رابطه بنزین با تورم
پس از نشست قابل تقدیر دولت با منتقدان سیاستهای اقتصادی، فضای مناسب تری برای بحث کارشناسانه به وجود آمده است و راقم با تجلیل از این اقدام دولت، مسالهای را که گویا امری محرز قلمداد شده است، مورد بررسی قرار میدهد.
پویا جبلعاملی
پس از نشست قابل تقدیر دولت با منتقدان سیاستهای اقتصادی، فضای مناسب تری برای بحث کارشناسانه به وجود آمده است و راقم با تجلیل از این اقدام دولت، مسالهای را که گویا امری محرز قلمداد شده است، مورد بررسی قرار میدهد. آنچنان که از اظهار نظرهای دولتیان بر میآید و رییسجمهوری نیز بر آن تاکید داشته است، دولت از افزایش تورم قریب ۱۰۰درصد به واسطه آزادسازی قیمت بنزین هراسناک است و به همین دلیل آزادی خرید چنین کالای مورد نیازی را از مردم- بخوانید طبقه متوسط و رو به پایین- که ثروتمندان هر چه بخواهند اتومبیل میخرند و کارت سوخت فراهم میکنند، سلب کرده است. موافقان این نظر بر آنند که بنزین یکی از کالاهای اساسی در طرف عرضه هر کالایی است و افزایش قیمت آن، قیمت تمام شده بسیاری از کالاها را افزایش میدهد و به تورم دامن میزند. این گزاره بسیار مبهم است، زیرا موافقان یک بار هم که شده رقمی را ارائه ندادهاند که نشانگر حجم قیمت بنزین در قیمت تمام شده کالاهای اساسی مردم باشد، یا حداقل نشانگر حجم هزینه حملونقل در آن باشد که خود بنزین نیز نسبتی از هزینه حملونقل را پوشش میدهد. از سوی دیگر حتی میتوان وضعیتهایی را متصور شد که با وجود سهمیه بدون وجود قیمت آزاد برای بنزین، قیمت یک کالای خاص افزایش یابد. برای مثال کشاورزی را فرض کنید که خود دارای وانت است و بهاندازه سهمیهاش بار سیب باغش را خود به بازار میآورد و برای اضافه آن چون سهمیه بنزینش تمام میشود، مجبور میشود وانت کرایه کند، اما اگر قیمت آزاد وجود داشت، میتوانست باز خود بار خویش را به بازار آورد و هزینهاش کمتر شود و قیمت تمام شده هر سیب پایینتر.
این مثال تنها یک برهان خلف برای گزارهای است که دولت حامی آن است. اما به طور کلی در اقتصاد کلان، سطح عمومی قیمتها بواسطه عرضه و تقاضای کل تعیین میشود. اما اینکه تصور شود نسبت بالایی از عرضه کل وابسته به حملونقل و در نتیجه بنزین است، میتوان بیان داشت که تصوری نامربوط و غیر حقیقی است و به همین خاطر مخالفان آزادسازی بنزین هیچگاه در چارچوب کلان به این انتقادات پاسخ نمیدهند و معلوم نیست چگونه مدعیاند از طرف عرضه، قیمت بنزین، تورم را آن هم تا چنان سطحی که مدعیاند افزایش میدهد.
از سوی دیگر مخالفان آزادسازی بر آثار روانی افزایش قیمت بنزین در هر دوطرف عرضه و تقاضای کل اشاره میکنند که میتواند منجر به تورم شود. به بیان ساده از منظر آنان بنزین کالایی حساس در اقتصاد ایران است و افزایش آن برای عاملان به عنوان سیگنالی از تورم فزاینده آتی عمل کرده و موجب افزایش سطح عمومی قیمتها میشود. در پاسخ باید گفت که حتی با پذیرش این اثر روانی آیا میتوان پذیرفت که تورم به میزان ۱۰۰درصد افزایش یابد؟ ثانیا فراموش نکنیم که آثار روانی در اقتصاد به صورت کوتاه مدت عمل میکند و پس از چند وقفه زمانی، باز اقتصاد به مولفههای واقعی خود باز میگردد. به عبارت دیگر اگر در یک الگوی کلانسنجی اثر قیمت بنزین بر تورم ارزیابی شود، واکنش تورم به یک واحد افزایش در قیمت بنزین میبایست در وقفههای اول به صورت شوک مثبت نمود یابد اما با گذر زمان این شوک باید فرسوده شده و به صفر برسد (و یا اگر فرضیه اول را مبنی بر اثر هزینهای بنزین بر تورم بپذیریم باید شکاف کمی تا سطح صفر داشته باشد). تنها در یک صورت میتوان فرض کرد که اثر روانی افزایش قیمت بنزین بر تورم دائمی شود و آن اینکه اثبات کنیم سطح عمومی قیمتها در ایران به سمت پایین چسبنده است که اثبات این قضیه افراطی نیوکینزی نیز غیرقابل باور مینماید. اما مساله اینجاست که مخالفان آزادسازی بدون اثبات این طومار از قضایا مدعیاند تورم با آزاد سازی افزایش مییابد و آدمی میماند که آیا آنان واقفند برای این ادعای بزرگ باید این راه پر اغتشاش را بروند؟ پند آنکه، مخالفان بدین راه همت کنند و زود باشد که دریابند مدعای آنان بی نتیجه است و قضایا غیر قابل اثبات. پس با کدام منطق آزادی را از مصرفکننده سلب میکنیم! چه دولت بخواهد و چه نخواهد قیمت دومی که دولت از آن هراس دارد در بازار غیردولتی به وجود میآید، زیرا برای هر کالایی که نیاز باشد و عرضهای وجود داشته باشد بازار و قیمت چه دولت بخواهد و چه نخواهد به وجود میآید. تفاوت آن است که دولت این واقعیت را میپذیرد یا نه. با پذیرش واقعیت، سیاست به درستی اتخاذ خواهد شد و با چشم پوشی از واقعیت، سیاست اشتباه اقتصاد را به مرز نابودی خواهد رساند.
ارسال نظر