نطق دکتر روحانی و مسوولیت بینالمللی
محمود صدری رییسجمهوری ایران، سهشنبه این هفته در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی میکند. روال این است که روسای دولتها یا فرستادگان آنها در نطق مجمع عمومی، آخرین مواضع کشور خود را درباره مسائل مهم داخلی، منطقهای و جهانی تشریح میکنند. مسائلی که دکتر حسن روحانی در نطقش مطرح خواهد کرد قاعدتا سه محور اصلی خواهد داشت: برنامه هستهای ایران، بحران سوریه، رابطه ایران و غرب در پرتو این دو موضوع. ۱- برنامه هستهای ایران: مخالفان برنامه هستهای ایران و در راس آنها ایالات متحده، برای مخالفتشان دلایلی دارند که اساسا از جنس سیاست و نبرد قدرت در پهنههای منطقهای و جهانی است و پشتوانه حقوقی و علمی استواری ندارد.
محمود صدری رییسجمهوری ایران، سهشنبه این هفته در مجمع عمومی سازمان ملل سخنرانی میکند. روال این است که روسای دولتها یا فرستادگان آنها در نطق مجمع عمومی، آخرین مواضع کشور خود را درباره مسائل مهم داخلی، منطقهای و جهانی تشریح میکنند. مسائلی که دکتر حسن روحانی در نطقش مطرح خواهد کرد قاعدتا سه محور اصلی خواهد داشت: برنامه هستهای ایران، بحران سوریه، رابطه ایران و غرب در پرتو این دو موضوع. ۱- برنامه هستهای ایران: مخالفان برنامه هستهای ایران و در راس آنها ایالات متحده، برای مخالفتشان دلایلی دارند که اساسا از جنس سیاست و نبرد قدرت در پهنههای منطقهای و جهانی است و پشتوانه حقوقی و علمی استواری ندارد. مقامهای ایرانی و غربی( اروپا و آمریکا) به خوبی به این موضوع واقفند. مخالفان ایران میدانند که این کشور با استناد به نص معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، مجاز است به انرژی هستهای دست یابد و دستیابی ایران و هر کشور دیگری به انرژی پاک، گامی در جهت اجرایی شدن پیمان کیوتو در باب حفظ محیط زیست در پهنه جهانی است. در واقع سرمایهگذاری کشورها در پژوهشهای علمی و ایجاد تکنولوژی هستهای، عمل به مسوولیت بینالمللی در زمینه محو آلودگی در سطح جهانی و آمادگی جمعی برای روزگاری است که انرژیهای فسیلی تکافوی نیاز جهان را نخواهند کرد. حال پرسش این است که با وجود این دغدغه مشترک جهانی، آمریکا و اروپا با چه منظوری، راه را بر گسترش دانش و تکنولوژی در ایران بستهاند و در همان حال در جاهای دیگر، از جمله اسرائیل، سکوت کردهاند و چه بسا تشویق هم میکنند؟ به این پرسش از دو منظر میتوان پاسخ داد. از منظر جمهوری اسلامی، مخالفت غرب با برنامه هستهای ایران، بخشی از مجموعه اقداماتی است که برای مهار جمهوری اسلامی به عنوان نظام الگو و رشکانگیز شکل گرفته است و هدفش وادار کردن ایران به عدول از مشی انقلابی و تن دادن به سلطه و چشمپوشی از استقلال رای و عمل مستقلانه است. از منظر غرب، نیز موضوع کمابیش همین است، اما با تعابیری دیگر بیان میشود. به اعتقاد غربیها، نظام جمهوری اسلامی ایران، نظامی متعارف و داخل در منظومه بینالمللی نیست و چون به این منظومه تعلق خاطر ندارد، حفظ نظام جهانی از اولویتهایش نیست و هرگاه قدرت کافی داشته باشد، این نظم را بر هم خواهد زد؛ و برای اینکه ایران به چنین موقعیتی دست نیابد باید همه راههای منتهی به دانش و تکنولوژی را به رویش بست. برآیند این دو نگرش، بدگمانی شدید دو سویه است که در دهههای اخیر بسیاری از ظرفیتهای ایران را که میتوانست در خدمت رشد اقتصادی ایران و به تبع آن شکوفایی خاور میانه شود و موتور اقتصاد جهانی را کارآمدتر کند، هدر داده است.
