انتخابات و سهم «خانوارهای آسیبپذیر»
میثم هاشمخانی سهم «ایرانیان ساکن مناطق محروم» از انتخابات چیست؟ آیا در ۱۶ روز باقیمانده تا انتخابات، ۸ کاندیدای ریاستجمهوری به ارائه «برنامههایی منطقی و شفاف» برای توانمندسازی پایینترین دهکهای درآمدی کشور خواهند پرداخت؟ در شرایطی که بزرگتر شدن لحظه به لحظه لکه «تورم سنگین» بر سر سفرههای میلیونها ایرانی واقعیتی انکارناپذیر بوده و ساکنان مناطق محروم کشور این فشار اقتصادی سنگین را بسیار بیشتر احساس میکنند، در زمانیکه در مناطق محروم کشور با «انبوه کودکان ایرانی» مواجه هستیم که به دلیل فقر خانوادهها مجبور به ترک تحصیل شده یا مجبورند در مدارسی با استانداردهایی بسیار پایین درس بخوانند، آیا میتوان انتظار داشت که قسمت بعدی «رقابتهای انتخاباتی»، با ارائه «برنامههای اقتصادی شفاف» یا دستکم «وعدههای اقتصادی شفاف» از سوی کاندیداها برای سه دهک درآمدی پایین همراه باشد؟ در شرایطی که بنا به جدیدترین گزارش «صندوق بینالمللی پول» فقط ۲۳ کشور دنیا سال ۲۰۱۲ را با تورم بالای ۱۰ درصدی سپری کردهاند، کدام کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری حاضر است اولین کاندیدایی باشد که صریحا متعهد میشود از تجربه بالغ بر ۱۷۰ کشور دارای تورم زیر ۱۰ درصدی استفاده کند و «تورم» را در پایان دولت خود به زیر ۱۰ درصد برساند؟ در شرایطی که اکثریت اقتصاددانان متخصص در حوزه «اقتصاد فقر» معتقدند که «آموزش» و «سلامت» پایههای کلیدی هر برنامه فقرزدایی موفق هستند، کدام کاندیدا حاضر است اولین کاندیدایی باشد که صریحا متعهد میشود بهجای پرداخت انبوه «یارانههای سرگردان»، پایهگذار حرکت گام به گام برای پوشش حداقلی از «بیمههای درمانی» برای همه ایرانیان باشد؟ کدام کاندیدا حاضر است اولین کاندیدایی باشد که متعهد میشود بهجای چوب حراج زدن به خزانه ملی و فروش دلارهای نفتی به قیمتی لااقل ۳۵ درصد کمتر از قیمت بازار، بودجهای را برای رنگ و لعاب بخشیدن به مدارس مناطق محروم اختصاص دهد؛ بخاریهای غیرایمن این مدارس را جمعآوری کند یا مشابه حدود ۶۰ کشور دنیا، به ارائه وعده غذایی رایگان در مدارس مناطق محروم بپردازد؟ در اوضاعی که «بیثباتی اقتصادی داخلی» و «دیپلماسی اقتصادی پر ایراد» باعث بروز مشکلات پرشماری در فضای کسبوکار بخشخصوصی و سرمایهگذاران ایرانی شده و افت «سرمایهگذاریهای اشتغالزا» را در کشور تشدید کرده و مهاجرت «سپردههای بانکی» به کاهش «ظرفیت وامدهی بانکها» دامن زده، در زمانیکه بار سنگین «کمرونقی اقتصاد» و «کسادی کسبوکار» را در درجه اول دهکهای درآمدی پایین کشور تحمل میکنند، آیا میتوان امیدوار بود که در ۱۶ روز باقیمانده به رایگیری، کاندیداهای ریاستجمهوری به طرح اقدامات عملی خود برای بازگرداندن «ثبات اقتصادی» به اقتصاد ملی بپردازند؟ سخن آخر اینکه، اگر بپذیریم که هماکنون بخش اصلی فشار ناشی از اوضاع نابسامان اقتصادی فعلی را سه دهک درآمدی پایین جامعه تحمل میکنند، بسیار تاسفبار است که تا این لحظه اکثریت کاندیداها نه «برنامههای دقیق» برای اقشار محروم مطرح کردهاند، نه «اقدام عملی» مشخصی را برای «توانمندسازی خانوارهای آسیبپذیر» وعده دادهاند.
