همزمانی کاهش سود بانکی و انتشار اوراق مشارکت
مدتی بود که از اوراق مشارکت بانک مرکزی استقبالی نمیشد. آیا یا شرایط جدید و کاهش دستوری سود بانکی و در نتیجه اقبال به خرید اوراق مشارکت مسوولان بانک مرکزی باید خوشحال باشند؟
مهدی نصرتی
مدتی بود که از اوراق مشارکت بانک مرکزی استقبالی نمیشد. آیا یا شرایط جدید و کاهش دستوری سود بانکی و در نتیجه اقبال به خرید اوراق مشارکت مسوولان بانک مرکزی باید خوشحال باشند؟ برای پاسخ به این سوال باید ببینیم هدف از انتشار اوراق مشارکت چیست. هرچند از نظر مردم اوراق بانک مرکزی و اوراق مشارکت دولتی یکسان است ولی این دو از نظر نقش و عملکرد اقتصادی با هم تفاوت ماهوی دارند. هدف از فروش اوراق مشارکت دولتی تامین مالی طرحهای عمرانی با استفاده از منابع در اختیار مردم است. برخلاف تصور رایج اوراق مشارکت دولتی تاثیری بر حجم نقدینگی موجود در جامعه ندارد و میزان نقدینگی را کاهش نمیدهد زیرا منابعی که از این طریق جمعآوری شده است از طریق پرداختهای دولت برای اجرای طرحهای عمرانی (مانند هزینه دستمزد مواد اولیه و غیره) مجددا وارد اقتصاد میشود.
در سوی دیگر هدف از انتشار اوراق مشارکت بانک مرکزی کنترل تورم از طریق کاهش حجم پول و پایه پولی است. رشد بیش از ۴۰درصد نقدینگی در سالهای اخیر روند بسیار نگرانکنندهای را برای اقتصاد ایجاد کرده است. هرچند به لطف واردات از طریق دلارهای نفتی تاکنون اثر افزایش نقدینگی بر روی تورم چندان محسوس نبوده است اما در بخشهای غیرقابل تجارت با دنیای خارج (مانند مسکن) افزایش قیمتها کاملا افسار گسیخته بوده است و پیشبینی میشود که در صورت تداوم روند فعلی موج تورم به زودی همه بخشهای اقتصاد را در بر گیرد.
یکی از روشهای متداول در همه جای دنیا برای تاثیرگذاری بر حجم پول و در نتیجه کنترل تورم «عملیات بازار باز» بانک مرکزی است. بدین ترتیب که بانک مرکزی برای کاهش نقدینگی اقدام به فروش اوراق قرضه و جمعآوری پول در دست مردم میکند. بدین ترتیب همزمان با کاهش حجم پول نرخ بهره نیز افزایش مییابد.
حال ببینیم در ایران چه اتفاقی در حال وقوع است. راه حل اقتصادی برای این که اوراق مشارکت فروش رود، این بود که نرخ سود آنها افزایش یابد. این کار در یک بازار رقابتی نرخ سود بانکی را نیز افزایش میداد. اما در کمال تعجب این نرخ سود بانکی بود که کاهش یافت.
برای این که نرخ سود به صورت واقعی و نه دستوری کاهش یابد، باید حجم پول افزایش یابد. یعنی از یک طرف سعی میکنیم حجم پول را کاهش دهیم و از طرف دیگر باید آن را افزایش دهیم!
این ماجرا یادآور لطیفهای است که شخصی برای خلاص شدن از شر تلی از خاک پیشنهاد داد چالهای بکنند و خاکها را در این چاله جدید بریزند.
هرچند این راه حل تحت برخی شرایط چندان هم غیر منطقی نیست. یکی از این شرایط وقتی است که مسوولیت خاکهای جدید با شخص دیگری باشد.
ارسال نظر