ایران محق است که غرب را بابت دامن زدن به این بدگمانی شماتت کند، اما برای اینکه چنین شماتتی معطوف به منافع و مصالح ملی و ایضا مسوولیت بینالمللی باشد، قالب بیانی آن لاجرم باید دیپلماتیک و سنجیده باشد. زبانی که دولت و وزارت خارجه ایران در هفتههای اخیر برای بیان این هدف برگزیدهاند و چارهاندیشیهای رهبری معظم انقلاب، از پایبندی جمهوری اسلامی به مسوولیت بینالمللی حکایت دارد، و احتمالا دکتر روحانی در نطق خود خواهد کوشید این مسوولیتپذیری شجاعانه را به جامعه بینالمللی منتقل کند.
۲- بحران سوریه: ایران از همان آغاز بحران سوریه، کشورهای جهان را از مداخله در امور داخلی این کشور برحذر داشت. موضع جمهوری اسلامی، با رابطه نزدیک تهران و دمشق در ۳۵سال گذشته، همخوانی داشت و طبیعی بود که ایران از متحد سیاسی خود در روزگار سخت دفاع مقدس حمایت کند؛ اما جمهوری اسلامی جانب احتیاط را مراعات کرد و در کنار حمایت از دولت سوریه خواستار شکیبایی طرفین منازعه تا انتخابات سال ۲۰۱۴ شد؛ اما مخالفان داخلی و خارجیِ بشار اسد ناشکیبایی به خرج دادند و نتیجه کار ایشان و البته سوءمدیریت دولت سوریه باعث تشدید بحران و خونریزی و آوارگی مردم سوریه شد. حال جهان مانده است با کشوری جنگ زده، مخالفانی که حد نمیشناسند و دولتی که یا نمیخواهد یا نمیتواند انعطاف نشان دهد و اگر انعطاف نشان دهد معلوم نیست نظام سیاسی بدتری در سوریه شکل نگیرد. دولت ایران اخیرا آمادگی خود را برای میانجیگری در بحران سوریه اعلام کرده است و احتمالا همین موضوع یکی از پارههای نطق رییسجمهوری ایران در سازمان ملل خواهد بود. ابعاد داخلی، منطقهای و جهانی بحران سوریه بزرگ است و کسی انتظار ندارد ایران به تنهایی عهدهدار حل چنین مسالهای شود؛ اما سهم ایران در این فقره هر قدر هم کم باشد، تعیینکننده است. کشورهای موثر منطقه؛ یعنی ترکیه و عربستان سعودی با جانبداری یکسویه و آشکار از مخالفان دولت سوریه، قابلیت میانجیگری خود را از دست دادهاند؛ اما جمهوری اسلامی با وجود حمایت علنیاش از دولت سوریه، با طرح مساله انتخابات نگذاشته است همه پیوندهایش با مخالفان دولت سوریه گسسته شود و هنوز از وجاهت لازم برای پادرمیانی در بحران سوریه برخوردار است.
۳- ایران و فضای بینالمللی: سیاست خارجی ایران بیش از هر چیز متاثر از مسائل یاد شده و ایضا مساله فلسطین و در سطوح بعدی، تحولات عراق و افغانستان است. ایران در گذشته توانسته است به مسوولیت بینالمللی خود در زمینه مهار رژیم طالبان در افغانستان و رژیم حزب بعث در عراق عمل کند. آن مسوولیتپذیریها در مقاطعی روابط ایران و غرب را نیز تلطیف کرد؛ اما نتایج دلخواه حاصل نشد. از آنجا که دیپلماسی ذاتا عرصه شکیبایی است و همه یا حتی عمده هدفهای آن در کوتاهمدت به دست نمیآید، فرض بر این است که همواره میتوان به خلق موقعیتهای تازه دست یازید. اکنون ایران دو برگ برنده بزرگ در دست دارد. اول اینکه با ابتکارات اخیر در زمینه تشنجزدایی در روابطش با غرب، در واقع بند اول دستور جلسه را نوشته است و در عالم دیپلماسی طرفی که پیشقدم میشود دارای آمریت اخلاقی میشود؛ و دوم اینکه همه مسائل خاورمیانه مستقیم و غیرمستقیم به ایران مربوط میشود و طرفهای بینالمللی منکر این وضع نیستند و حتی اگر بخواهند نمیتوانند، نادیده اش بگیرند. رییسجمهوری ایران به خاطر سابقه طولانیاش در دیپلماسی و مذاکره، توانایی انتقال این موضوعات را دارد و از هم اکنون میتوان حدس زد که رهبران و نمایندگان کشورهای جهان در مجمع عمومی سازمان ملل با دقت به سخنان وی گوش خواهند کرد.
ارسال نظر