انتخابات آمریکا و اثرات اقتصادی آن
این روزها توجه اکثر فعالان اقتصادی و اجتماعی ایران به رخداد سیاسی در آمریکا جلب شده است.
علی سرزعیم
این روزها توجه اکثر فعالان اقتصادی و اجتماعی ایران به رخداد سیاسی در آمریکا جلب شده است. علی سرزعیم
این روزها توجه اکثر فعالان اقتصادی و اجتماعی ایران به رخداد سیاسی در آمریکا جلب شده است. اکثر اظهارنظرهایی که تاکنون در این زمینه صورت گرفته، پیرامون اثرات سیاسی این پدیده بر وضعیت ایران خصوصا مساله هستهای بوده است. چنین توجهی کاملا طبیعی است چرا که درست یا غلط مساله هستهای ایران به عنوان مهمترین موضوع تاثیرگذار بر سرنوشت ایرانیان - در مقطعی کوتاه- درآمده است. لذا عموم مردم مایلند بدانند که تحولات صورت گرفته در آمریکا چه تاثیری بر تعیین تکلیف این مساله خواهد داشت. در عین اذعان به اهمیت این مساله شاید اثرات اقتصادی آن برای فعالان اقتصادی که مخاطبان این روزنامه به شمار میآیند، به همان اندازه اهمیت داشته باشد. آنچه در ادامه میآید، بیش از آنکه اظهارنظر دقیق و قطعی پیرامون آن باشد، زمینهای برای بررسی و عطف توجه را فراهم خواهد کرد.
نخست باید توجه داشت که پیروزی حزب دموکرات بیش از هر چیز معطوف به نارضایتی ناشی از مسائل عراق بوده است و اجماع دموکراتها در این زمینه بیش از هر چیز میباشد. لذا با اطمینان خاطر نمیتوان مدعی شد که دموکراتها برنامه اقتصادی مورد اجماعی را عرضه کنند و یا با برنامههای اقتصادی کاخسفید مخالفت جدی نمایند. از این رو هیچ بعید نیست که وقتی نوبت به طرح سیاستهای اقتصادی در سنا و کنگره برسد، ترکیب اکثریت و اقلیت متفاوت از صورتبندی موجود گردد. همچنین مسائل اساسی اقتصاد آمریکا نظیر کسری بودجه، مساله هزینههای بهداشتی، مساله هزینههای بازنشستگی و مواردی از این دست چنان ابعاد بزرگی دارد که راه را برای ارائه پاسخهای کاملا متفاوت میبندد و احتمال همگرایی را بیشتر میکند.فارغ از نکته قبل این مساله مسلم است که جمهوریخواهان از نظر اقتصادی، سیاست درهای باز و اقتصاد بازار را بیش از دموکراتها دنبال میکنند و اهمیت بیشتری به مقوله آزادی تجارت خارجی و جهانیشدن میدهند. از اینرو با وعده کاهش مالیاتها که نوعی اختلال در بازار به حساب میآید، بر روی کار آمدند. در مقابل دموکراتها از گسترش مداخلات رفاهی دولت از طریق افزایش مالیات حمایت میکنند و نوعی حمایتگری در عرصه سیاست تجاری را تجویز میکنند.
حال اگر فرض کنیم که در دو سال باقیمانده برای جرج بوش (پسر)، دموکراتها بتوانند دیدگاههای اقتصادی خود را بر کاخ سفید تحمیل کنند، در این صورت باید انتظار داشت که انزواگری اقتصادی آمریکا همراستا با انزواگری سیاسی آن افزایش یابد. این مساله برای کشورهای در حال توسعهای نظیر چین که رشد اقتصادی خود را مرهون صادرات به آمریکا هستند، پیام ناخوشایندی به شمار میآید. علاوه بر آن همه کسانی که از جهانی شدن اقتصاد حمایت میکنند باید انتظار روزهای ناخوشایندی را داشته باشند و چرخشی به عقب را تجربه کنند.
از سوی دیگر ادعا میشود که پشتوانه اقتصادی احزاب جمهوریخواه شرکتهای نفتی و اسلحهسازی هستند. شواهدی که برای این مساله عنوان میشود، فعالیتهای اقتصادی جرجبوش و دیکچنی در شرکتهای نفتی است. اگر این ادعا صحیح باشد، میتوان متوجه شد که چرا قیمت بالای نفت با سیاست جمهوریخواهان سازگار بوده است. افزایش قیمت نفت موجب افزایش سودآوری شرکتهای نفتی آمریکایی شده است. حال اگر دیدگاه دموکراتها بر نظام سیاستگذاری آمریکا حاکم گردد، در این صورت باید انتظار معکوس شدن روند را داشت. دموکراتها قیمتهای پایین نفت را با سیاستهای خود سازگارتر میبینند و سیاست انرژی آمریکا را متناسب با این هدف تنظیم خواهند کرد. اگر این تحلیل درست باشد، در این صورت باید انتظار روزهای دشواری برای کشورهای صادرکننده نفت را داشت. روزهایی که شاید ورود دلارهای آسان دیگر به سادگی میسر نباشد. طنز داستان در این است که حاکمیت جمهوریخواهان برای ایران با تهدیدات نظامی و فشارهای سیاسی همراه است اما وقتی دموکراتها بر روی کار میآیند، این فشارها به کناری میروند و فشارهای اقتصادی جایگزین آن میشوند. در هر صورت پیام این تحولات برای ما چندان خوشایند نیست.
ارسال نظر