علی سرزعیم

معمولا هر گاه که سخن از انتخابات مطرح می‌شود، حق رای‌دهندگان برای انتخاب سیاست‌گذاران و مجریان مطرح می‌شود. در تلقی رایج، شرکت در انتخابات فضیلتی مدنی تلقی می‌شود که باید شهروندان بلوغ سیاسی خود را از طریق آن نمایش دهند. فارغ از صحت و سقم این دیدگاه، به انتخابات می‌توان از زاویه دیگری نیز نگریست. این زاویه نگاه خصوصا در روزهای اخیر که جامعه منتظر شنیدن نتایج آن‌است اهمیت بیشتری می‌یابد. می‌توان ادعا کرد که سیاست‌گذاران جامعه بیش از توده مردم به انتخابات نیازمند هستند و انتخابات کارکردی مهم در امر سیاست‌گذاری و نحوه اداره جامعه دارد.

یکی از مهم‌ترین فرق‌های مسائل اجتماعی با مسائل فنی و مهندسی در پیچیدگی آن است. یکی از دلایل پیچیده بودن مسائل اجتماعی این است که نتایج آن به سادگی مشخص نمی‌شود. به عنوان مثال فرض کنید که کسی ادعا می‌کند یک ستون طراحی شده، توان تحمل بار وارده را دارد. بلافاصله با نصب این ستون و وارد کردن آن بار، می‌توان درستی یا غلط بودن آن تصمیم را مشخص کرد. اگر ستون زیر بار مذکور خم شد، به سادگی معلوم می‌شود که آن تصمیم قبل درست نبوده است. در مسائل اجتماعی غلط بودن سیاست‌ها به سادگی معلوم نمی‌شود و مدت زمان زیادی طول می‌کشد تا اثرات یک سیاست ظاهر شود. به همین دلیل گاه می‌شود که مجریان یک سیاست غلط، حاضر به قبول تبعات منفی آن که در زمان‌های دورتر ظاهر شده، نمی‌شوند.

از سوی دیگر به دلیل اینکه عوامل مختلفی همزمان در ایجاد یک نتیجه دخیل هستند، هر کس می‌تواند نتیجه نامطلوب ایجاد شده را ناشی از عواملی دیگر بداند و خود را از آن تبرئه کند. به عنوان مثال پاسخ به این سوال که علت رشد ناهنجاری اخلاقی در ایران چیست، بسیار متنوع است و هر دیدگاه عامل اصلی را چیز متفاوتی عنوان می‌کند. هر چه سطوح تصمیم‌گیری کلان تر شود، مشکلات ناشی از شناسایی تبعات یک سیاست غلط دشوارتر می‌شود. البته به مدد علم اقتصاد، شناسایی اثرات سیاست‌های اقتصادی تا حد زیادی تسهیل شده، اما در دیگر حوزه‌های تصمیم‌گیری و سیاست‌گذاری مشکلات کماکان پابرجا هستند.

سیاست‌های اجتماعی در جهت ایجاد تغییر در جامعه به کار می‌رود. لذا هدف این سیاست‌ها انسان‌ها هستند و سیاست‌ها در حکم ابزارهایی هستند که بر روی زندگی انسان‌ها موثر واقع می‌شوند. البته فرض تمامی این تحلیل‌ها این است که سیاست‌گذاری در جهت بهبود زندگی انسان‌ها صورت می‌گیرد. اگر سیاستی غلط باشد، تبعات منفی آن بر زندگی انسان‌ها ظاهر می‌شود و انسان‌های عادی جامعه باید اثرات نامطلوب آن را تحمل کنند. بنابراین طبیعی است که انسان‌ها نسبت به سیاست‌های غلط واکنش نشان دهند و خواستار تغییر آن شوند. بنابراین برای اینکه سیاست‌مداران به غلط بودن سیاست‌هایشان واقف شوند، لازم است تا کانالی وجود داشته باشد تا از واکنش‌ها و نارضایتی انسان‌هایی که از اجرای این سیاست غلط به ستوه آمده‌اند، با خبر شوند. در حکومت‌های دیکتاتوری، این کانال به صورت نهادینه شده وجود ندارد و هر گونه اعتراضی، سیاسی قلمداد شده و شدیدا سرکوب می‌شود. از این رو سیاست‌مداران گاه سال‌های سال در توهم درست بودن سیاست‌هایشان باقی می‌مانند و به تغییر آن تحریک نمی‌شوند. وقتی که فشار بر مردم بیش از حد شود، آنها از طریق تظاهرات، شورش، کودتا، عملیات چریکی و درگیری‌های مستمر واکنش خود را ابراز می‌کنند و به این طریق کم کم سیاست‌مداران را متوجه می‌کنند که مشکل جدی وجود دارد. اشکال این روش آن است که اولا چنین سیگنالی دیر به سیاست‌گذاران منتقل می‌شود و تاخیر در اصلاح یک سیاست غلط خود هزینه‌ای بر جامعه تحمیل می‌کند. علاوه بر آن، شیوه شورش، کودتا و تظاهرات شیوه‌های پرهزینه‌ای به شمار می‌روند، چرا که بخشی از منابع جامعه که باید صرف ساختن و آبادانی شود، در جهت خشونت و یا سرکوب اعتراضات مصرف می‌شود.

هنر دنیای مدرن این بوده که شیوه کم هزینه‌ای چون انتخابات را به بشریت معرفی کرده است. در این شیوه واکنش مردم به سیاست‌مداران به شکلی نهادین و مستمر دریافت می‌شود و مردم در یک دوره زمانی قابل قبولی می‌توانند خواستار تغییر سیاست‌ها شوند و این خواست خود را به حکومت دیکته کنند. نکته مهم این است که هم مردم و هم حکومت هزینه کمی را برای انجام این فرآیند یعنی فرآیند بازخورد گرفتن از مردم متحمل می‌شوند. لذا انتخابات شیوه‌ای است که نسبت به دیگر شیوه‌های خشونت بار کارایی بیشتری دارد و هزینه کمتری را بر جامعه اعم از مردم و حکومت تحمیل می‌کند. تمام این تحلیل‌ها مبتنی بر این فرض بود که انتخابات به شکل سالم، رقابتی و منصفانه برگزار شود. اگر امکان طرح گزینه‌های مختلف نباشد و همه گزینه‌ها تفاوت جزئی باهم داشته باشند، کار کرد گفته شده مختل می‌شود. همچنین اگر در مرحله شمارش آرا حفظ امانت انجام نشود، انتخابات دیگر واجد پیام و صدای مردم نخواهد بود و در واقع سیاست‌گذاران خود را از راهنمایی مردم محروم کرده‌اند. برگزاری انتخاباتی سالم، رقابتی و منصفانه در همه مراحل اعم از ثبت نام نامزدها، کسب آرا و شمارش آنها شرط علامت‌دهی انتخابات است. صدای مردم از مکانیزم انتخابات تنها در چنین شرایطی شنیده می‌شود.