میثم هاشمخانی سهم «ایرانیان ساکن مناطق محروم» از انتخابات چیست؟ آیا در ۱۶ روز باقیمانده تا انتخابات، ۸ کاندیدای ریاستجمهوری به ارائه «برنامههایی منطقی و شفاف» برای توانمندسازی پایینترین دهکهای درآمدی کشور خواهند پرداخت؟ در شرایطی که بزرگتر شدن لحظه به لحظه لکه «تورم سنگین» بر سر سفرههای میلیونها ایرانی واقعیتی انکارناپذیر بوده و ساکنان مناطق محروم کشور این فشار اقتصادی سنگین را بسیار بیشتر احساس میکنند، در زمانیکه در مناطق محروم کشور با «انبوه کودکان ایرانی» مواجه هستیم که به دلیل فقر خانوادهها مجبور به ترک تحصیل شده یا مجبورند در مدارسی با استانداردهایی بسیار پایین درس بخوانند، آیا میتوان انتظار داشت که قسمت بعدی «رقابتهای انتخاباتی»، با ارائه «برنامههای اقتصادی شفاف» یا دستکم «وعدههای اقتصادی شفاف» از سوی کاندیداها برای سه دهک درآمدی پایین همراه باشد؟ در شرایطی که بنا به جدیدترین گزارش «صندوق بینالمللی پول» فقط ۲۳ کشور دنیا سال ۲۰۱۲ را با تورم بالای ۱۰ درصدی سپری کردهاند، کدام کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری حاضر است اولین کاندیدایی باشد که صریحا متعهد میشود از تجربه بالغ بر ۱۷۰ کشور دارای تورم زیر ۱۰ درصدی استفاده کند و «تورم» را در پایان دولت خود به زیر ۱۰ درصد برساند؟ در شرایطی که اکثریت اقتصاددانان متخصص در حوزه «اقتصاد فقر» معتقدند که «آموزش» و «سلامت» پایههای کلیدی هر برنامه فقرزدایی موفق هستند، کدام کاندیدا حاضر است اولین کاندیدایی باشد که صریحا متعهد میشود بهجای پرداخت انبوه «یارانههای سرگردان»، پایهگذار حرکت گام به گام برای پوشش حداقلی از «بیمههای درمانی» برای همه ایرانیان باشد؟ کدام کاندیدا حاضر است اولین کاندیدایی باشد که متعهد میشود بهجای چوب حراج زدن به خزانه ملی و فروش دلارهای نفتی به قیمتی لااقل ۳۵ درصد کمتر از قیمت بازار، بودجهای را برای رنگ و لعاب بخشیدن به مدارس مناطق محروم اختصاص دهد؛ بخاریهای غیرایمن این مدارس را جمعآوری کند یا مشابه حدود ۶۰ کشور دنیا، به ارائه وعده غذایی رایگان در مدارس مناطق محروم بپردازد؟ در اوضاعی که «بیثباتی اقتصادی داخلی» و «دیپلماسی اقتصادی پر ایراد» باعث بروز مشکلات پرشماری در فضای کسبوکار بخشخصوصی و سرمایهگذاران ایرانی شده و افت «سرمایهگذاریهای اشتغالزا» را در کشور تشدید کرده و مهاجرت «سپردههای بانکی» به کاهش «ظرفیت وامدهی بانکها» دامن زده، در زمانیکه بار سنگین «کمرونقی اقتصاد» و «کسادی کسبوکار» را در درجه اول دهکهای درآمدی پایین کشور تحمل میکنند، آیا میتوان امیدوار بود که در ۱۶ روز باقیمانده به رایگیری، کاندیداهای ریاستجمهوری به طرح اقدامات عملی خود برای بازگرداندن «ثبات اقتصادی» به اقتصاد ملی بپردازند؟ سخن آخر اینکه، اگر بپذیریم که هماکنون بخش اصلی فشار ناشی از اوضاع نابسامان اقتصادی فعلی را سه دهک درآمدی پایین جامعه تحمل میکنند، بسیار تاسفبار است که تا این لحظه اکثریت کاندیداها نه «برنامههای دقیق» برای اقشار محروم مطرح کردهاند، نه «اقدام عملی» مشخصی را برای «توانمندسازی خانوارهای آسیبپذیر» وعده دادهاند. آیا میتوان در ۱۶ روز باقیمانده، امیدوار به تغییر وضعیت موجود بود؟
ارسال نظر