جهان پس از انتخابات آمریکا
جورج بوش رییسجمهوری آمریکا و حامیان او در حزب جمهوریخواه دیروز با دو ناکامی همزمان در سیاست داخلی و خارجی مواجه شدند.
وجه داخلی این ناکامی، نتیجه انتخابات بود که قدرت دموکراتها را در کنگره آمریکا افزایش داد...
محمود صدری
جورج بوش رییسجمهوری آمریکا و حامیان او در حزب جمهوریخواه دیروز با دو ناکامی همزمان در سیاست داخلی و خارجی مواجه شدند.
وجه داخلی این ناکامی، نتیجه انتخابات بود که قدرت دموکراتها را در کنگره آمریکا افزایش داد... و وجه خارجی آن نتیجه مذاکرات قدرتهای جهانی درباره برنامه هستهای ایران بود که آمریکا را به هدف خود نرساند.
پس از این مذاکرات که سهشنبه به وقت آمریکا (سحرگاه چهارشنبه به وقت تهران) در دفتر نمایندگی فرانسه در نیویورک برگزار شد، نمایندگان روسیه و چین بر این نکته تاکید ورزیدند که امکان اعمال تحریمهای فراگیر علیه ایران فعلا وجود ندارد و جامعه جهانی میبایست کماکان به مذاکره با ایران برای متقاعد کردن این کشور به توقف غنیسازی اورانیوم ادامه دهد. تاثیر آنی این دو حادثه بر سیاست داخلی و خارجی آمریکا هنوز به درستی معلوم نیست، اما چشمانداز قابل تحلیل این تحولات تا حدودی روشن است.
در بعد داخلی، تفاوت عمده جمهوریخواهان و دموکراتها در بحث مالیاتها و بیمههای بازنشستگی است. اگر دموکراتها بخواهند شعارهای انتخاباتی خود را عملی کنند، جورج بوش ناگزیر میشود از پارهای مواضع اصولی خود در زمینه کاهش مالیاتها و مهار هزینههای تامین اجتماعی عدول کند. چنین سیاستهایی رضایت طبقه متوسط را افزایش میدهد اما حامیان بوش را در بنگاههای بزرگ اقتصادی میرنجاند.
تفاوت اصلی جموریخواهان و دموکراتهای آمریکا در سیاست خارجی عمدتا معطوف به روشها است و هدفهایی که دو حزب دنبال میکنند، کمابیش یکی است.
به همین علت تاثیری که انتخابات آمریکا بر سیاست خارجی این کشور خواهد گذاشت، چندان گسترده نخواهد بود. زیرا موضوع اصلی مورد اختلاف جمهوریخواهان و دموکراتها یعنی جنگ عراق، اکنون به پاره تفکیکناپذیر امنیت ملی و سیاست خارجی ایالات متحده تبدیل شده و برای حل زودرس آن، راهحلی متصور نیست. تجربه تاریخی آمریکا نشان میدهد که احزاب جمهوریخواه و دموکرات در سیاست خارجی به صورت مکمل یکدیگر عمل میکنند نه معارض. مثلا جنگ ویتنام را دموکراتها آغاز کردند اما جمهوریخواهان پایان دادند. بمباران اتمی ژاپن در زمان دموکراتها رخ داد اما پیمان امنیتی پس از جنگ را جمهوریخواهان سامان دادند. فروپاشی اتحاد شوروی در زمان جمهوریخواهان رخ داد اما تحکیم جایگاه آمریکا در بالکان در دهه ۱۹۹۰ به دست دموکراتها محقق شد.
اما با وجود ثبات و همگونگی در سیاستهای کلان، پارهای تغییرات در سیاست خارجی آمریکا محتمل است. در زمان سلطه توامان جمهوریخواهان بر کاخ سفید و کنگره، به علت یکجانبهگرایی نومحافظهکاران، شرکا و متحدان اروپایی آمریکا به نوعی احساس سرخوردگی و تحقیر مبتلا شدند. زیرا آمریکا سطح رایزنی با این کشورها را درباره مسائل بینالمللی کاهش داد و این هراس را ایجاد کرد که اروپا به تدریج از جایگاه بازیگری بینالمللی رانده میشود و سکان اداره جهان یکسره در دست آمریکا قرار میگیرد. دموکراتها در این زمینه روشهایی متفاوت با جمهوریخواهان دارند و مهارت اصلی آنها تقویت
روابط با متحدان است.
به همین علت در بخشی از سیاست خارجی آمریکا که به عراق و ایران مربوط میشود، نمیتوان انتخابات آمریکا را موجد تغییرات اساسی دانست. در بحران عراق بعید است شعارهای تبلیغاتی دموکراتها درباره پایان دادن یا محدود کردن اشغال به سرعت رخ دهد. زیرا اولا هنوز قوهمجریه در اختیار جمهوریخواهان است و ثانیا سیاست خارجی آمریکا تابع تغییر دولتها نیست.
تنها تغییری که با اطمینان بیشتر میتوان پیشبینی کرد، تمایل بیشتر دموکراتها برای تقسیم قدرت با بازیگران جهانی است که به دوران پس از انتخابات ریاست جمهوری (دو سال دیگر) مربوط میشود. اگر دموکراتهای آمریکا بتوانند پیروزی در انتخابات کنگره را به پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری پیوند بزنند، آنگاه احتمال دارد دولت جدید آمریکا به قصد دلجویی از اروپا، چین و روسیه، انعطاف بیشتری از خود نشان دهد و به این کشورها در قبال حمایت از طرحهای آمریکا برای عراق و ایران و دیگر نقاط جهان، امتیازهایی بدهد.
ایجاد چنین ذهنیتی در آمریکا بین انتخابات کنگره و انتخابات ریاستجمهوری، روزهای دشواری برای جورج بوش رقم خواهد زد و اگر قرار باشد تغییراتی اندک در سیاست خارجی آمریکا رخ دهد، این تغییر مقدمه تغییر در مواضع بینالمللی اروپا، روسیه و چین هم خواهد بود. زیرا در شرایطی که آمریکاییها در برابر دیگر بازیگران از خود انعطاف نشان دهند، از آنها انتظار انعطاف متقابل دارند و چنین انعطاف دوسویهای، میدان را برای اتحادیههای بینالمللی بازیگران جهانی مساعدتر میکند.
ارسال نظر