علی سرزعیم

زمانی که بحث تجدیدنظر در مورد قیمت‌گذاری بنزین مطرح شد، همه توجه‌ها معطوف به این بود که قیمت جدید چه خواهد بود و چه اثرات اقتصادی برجا خواهد گذاشت. تصمیم دولت مبنی‌بر سهمیه‌بندی بنزین تاحدود زیادی غافلگیرانه بود، چرا که مسیر بحث‌های موجود را به سمت دیگری منحرف نمود، اما بلافاصله بحث عرضه آزاد بنزین مطرح شد و مجددا بحث قیمت آزاد بنزین به میان آمد. تا‌کنون دولت قویا با هرگونه عرضه آزاد بنزین مخالفت کرده است. در مورد دلایل این موضع دولت دو دیدگاه می‌تواند مطرح باشد. یک دیدگاه معتقد است که دولت اساسا با عرضه آزاد بنزین مخالف است، چرا که تصور می‌کند اگر بنزین آزاد را به قیمت واقعی عرضه کند، این امر موجب ایجاد تورم خواهد شد. در مورد نادرست بودن این دیدگاه به اندازه کافی سخن گفته شده و نیاز چندانی به تکرار نیست.

علاوه بر این بسیاری از افرادی که در نظام سیاست‌گذاری اقتصادی کشور حضور دارند، معتقدند که قیمت آزاد بنزین سیگنالی به بازار سیاه بنزین خواهد داد و موجب خواهد شد تا قیمت بنزین در بازار سیاه بالاتر رود. نادرست بودن این ذهنیت نیز کاملا روشن است.

عدم عرضه آزاد بنزین تقاضای بازار سیاه را افزایش می‌دهددر حالی که عرضه محدود است و طبیعتا موجب افزایش قیمت آن خواهد شد، در حالی که عرضه آزاد بنزین موجب کاهش تقاضا در بازار سیاه و افزایش عرضه آن هم در بازار رسمی و هم در بازار سیاه خواهد شد. لذا قیمت بازار سیاه را کاهش خواهد داد.

یکی دیگر از دلایلی که مانع عدم‌عرضه آزاد بنزین شده، این تصور است که با عرضه آزاد بنزین، اقشار ثروتمند قادر خواهند بود به راحتی هزینه خرید آزاد بنزین را تقبل کرده و به همان سطح سابق از حمل‌و‌نقل دست یابند، در حالی که اقشار متوسط و فقیر با محدودیت زیادی روبه‌رو خواهند بود. لذا عرضه آزاد بنزین اقدامی خلاف عدالت است.

این دیدگاه که بر درک نادرستی از عدالت استوار‌ شده، دارای اشکال بزرگ‌تری است و آن اینکه مبنای سیاست‌گذاری باید اصلاح رفتار سطوح متوسط جامعه باشد نه لجبازی و مخالفت با اقشار ثروتمند! به نظر می‌رسد در برخی مواقع مخالفت با اقشار ثروتمند ملاک سیاست‌گذاری اقتصادی گردیده و این کار تا جایی که دود آن به چشم اقشار متوسط و ضعیف هم برود، پیش خواهد رفت.

به عنوان مثال، یکی از طبقات ثروتمند جامعه، پزشکان و جراحان متخصص هستند. محدود کردن امکان حمل و نقل آنها با عدم‌عرضه آزاد بنزین تبعاتی به دنبال خواهد داشت که زیان آن متوجه اقشار ضعیف و متوسط جامعه خواهد شد، گرچه خود این قشر نیز تا‌حدودی متضرر خواهد بود.

برخی نیز بر این تصورند که عرضه آزاد بنزین می‌تواند برخی تبعات مثبت نظیر کاهش ترافیک و کاهش آلودگی هوا را که تا‌حدودی توانست برخی موافقت‌های عمومی را با این اقدام ایجاد کند، منتفی سازد. در پاسخ به این دیدگاه باید گفت که این مشکلات فی نفسه در مصرف سوخت وجود دارد. دقیقا به همین دلیل در کشورهای اروپایی مالیات سنگینی بر بنزین وضع می‌شود. در ایران نیز می‌توان انگیزه استفاده زیاد از بنزین آزاد را با تحمیل مالیات سنگین و بالا نگه‌داشتن قیمت آن کاهش داد و به این ترتیب تبعات مذکور را کنترل کرد.

علاوه بر نکات فوق، نگارنده قویا معتقد است که عدم عرضه بنزین بیش از آنکه ناشی از استراتژی دولت باشد، تاکتیکی است که توسط سیاست‌گذاران به کار گرفته شده است. مقصود از این سخن این است که سیاست‌گذاران می‌خواهند با اعلام عدم عرضه بنزین آزاد در آینده این سیگنال را به مصرف‌کنندگان دهند که مصرف خود را کاهش داده و روال زندگی خود را به نحوی سامان مجدد دهند تا حداقل نیاز به مصرف بنزین را داشته باشد.

وقتی چند ماه از این تجربه گذشت و توده مردم به وضع جدید عادت کردند، بنزین آزاد به قیمتی بسیار زیاد عرضه شود و چون مردم عادی با شرایط جدید در طی چندماه خو کرده‌اند، اقبال چندانی به بنزین آزاد نخواهند کرد و به این ترتیب تبعات منفی تصور شده از عرضه آزاد بنزین به حداقل خواهد رسید.

اگر واقعا دیدگاه سیاست‌گذاران کشور چنین باشد، باید به آنها آفرین گفت و آن را تشویق کرد و حتی مانع از انتشار این نکته در میان مردم شد. لذا شاید بهتر باشد که نگارنده بیش از این در مورد آن سخن نگوید و مخاطبین نیز آن را پیش خود محفوظ دارند!