حجم مبنای بیمبنا
غلامرضا سلامی تقریبا نیم قرن از آغاز به کار بورس اوراق بهادار در ایران میگذرد؛ ولی مانند بسیاری از نهادهای اقتصادی کشور هنوز در مراحل طفولیت به سر میبرد یا با آن مانند یک طفل نوپا رفتار میشود. حداقل طی ۲۵سال اخیر که از آغاز فعالیت جدی و مجدد بورس گذشته است، شاهد بسیاری از تصمیمات خلقالساعه در این بازار بودهایم. برای مثال مخالفت شدید و مانعتراشی بورس در افزایش سرمایه شرکتها را تجربه کردهایم که نه تنها با معیارهای علمی و منطقی منافات داشته است، بلکه علنا با انباشت سرمایه ملی در ستیز بوده است.
غلامرضا سلامی تقریبا نیم قرن از آغاز به کار بورس اوراق بهادار در ایران میگذرد؛ ولی مانند بسیاری از نهادهای اقتصادی کشور هنوز در مراحل طفولیت به سر میبرد یا با آن مانند یک طفل نوپا رفتار میشود. حداقل طی ۲۵سال اخیر که از آغاز فعالیت جدی و مجدد بورس گذشته است، شاهد بسیاری از تصمیمات خلقالساعه در این بازار بودهایم. برای مثال مخالفت شدید و مانعتراشی بورس در افزایش سرمایه شرکتها را تجربه کردهایم که نه تنها با معیارهای علمی و منطقی منافات داشته است، بلکه علنا با انباشت سرمایه ملی در ستیز بوده است. اما یکی از بحثبرانگیزترین تصمیمات مسوولان بورس طی دو دهه اخیر ابداع پدیدههای نوظهور حجم مبنا و دامنه نوسان تکتک سهام (و نه مجموع سهام) بوده است. این تصمیمات که ظاهرا بهمنظور حفظ حقوق سهامداران جزء اتخاذ شده بود اجازه نمیداد که اولا قیمت یک سهم در یک روز حداکثر ۲ درصد (و بعدا ۴ درصد) افزایش یا کاهش داشته باشد و ثانیا این حد نوسان ناچیز نیز در صورتی پذیرفته میشد که نسبت به کوچکی و بزرگی شرکت و سهام شناور آن، تعداد معینی از آن سهام در یک روز معامله میشد. برای مثال اگر شخصی که در مضیقه نقدینگی قرار دارد براساس اطلاعات موجود در بازار و تحلیلهای علمی پیشبینی کند که قیمت سهام در اختیار وی، ۳۰ درصد بالاتر از قیمت تابلو ارزش دارد و اشخاص دیگری نیز وجود دارند که این سهام را با این قیمت خریداری کنند، در آن صورت با در نظر گرفتن این ابداعات اعمال شده، این شخص ناچار است داراییهای خود را به ثمن بخس در اختیار خریداران آگاه قرار دهد و از آنجا که دارندگان دیگر این سهم با اطلاع از قیمت واقعی آن حاضر به عرضه این سهم نیستند، بنابراین به دلیل عدم انجام معامله در حد حجم مبنای در نظر گرفته شده، شخص مورد نظر نه تنها در آن روز قادر نیست سهم خود را به قیمت واقعی به فروش برساند، بلکه در روزها و ماههای بعد نیز این امکان برایش به وجود نخواهد آمد. همین مثال را میتوان در مورد سهامی که ارزش واقعی آن به مراتب پایینتر از قیمت تابلو است، تکرار کرد. این نوع نگرش علاوهبر آنکه باعث میشود اشخاص مستاصل در بازار بهشدت متضرر شوند و در مقابل اشخاص فرصتطلب و حرفهای رانتهای عظیمی را نصیب خود سازند، موجب آن شده است که اعداد و ارقام موجود در تابلوی بورس بسیاری از مواقع منعکسکننده قیمت واقعی سهام نباشند که در این صورت تنها خاصیت بورس؛ یعنی کشف قیمت نیز فاقد معنی میشود. خوشبختانه بهنظر میرسد مسوولان بورس اوراق بهادار با تصمیمی شجاعانه قصد حذف پدیده حجم مبنا و دامنه نوسان قیمت سهام را دارند. امید است که این اقدام پویایی لازم را در بورس اوراق بهادار تهران ایجاد کند و موجب آن شود که بسیاری از سهام متروکه و فاقد تحرک بورس پس از ماهها و بعضا سالها قیمت واقعی مورد داد وستد قرار گرفته و دارندگان گرفتار آنها، آنها را از حبس اموال خود نجات دهد.
ارسال نظر