محمدصادق جنان‌صفت

در حالی که معاون وزیر بازرگانی ایران با خرسندی و شادکامی از انعقاد قراردادی برای صادرات ۵۰۰هزار تن گندم مازاد‌بر نیاز به ارزش ۱۷۵میلیون دلار به آفریقا، عمان، هند و جنوب شرقی آسیا خبر می‌دهد، ... رییس هیات‌مدیره یک نهاد صنفی مرتبط با تولید گوشت از وزیر جهاد کشاورزی ایران آدرس محلی برای خرید جو می‌خواهد. هر دو خبر به لحاظ ماهیت عجیب است. چون وزارت بازرگانی متولی تولید گندم نیست و مزرعه گندم نیز ندارد و قصد دارد گندم خریداری شده از دهقانان ایرانی را صادر کند و در نقش یک شرکت عمل می‌کند. از طرف دیگر معلوم نیست خریدار و متقاضی محصول جو، چرا به جای رجوع به بازار فروش به وزیر جهاد کشاورزی مراجعه می‌کند. دلیل مشخص است، وزارت جهاد کشاورزی شرکت دیگری دارد که کارش تهیه و توزیع محصول جو است.

چرا چنین اتفاقی می‌افتد که تولید گندم مازاد بر نیاز است و تولید محصول جو نسبت به تقاضا کمبود دارد؟ با توجه به اینکه قیمت جهانی جو و گندم تفاوت معناداری ندارند و از طرف دیگر زراعت این دو محصول نیز شباهت فراوانی دارند.

واقعیت این است که نهاد دولت با دستکاری اداری قیمت‌ها و اولویت دادن دیدگاه بوروکراتیک بر نگاه اقتصادی، این دو بازار را از تعادل خارج کرده است. در حالی که هزینه تولید گندم و جو تفاوتی ندارند، معلوم نیست چرا قیمت تضمینی هر کیلوگرم محصول جو ۱۸۲تومان و گندم ۲۱۵تومان تعیین می‌شود. یک محاسبه ساده نشان می‌دهد دهقانانی که به طور مثال یک تن گندم تولید می‌کنند، درآمدی معادل ۲۱۵هزار تومان به دست می‌آورند و کشاورزی که محصول جو تولید می‌کند ۱۵۲هزار تومان درآمد به دست می‌آورد که ۳۰درصد کمتر از درآمد گندم است. با توجه به این مساله چرا کشاورزان باید به سمت تولید جو بروند؟ وقتی عقل معاش دهقانان به آنها فرمان می‌دهد به جای زراعت جو که قیمت خرید آن ارزان است، گندم کشت کنند، وضعیت این‌گونه می‌شود که وزیر جهاد کشاورزی باید آدرس محل فروش جو را بدهد. چنین وضعیتی باعث شرایطی می‌شود که به طور مثال گوشت قرمز یک معضل می‌شود. وقتی تولید محصول جو کاهش می‌یابد، قیمت آن برای تولید‌کننده گوشت قرمز، افزایش را تجربه می‌کند، وقتی قیمت گوشت قرمز روند صعودی را طی می‌کند، تولید‌کننده تحت فشار قرار می‌گیرد که قیمت‌ها را تثبیت کند، گوشت یخ‌زده از برزیل وارد می‌شود و در نهایت دولت تصمیم می‌گیرد که تعرفه واردات جو را ناگهان صفر کند و موجی از واردات راه می‌افتد و این داستان ادامه پیدا می‌کند. آیا خیلی کار سختی است که اجازه دهیم دهقان، تولید‌کننده گوشت قرمز، تولید‌کننده ماکارونی، نانوا، آردفروش و غیره کار خود را انجام دهند. به نظر می‌رسد کار دشواری است، چون این داستان سال‌هاست ادامه دارد.