علی فرحبخش عمل‌های جراحی همیشه نیازمند اقدامات و نظارت‌های ویژه پس از جراحی است که در اصطلاح پزشکی از آن به نام پست‌آپ «Post up» یاد می‌شود. رژیم‌های غذایی، استعمال داروهای خاص، نظارت و کنترل شاخص‌های مهم حیاتی از جمله مهم‌ترین اقدامات خاص پس از جراحی محسوب می‌شوند. به همین دلیل پزشکان تا از تضمین‌های لازم برای امکان انجام اقدامات پست‌آپ اطمینان حاصل نکنند، دست بر تیغ جراحی نمی برند. همین امر در ادبیات اصلاحات اقتصادی نیز با گستردگی و تفصیل زیادی موردتوجه قرار گرفته که از آن به نام سیاست‌های جانشین یا مکمل یاد می‌شود. سیاست‌های اقتصادی مکمل به سیاست‌هایی اطلاق می‌شود که باید ملازم و همراه هم اجرا شوند و کاربرد یک سیاست بدون دیگری نه فقط به دستیابی به اهداف موردنظر منجر نخواهد شد؛ بلکه به دلیل پیامدهای زیانبار می‌تواند به برگشت یا عقبگرد از برنامه‌های اصلاحی منجر شود. از سوی دیگر سیاست‌های جانشین همچون کالاهای جانشین می‌توانند جایگزین یکدیگر شوند، به گونه‌ای که یک سیاست بتواند تا حد زیادی نقش سیاست دیگر را ایفا کند. فاز دوم هدفمندی یارانه‌ها اگرچه به دلیل شیب ملایمش، از صفت یک جراحی پر ریسک فاصله زیادی دارد، ولی به دلیل فاز آغازین مجموعه‌ای از اصلاحات ساختاری، باید همراه با سیاست‌های تکمیلی خاص به انجام برسد. افزایش قیمت کالاهای پیش‌بینی شده در طرح هدفمندی، اگرچه می‌تواند به دلیل افزایش قیمت برخی نهاده‌های اولیه به حرکت منحنی عرضه به سمت بیرون منجر شود که در ادبیات اقتصادی از آن به نام تورم فشار هزینه(Cost Push Inflation) یاد می‌شود؛ ولی در صورت اعمال سیاست‌های تکمیلی مناسب این نیروی جلوبرنده قیمت‌ها می‌تواند در حداقل خود محدود شود. تبعات منفی ناشی از هدفمندی یارانه‌ها در فاز اول بیش از آنکه به ماهیت طرح مرتبط باشد، به عدم اتخاذ سیاست‌های مقتضی لازم همراه با اجرای طرح مربوط می‌شود.

همان‌گونه که گفته شد، سیاست افزایش قیمت‌ها به دلیل تحریک منحنی عرضه نیازمند مدیریت مناسب در بخش تقاضا است که نه فقط قادر به کنترل قیمت‌های واقعی باشد؛ بلکه انتظارات قیمتی را نیز تا حد امکان تعدیل کند. اگر دولت بتواند تحدید سیاست‌های انبساطی را همچنان در پیش بگیرد، با کنترل بخش تقاضا خواهد توانست تا حد زیادی افزایش قیمت‌ها را به کنترل خود درآورد. در غیر این صورت سیاست‌های انبساطی پولی و مالی همچون بنزین روی آتش به برافروخته شدن هرچه بیشتر زبانه افزایش قیمت‌ها منجر خواهد شد. افزایش قیمت‌ها هم به خودی خود و هم به واسطه دامن زدن به انتظارات تورمی می‌تواند به حلقه معیوبی مبدل شود که تورم را به مرزهای غیرقابل کنترل نزدیک سازد.

یکی از مهم‌ترین دلایل فلسفی تاکید بر استقلال بانک مرکزی، همین ضرورت اعمال سیاست‌های تکمیلی است. برای مثال هر زمان که دولت‌ها به دلیل کسری بودجه به سیاست‌های انبساطی مالی روی می‌آورند، بانک‌های مرکزی می‌توانند با اعمال سیاست‌های انقباضی پولی آثار تورمی سیاست‌های مالی را کنترل کنند و امکان حصول سیاست‌های ثبات قیمتی که یکی از مهم‌ترین اهداف بانک‌های مرکزی در سراسر جهان است را فراهم کنند. به همین دلیل یکی از شاخص‌های استقلال بانک مرکزی نیز همین تعداد مواردی است که بانک مرکزی توانسته برخلاف منویات دولت عمل کند.

برای ساده‌تر شدن بحث می‌توان از زاویه اقتصاد خرد هم به مساله نگریست. خانواری را با درآمد ثابت در نظر بگیرید که در صورت افزایش برخی کالاها در سبد خود، مجبور به تخصیص مجددی در کالاهای مصرفی است که این امر جز با کاهش تقاضا برای سایر کالاها میسر نیست. همین عامل تحدید تقاضا برای سایر کالاها آبی است که بر آتش افزایش قیمت‌ها پاشیده می‌شود، ولی اگر دولت همزمان با افزایش قیمت‌ها به اعمال سیاست‌های انبساطی گسترده همچون فاز اول هدفمندی یارانه‌ها اقدام کند، افزایش اسمی درآمد خانوار به تخصیص بیشتر بودجه خانوار به سایر کالاها منجر می‌شود که محصول آن چیزی جز تورم افسار گسیخته نیست.

به‌طور خلاصه پاسخ دادن به میزان تبعات تورمی فاز دوم هدفمندی کالاها به‌طور مطلق امکان‌پذیر نیست و آنچه در این بین نقش تعیین‌کننده‌ای دارد نوع و شدت سیاست‌های تکمیلی در ادامه طرح است. به همین دلیل مسوولان طرح باید درخصوص ملایم بودن شیب افزایش قیمت‌ها و تدابیر لازم برای انجام سیاست‌های جبرانی به افکار عمومی قوت قلب لازم را بدهند تا از طریق کنترل انتظارات تورمی این طرح بتواند با سلامت از خوان دوم خود عبور کند.