تغییر متولی فروش ارز نفتی
رضا بوستانی - پویا جبلعاملی نحوه محاسبه درآمدهای ارزی دولت در بودجههای سنواتی و الزام بانک مرکزی به تبدیل درآمدهای ارزی به درآمدهای ریالی، استقلال بانک مرکزی در اجرای سیاستهای پولی را با محدودیتی شدید مواجه ساخته است. محدودیتی که سیاست بودجهای (تامین مالی دولت) را بر اجرای سیاست پولی هدفمند مقدم میدارد. در این مقاله سعی شده است، خطوط کلی پیشنهادی ترسیم شود که اگرچه در نگاه اول رادیکال به نظر میرسد، اما قابلیت اجرا دارد و به نظر نگارندگان میتواند اثر مثبت قابلتوجهی بر سیاستگذاری پولی در اقتصاد ایران داشته باشد.
رضا بوستانی - پویا جبلعاملی نحوه محاسبه درآمدهای ارزی دولت در بودجههای سنواتی و الزام بانک مرکزی به تبدیل درآمدهای ارزی به درآمدهای ریالی، استقلال بانک مرکزی در اجرای سیاستهای پولی را با محدودیتی شدید مواجه ساخته است. محدودیتی که سیاست بودجهای (تامین مالی دولت) را بر اجرای سیاست پولی هدفمند مقدم میدارد. در این مقاله سعی شده است، خطوط کلی پیشنهادی ترسیم شود که اگرچه در نگاه اول رادیکال به نظر میرسد، اما قابلیت اجرا دارد و به نظر نگارندگان میتواند اثر مثبت قابلتوجهی بر سیاستگذاری پولی در اقتصاد ایران داشته باشد. در بودجههای سنواتی پیشبینی درآمدهای ریالی دولت از محل فروش نفت، حاصل ضرب درآمد دلاری دولت در نرخ ارز است. اگر پیشبینی درآمدهای دلاری دولت یا نرخ ارز به هر دلیلی متفاوت از تعادل در بازار ارز باشد، تامین مالی هزینههای دولت را با مشکل مواجه میکند. این در حالی است که نرخ ارز به عوامل متعددی بستگی دارد که امکان پیشبینی آن را برای یکسال آینده مشکل میسازد و این مساله برای بانک مرکزی که مسوولیت تبدیل درآمدهای ارزی را برعهده دارد، چالشی به همراه دارد.
در اینجا باید به یک سوال اساسی جواب داد که چرا اساسا بانک مرکزی باید نقش تسویهکننده ریالی دلار دولتی را بر عهده داشته باشد؟ نقشی مخرب که عملا سیاست پولی را از بین میبرد و طی آن بانک مرکزی پیرو خواستههای سیاستی دولت میشود. در ایران برخی به اشتباه بر این باورند که بانک مرکزی برای اعمال سیاستهای مدنظرش نیازمند ارز یا پول خارجی است. از همین رو این نسخه را تجویز میکنند که بانک مرکزی باید دارنده دلار نفتی دولت شده و با این دلار به سیاستگذاری ارزی بپردازد. چنین نسخهای موجب میشود، هر دلاری که دولت بهدست میآورد در همان ابتدا به بانک مرکزی داده شود و معادل ریالی (با نرخ ارز رسمی) از آن گرفته شود. همین اتفاق یکی از منابع اصلی افزایش رشد نقدینگی در ایران میشود. اگر این نقش مخرب از دوش بانک مرکزی برداشته شود، تازه سیاست پولی جان میگیرد.
ساختار پیشنهادی این است که به جای بانک مرکزی، وزارت امور اقتصادی و دارایی عهدهدار تبدیل دلار به ریال باشد. به این شکل، وزارت اقتصاد باید درآمدهای نفتی دولت را در بازار ارز به ریال تبدیل کند و ریسک ناشی از عدم تحقق پیشبینی نرخ ارز را بپذیرد. بانک مرکزی تنها با داشتن قدرت خلق ریال قادر است سیاستهایش را در کل اقتصاد اجرا کند. در تمام دنیا نیز همین گونه است و بانکهای مرکزی با پول ملی خود سیاستهای پولی را اجرا میکنند و نیازی ندارند تا به ارز خارجی متعلق به دولت دسترسی داشته باشند. حتی اگر بانک مرکزی به ارز نیاز داشته باشد میتواند به پشتوانه انحصار در عرضه پول، ارز موردنیازش را از بازار خریداری کند.
اصولا بانک مرکزی برای رسیدن به اهداف (تورمی) خود نیاز به سیاست ارزی ندارد. بازار ارز هم بازاری است مانند سایر بازارها و وقتی بانک مرکزی بتواند به اهداف تورمیاش برسد، نیازمند آن نیست که نگران بازار ارز باشد. اگر شوک بازار ارز، میتواند آثار تورمی به همراه داشته باشد، تنها از آن رواست که پیش از شوک ارزی، مقامات پولی رویکردهای انبساطی در اقتصاد داشتهاند. بدون تزریق نقدینگی، هیچ شوک ارزی نمیتواند آثار تورمی داشته باشد. از همین رو ما بر این باوریم گره زدن سیاست ارزی برای کمک به سیاست پولی، اصولا کژراهه است؛ اما نکته دیگر آن است که حتی اگر بانک مرکزی بخواهد سیاست ارزی داشته باشد، باز هم نیازی به ارز دولتی ندارد و تنها با قدرت انحصاری چاپ پول میتواند این سیاست را اعمال کند.
ارسال نظر