشتری برای عربستان و دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس بهوجود میآورد. اگر تنها به این نکته بسنده کنیم که در صورت فعال شدن بنادر ایران، بنادر همجوار از جمله دبی بخش قابل توجهی از فعالیت خود را از دست خواهند داد یا اگر به تعداد هواپیماهایی که در ماههای اخیر از آسمان ایران عبور میکنند اشاره کنیم که چند ده برابر سالهای گذشته است و نشان از آن دارد که با فعال شدن فرودگاهها، ایران رقیبی جدی در مسیرهای شرق به غرب و بالعکس خواهد شد؛ زیرا هزینههای استفاده از مسیر ایران بسیار کمتر است. پتانسیل ایران در ترانزیت کالا را میتوان مورد دیگری دانست که کشورهای آسیایی بهخصوص هندوستان از آن بهره خواهند برد و دهها پتانسیل استفاده نشده دیگر که میتواند ایران را غیروابسته به صادرات نفت کند؛ بنابراین طبیعی است که عربستان و حتی کشورهای دیگر حاشیه خلیج فارس برای حفظ موقعیت فعلی خود تلاش کنند و در برابر تغییرات- هر چند متکی بر پارادایم جدید جهانی باشد- ایستادگی کنند، ولی بهنظر میرسد دولت دکتر روحانی با اشراف بر این رقابت منطقهای و آگاهی از پتانسیلی که در برابر ایران قرار دارد، اقدامات مناسبی را سازماندهی کرده است تا مسائل بینالمللی کشور حل و فصل شود، ولی سیاستمداران ایران باید هوشیار باشند که از یک طرف در تله مجادلات منطقهای گرفتار نشوند و از طرف دیگر الزامات بهرهبرداری از پارادایم مسلط شده اقتصادی را همزمان و همسطح مذاکرات بینالمللی دنبال کنند.
باید توجه داشت که تغییر پارادایم جهانی بر بخشهای اقتصادی کشورها نیز اثرگذار خواهد بود. در قرن بیستم بهخصوص تا دهه ۱۹۸۰ غرب و از جمله آمریکا از نفت ارزان حمایت میکردند، زیرا تخریب محیطزیست مانند امروز مطرح نبود و مصرف نفت بیشتر، نشانه توسعه بود. بنابراین بیش از ۵۰ سال در نیمه اول قرن بیستم قیمت نفت از حدود ۵/۲ دلار در هر بشکه فراتر نرفت و به همین دلیل در دهه ۱۹۷۰، جهان در برابر ایران که خواستار افزایش قیمت نفت بود به شدت ایستادگی کرد و البته موفق نشد زیرا قیمت نفت در دو مرحله (سالهای ۱۹۷۱ و ۱۹۷۳) تا چهار برابر افزایش یافت.
ولی امروز حداقل دو عامل باعث تغییر چنین موضعگیری شده است؛ اول آنکه شرایط زیست ایجاب میکند تامین انرژی از منابع هیدروکربوری به منابع دیگری که تخریبکننده محیط زیست نیستند تغییر کند و این امر ضرورت جلوگیری از کاهش قیمت نفت را طلب کند تا سرمایهگذاری در تولید انرژیهای جایگزین امکانپذیر شود. دوم آنکه سرمایهگذاریهای عظیمی که در نفت شیل در آمریکا صورت گرفته به سادگی نمیتواند به ورطه ورشکستگی کشانده شود؛ زیرا نمیتوان سرمایهگذاران آن به همراه موسسات مالی پشتیبان را در کوتاهمدت با مشکل مواجه کرد. این پدیده امری بلندمدت و چند بعدی است و در همان بستر باید مورد تحلیل قرار گیرد.
نکته دیگر نوسان قیمت نفت است که برنامهریزی برای سرمایهگذاری را مختل میکند. بدیهی است کشورهای جهان- اعم از توسعه یافته یا در حال توسعه- بهدنبال فضایی قابل پیشبینی برای برنامههای توسعهای خود هستند و در نتیجه در ماههای آینده تلاش خواهند کرد تا ثبات معقولی در بازار نفت بهوجود آورند، حتی اگر ثبات در قیمتهایی بالاتر از آنچه در بازار جاری است، برقرار شود که به نوعی بر خلاف جهت علایق مصرفکنندگان است.
بنابراین شرایط موجود در کشور اقتضا میکند که همزمان با گسترش تعامل با کشورهای غربی در قالب مذاکرات با کشورهای ۱+۵، نسبت به روابط کشور با همسایگان هوشیار باشیم و برنامهای جداگانه برای تعامل با آنان تدوین کنیم. طبیعی است که فعال شدن ایران اثرات متفاوتی بر همسایگان میگذارد و بنابراین باید سعی کنیم درک مشترکی از شرایط جدید بهوجود آوریم، ولی امر مهمتر آن است که بدانیم چگونه میتوان از محوریت یافتن فعالیتهای اقتصادی در تنظیم معادلات بینالمللی در جهت تامین منافع ملی استفاده کنیم. بهعبارت دیگر، باید از این فرصت برای ساماندهی ساختار اقتصادی کشور استفاده کنیم تا همزمان با حل مسائل بینالمللی کشور، ساختاری آماده برای گسترش فعالیتهای اقتصادی نیز داشته باشیم. بهعلاوه بسیار مهم است که بتوانیم از هم اکنون طرفهای تجاری خود را در منطقه انتخاب کنیم و زمینه انعقاد قراردادهای دو یا چندجانبه با آنان را فراهم آوریم. کشورهای همسایه نباید از بازگشت ایران به صحنه جهانی نگران شوند؛ زیرا با توسعه ایران، امکانات جدیدی در اختیار همسایگان نیز قرار میگیرد که میتواند به رشد و توسعه آنان کمک کند. در این بستر، عربستان حرف زیادی برای گفتن دارد، ولی در مقام عکسالعمل نیز امکاناتی برای ایجاد مانع در مسیر توسعه ایران دارد. بنابراین باید روابط همسایگی را براساس تعامل دوستانه برقرار سازیم تا همه کشورهای همسایه از رشد و توسعه ایران خرسند باشند، به جای آنکه از آن نگران شوند.
ارسال نظر