محمدصادق جنان‌صفت

نهاد دولت در همه جامعه‌ها از جمله ایران دلش می‌خواهد در مهار تورم کامیاب باشد تا جامعه از شر این عنصر آزاردهنده مصون باشد. مهار تورم اما در ایران امروز بر دوش پس‌اندازکنندگان افتاده و دولت با کاهش نرخ سود تسهیلات بانکی می‌خواهد هزینه‌های تولید را کاهش دهد تا از آن راه به مهار تورم برسد.

آیا این روش کارآمد است؟ تجربه سال ۱۳۸۵ نشان می‌دهد که این‌طور نبوده است. وقتی در بهار پارسال نرخ سود تسهیلات بانکی ۲درصد کاهش یافت، انتظار می‌رفت تورم مهار شود اما آمارهای رسمی اعلام شده از سوی بانک مرکزی نشان می‌دهد نرخ تورم ۱۳۸۵ نسبت به تورم ۱۳۸۴ نه تنها کاهش نیافته، بلکه افزایش نیز پیدا کرده است.

هدف دیگر اعلام شده، ظاهرا کاهش هزینه تولید با هدف افزایش سرمایه‌گذاری صنعتی بوده است که کاهش رشد صنعتی در سال ۸۵ حاکی از ناکامی در این حوزه نیز هست.

آیا راه دیگری برای کاهش هزینه تولید صنعتی وجود دارد؟ به نظر می‌رسد کاهش نرخ و ضرایب مالیات بر شرکت‌ها و حذف یا کاهش عوارض دریافتی از فعالیت‌های تولیدی یک راه‌حل جایگزین است. کاهش مالیات می‌تواند با دردسر کمتر و پیامدهای منفی کمتر جایگزین کاهش نرخ سود تسهیلات شود. در این روش دولت از حق خویش به نفع تولیدکننده و مصرف‌کننده صرف‌نظر می‌کند و هزینه تولید کاهش می‌یابد.

علاوه بر این تقاضا برای سرمایه‌گذاری جدید و توسعه سرمایه‌گذاری‌های انجام شده را افزایش می‌دهد. کاهش نرخ و ضرایب مالیات بر شرکت‌ها دردسرهای تزریق نقدینگی سرسام‌آور به اقتصاد و مهیا کردن بستر رشد و خیزش نرخ تورم را نیز ندارد.

روش جایگزین کردن کاهش دریافت مالیات به جای کاهش دستوری نرخ بهره همچنین میل به پس‌انداز در نظام بانکی را نیز به سمت پایین نمی‌کشاند.

هنوز دیر نشده است و می‌توان به جای پرداخت یارانه به بانک‌ها که حساب و کتاب همه چیز را از تعادل خارج می‌کند، نرخ و ضرایب مالیات بر تولید را کاهش داد.