معمای مذاکرات بغداد
براساس اعلام رسمی ایران و آمریکا، قرار است سفیران دو کشور در بغداد، امروز مذاکرات خود را درباره اوضاع عراق آغاز کنند. هنوز حدود مذاکرات و مباحثی که در آن مطرح میشود،
محمود صدری
براساس اعلام رسمی ایران و آمریکا، قرار است سفیران دو کشور در بغداد، امروز مذاکرات خود را درباره اوضاع عراق آغاز کنند. هنوز حدود مذاکرات و مباحثی که در آن مطرح میشود، به درستی معلوم نیست. اما یک موضوع کاملا روشن است: احتمال حصول توافق قطعی بین تهران و واشنگتن بسیار ضعیف است و در مذاکرات بغداد به جای گفتوگوی دوجانبه، تک گویی و تکشنوی رخ خواهد داد.
یعنی اینکه نماینده ایران با تکرار موضع همیشگی جمهوری اسلامی از آمریکا میخواهد نیروهای خود را از عراق خارج کند و متقابلا نماینده آمریکا از ایران میخواهد که به ایجاد آرامش و ثبات در عراق کمک کند.
درخواست ایران مبتنی بر نگرانی از حضور نیروهای غربی به ویژه آمریکا در منطقه است، اما درخواست آمریکا حامل و متضمن یک اتهام یعنی مداخله ایران در عراق است.
در چنین دیالوگی، ایران به لحاظ اخلاقی دست برتر دارد، زیرا پیشنهادش متضمن پایان اشغال عراق است.
اما به لحاظ سیاسی و حقوقی، آمریکاییها موقعیت بهتری خواهند یافت.زیرا آنها اشغالگری را تابعی از قدرت بینالمللی خود و ادامه اشغال را نتیجه توافق با دولت عراق میدانند.
یعنی اینکه نماینده آمریکا در مذاکرات بغداد ممکن است به همتای ایرانی خود بگوید «ما درخواست رسمی دولت عراق را برای خروج از این کشور بررسی میکنیم اما هنوز چنین درخواستی مطرح نشده است».
از طرف دیگر ادعای آمریکاییها علیه جمهوری اسلامی قابل اثبات نیست. زیرا دولت عراق که هدف اصلی ناآرامیها و تروریسم است، بارها از زبان مقامهای ارشد خود هر گونه مداخله ایران در عراق را تکذیب کرده و به ضرورت تحکیم روابط بغداد و تهران تاکید ورزیده است.
این دو وضع متصور میتواند مقدمه قفل شدن مذاکرات و بینتیجه ماندن آن باشد. بنابراین طرفین چارهای ندارند مگر این که مذاکرات بغداد را نوعی همنشینی نمادین به شمار آورند و از آن به عنوان ابزاری برای سنجش اراده طرف مقابل برای خصومتزدایی استفاده کنند.
حلقه وصل ایران و آمریکا در عراق شیعیان هستند که ایران و آمریکا انگیزه کافی برای تقویت آنها در شرایط کنونی و مهار آنها در آینده را دارند.
در مذاکرات پیش رو کسی انتظار ندارد که نمایندگان ایران و آمریکا درباره هدفهای آتی سخن بگویند. اما طرفین انگیزه کافی برای تقویت شیعیان و در مرحله بعدی کردهای عراق و در مرحله سوم ایجاد تفاهم بین این دو جریان و اهل تسنن را دارند.
در کوتاه مدت و به عنوان هدف آنی، ایران به صورت طبیعی مایل است از قدرت شیعیان وکردهای عراق برای ایجاد موازنه قوا با اعراب منطقه که غالبا گرایشهای ضد شیعی دارند، استفاده کند.
آمریکا نیز در همین دوره برای ایجاد تعادل در عراق چارهای جز تقویت شیعیان و کردها ندارد. این هدف مشترک میتواند نقطه عزیمت گفتوگو باشد و طرح دعاوی علیه یکدیگر به عنوان ابزار حصول هدف به کار گرفته شود.
پس از این هدف آنی که بعید است در ماهها و حتی سالهای پیشرو محقق شود، نوبت به هدفهای آتی میرسد که دست بر قضا مشترکات ایران و آمریکا در آن مورد هم زیاد است.
اگر سیاست مشترک ایران و آمریکا برای تقویت شیعیان و کردهای عراق نتیجه بدهد، پارادوکس حیرتانگیزی رخ خواهد داد که تهران و واشنگتن را به تغییر سیاست خود در عراق وادار خواهد کرد. انزوای اهل تسنن در عراق در دورهای طولانی، روابط عراق و دیگر کشورهای عربی منطقه را تیره میکند و رهبران بغداد ناچار به تجدیدنظر در روابط خود با آمریکا و ایران و اتخاذ سیاست نزدیکی به کشورهای منطقه میشوند.
چنین تحولی که بسیار محتمل به نظر میرسد، به همپوشانی منافع ایران و آمریکا منجر میشود و باز این دو کشور هستند که میتوانند استراتژی تعدیل رفتار رهبران عراق و نزدیک کردن حسابشده آنها را به دیگر کشورهای منطقه دنبال کنند.
این شاید از طنزهای تاریخ باشد که دو کشور ایران و آمریکا بدون آنکه روابط سیاسی داشته باشند، در هر تحول بزرگ منطقهای در خاورمیانه، با دشمنان مشترک روبهرو میشوند و بهرغم تخاصم دوجانبه، در دیگر حوزهها ناچار به همکاری میشوند و این تنها عاملی است که میتواند مذاکرات بغداد را در محدوده بنبست نگه دارد و از شکست قطعی آن جلوگیری کند.
ارسال نظر