بلوغ جنبش ضد تحریم
دکتر اکبر کمیجانی در ابتدای این نوشتار لازم میدانم تحسین و تقدیر خود را نسبت به اقدامات ارزشمند کلیه نخبگان ایرانی داخل و خارج از کشور اعلام کنم که در سه ماه اخیر به حمایت از «جنبش مدنی اعتراض به تحریمها» پرداختند؛ از همکاران اقتصاددان گرفته تا نخبگان سایر حوزهها و از فعالان بخش خصوصی گرفته تا فعالان سازمانهای مردمنهاد و اما در این یادداشت کوتاه به ارائه سه نکته در مورد «جنبش اعتراض به تحریمها» خواهم پرداخت؛ جنبشی که به نظر میرسد در سه ماه اخیر دوران طفولیت خود را پشت سر گذاشته و به تدریج به گفتمانی فراگیر در میان نخبگان ایرانی داخل و خارج کشور تبدیل شده است.
دکتر اکبر کمیجانی در ابتدای این نوشتار لازم میدانم تحسین و تقدیر خود را نسبت به اقدامات ارزشمند کلیه نخبگان ایرانی داخل و خارج از کشور اعلام کنم که در سه ماه اخیر به حمایت از «جنبش مدنی اعتراض به تحریمها» پرداختند؛ از همکاران اقتصاددان گرفته تا نخبگان سایر حوزهها و از فعالان بخش خصوصی گرفته تا فعالان سازمانهای مردمنهاد و اما در این یادداشت کوتاه به ارائه سه نکته در مورد «جنبش اعتراض به تحریمها» خواهم پرداخت؛ جنبشی که به نظر میرسد در سه ماه اخیر دوران طفولیت خود را پشت سر گذاشته و به تدریج به گفتمانی فراگیر در میان نخبگان ایرانی داخل و خارج کشور تبدیل شده است. دو نکته ابتدایی، پیشنهادهای نگارنده برای محتوای سخنان نخبگانی است که در داخل و خارج از کشور مایل به ایفای نقش در حمایت از جنبش مدنی اعتراض به تحریمها هستند. نکته سوم هم توصیهای است خطاب به دیپلماتهای ایرانی و غربی:
اول) تاثیر اصلی تحریمها، تخریب بخش غیرنظامی اقتصاد کشورهای تحت تحریم. لازم است نخبگان ایرانی، از تمام تریبونهای ممکن داخلی و خارجی استفاده کرده و نخبگان کشورهای غربی را خطاب قرار دهند که تحریمهای اقتصادی، چه در مورد ایران و چه در مورد دیگر کشورهای تحریمشده، اگرچه عموما به بهانه «جلوگیری از توسعه بنیه نظامی» و «تضعیف بنیه مالی دولتهای تحت تحریم» وضع میشوند، اما در عمل تاثیر اصلی آنها عبارت است از: «تخریب اکثر بخشهای غیرنظامی اقتصاد» و نیز «تضعیف بنیه بخش خصوصی در کشورهای تحت تحریم»؛ فرآیندی که قطعا نمیتواند در راستای «توسعه دموکراسی» و «بهبود وضعیت حقوق بشر» در کشورهای تحریمشده ارزیابی شود.
خلاصه آنکه جامعه نخبگان ایرانی، چه اقتصاددانان و چه غیراقتصاددانان، چه مقیم داخل و چه مقیم خارج کشور، لازم است به شکلهای مختلف تلاش کنند صدای خود را در مورد نتایج نامنصفانه این تحریمها به گوش نخبگان کشورهای غربی برسانند. لازم است تحریمها هم به لحاظ «اخلاقیات» و هم به لحاظ «میزان تاثیرگذاری در دستیابی به اهداف بیانشده» مورد نقد قرار گیرد. در این زمینه لازم است هر گروهی از نخبگان و متخصصان، به مقتضای مزیت خود وارد عمل شوند. مثلا «اتاق صنایع و معادن و بازرگانی ایران»، بهعنوان شاخصترین نماینده بخش خصوصی کشور، وظیفه سنگینی دارد و لازم است تا حد ممکن در مجامع و کنفرانسهای داخلی و خارجی و نیز در رسانههای بینالمللی به روشنگری در زمینه لطمه سنگین تحریمها به بخش خصوصی و بخش غیرنظامی اقتصاد ایران بپردازد.
دوم) ادعای غربیها درباره کارشکنی دیپلماتیک دولت ایران، در دوره دولت جدید قابل قبول نیست. نخبگان مشارکتکننده در جنبش مدنی اعتراض به تحریمها، باید بر این نکته تاکید کنند که صرفنظر از مواضع دولت قبلی، موضع رسمی دولت جدید جمهوری اسلامی ایران - چه قبل از: انتخابات و چه بعد از انتخابات - عبارت بوده است از «اعتدال در عرصه سیاست خارجی» و نیز «استقبال از مذاکره سازنده و بدون پیششرط با کشورهای غربی.» دولت جدید ایران که در انتخاباتی پرشکوه و کمنظیر انتخاب شده، معتقد است که مذاکرات دیپلماتیک همراه با خوشبینی و مثبتاندیشی دو طرف، میتواند کلید دستیابی به توافق مطلوبی باشد که هم ایران و هم کشورهای غربی از آن نفع خواهند برد.
پیام صلحطلبانه مردم ایران که در انتخابات اخیر با رای قاطع آنان به گفتمان اعتدالمحور نمود یافت، زمانی برجستهتر میشود که توجه کنیم در حال حاضر ایران دموکراتیکترین کشور منطقه خاورمیانه است. به این ترتیب لازم است نخبگان ایرانی در قالب جنبش مدنی ضد تحریم نخبگان غربی را خطاب قرار داده و به آنها بگویند که اگر سیاستمداران غربی بخواهند به پیام صلحطلبانه مردم ایران در انتخابات اخیر احترام بگذارند، قطعا باید به بازنگری سریع در تحریمهای نامنصفانه موجود علیه کشورمان بپردازند.
سوم) اهمیت هوشیاری سیاستمداران ایرانی و غربی. همانطور که پروفسور محمدهاشم پسران در مقاله خود پیرامون جنبش مدنی اعتراض به تحریمها (سرمقاله دنیای اقتصاد در تاریخ ۱۲ مرداد ۹۲) به درستی اشاره کرده، «لازم است هم سیاستمداران ایرانی و هم سیاستمداران غربی به خوبی قدر «فرصت کمنظیر» حاصلشده بعد از انتخابات ریاستجمهوری پرشکوه اخیر ایران را بدانند؛ فرصتی که اگر به خوبی قدر دانسته نشده و به سرعت از آن استفاده نشود، چه بسا با «پشیمانیهای کمنظیر» همراه شود.»
در حاشیه این اشاره صحیح پروفسور پسران، باید توجه کنیم که شرط کلیدی موفقیت جنبش مدنی اعتراض به تحریمها آن است که دولتمردان و تیم دیپلماتیک دولت جدید نیز با هوشمندی مناسب قدر فرصت ناشی از همدلی نخبگان ایرانی با دولت جدید را بدانند؛ همدلی وسیعی که یکی از مصداقهای آن را میتوانیم در استقبال سریع و فراگیر نخبگان ایرانی از جنبش مدنی اعتراض به تحریمها مشاهده کنیم. وضعیت پرامید ایجادشده بعد از انتخابات در داخل و خارج کشور، هم شرایط مساعدی را برای مذاکرات خوشبینانه و موفقیتآمیز برای دیپلماتهای غربی مهیا کرده و هم شرایط مناسبی را در اختیار تیم دیپلماتیک دولت جدید قرار داده است تا بتوانند از یک طرف با تدبیر مناسب حقانیت موضع رسمی کشور (استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای) را با زبانی مستدل برای کشورهای غربی توجیه کنند و از طرف دیگر ابتکار عمل در مذاکرات با هدف کاهش مرحله به مرحله و نهایتا لغو تحریمها را پیگیری کنند.
در پایان نگارنده امیدوار است که حرکت مبارک «جنبشمدنی ضد تحریم»، بتواند با هوشیاری دیپلماتهای غربی و هوشمندی دیپلماتهای ایرانی همراه شود و به زودی به ارائه یک برنامه زمانبندی منطقی برای کاهش تحریمهای غیرمنطقی و غیرعقلایی موجود علیه کشورمان منجر شود؛ فرآیندی که میتواند سرآغاز فصل تازهای از تعامل برنده - برنده بین ایران و کشورهای غربی محسوب شود.
ارسال نظر