علی میرزاخانی

دیروز همزمان با فرمان رییس‌جمهور برای کاهش نرخ بهره، همایش سالانه سیاست‌های پولی که در آن آخرین یافته‌های علمی اندیشمندان اقتصادی از سراسر جهان در زمینه نحوه اجرای سیاست‌های پولی عرضه می‌شود، در تهران گشایش یافت. جالب بودن همزمانی این دو اتفاق به این دلیل برمی‌گردد که مهم‌ترین پرسش در حوزه سیاست‌های پولی، نحوه و چگونگی تعیین نرخ بهره بانکی است.

چگونگی تعیین نرخ بهره به طور اخص و تنظیم سیاست‌های پولی به طور اعم، دارای پیچیدگی‌های فراوانی است که می‌توان به این پیچیدگی‌ها باور نداشت و به کلی نادیده گرفت. آنچه مهم است، این است که باور یا عدم باور ما به انباشت علمی ۲۰۰ساله در این خصوص، در واقعیت آنها هیچ تغییری ایجاد نمی‌کند. اما نباید فراموش کرد که توفیقات همه کشورها در مهار تورم‌های خانمان‌سوز دهه‌های پیش جز در مسیر همین سیاست‌ها حاصل نشده است. دقیقا به همین دلیل است که هم‌اکنون در بیش از ۱۵۰کشور جهان، شاهد آن هستیم که «تورم دو رقمی» همانند امراضی چون مالاریا و طاعون به تاریخ پیوسته و از آن جز نامی و خاطره‌ای تلخ باقی نیست و دقیقا باز هم به همین دلیل است که معدود کشورهایی که در آنها تورم دو رقمی و سه رقمی مشاهده می‌شود، همان کشورهایی هستند که به یافته‌های علمی در حوزه سیاست‌های پولی و نیز سیاست‌های مالی بی‌اعتنا هستند.

در همین بغل گوش ایران، کشور ترکیه تنها در سایه تنظیم درست سیاست‌های پولی و واقعی کردن نرخ بهره بود که پس از سال‌ها توانست تورم دو رقمی و حتی سه رقمی خود را که به حالت مزمن درآمده بود، سرانجام مهار کند، راهی که اقتصاد ایران هم‌اکنون در جهت عکس آن حرکت می‌کند.دو سال پیش، این هشدار بارها تکرار شد که در شرایط فشار تورمی ناشی از رشد بالای نقدینگی و سیاست‌های انبساطی مالی، هیچ راهی جز انقباضی کردن سیاست‌های پولی برای جلوگیری از عدم‌تعادل در اقتصاد وجود ندارد.اما اولین خبر در ابتدای سال پیش حکایت از انبساط در سیاست‌های پولی داشت.سیاست‌هایی که به تعبیر مولوی، جز کشاندن اژدها به گرمای عراق، پیامدی نمی‌توانست داشته باشد و همین اتفاق هم افتاد. اژدهای نقدینگی در جست‌وجوی راهی برای حفظ ارزش واقعی خود که دیگر قابل دستیابی در هیچ بازاری نبود، به بازار مسکن هجوم برد که به درستی می‌دانست سقف قیمت‌ها در آن برخلاف سایر بازار‌ها نمی‌تواند از سوی دولت مسدود شود و افتاد آن اتفاقی که می‌توانست نیفتد.به‌هر حال، پیامد‌های خطرناک کاهش نرخ بهره در شرایط تورمی فعلی در این یک ماه به اندازه کافی گفته شده و قطعا برشمردن مجدد همه آنها بسیار ملال‌آور خواهد بود.اما نکته‌ای که در حاشیه این اتفاق می‌توان پرسید، آن است که اگر قرار است نرخ بهره و سیاست‌های پولی در ایران از مسیری جز یافته‌های علمی تعیین شود، به راستی آیا برپا کردن سالانه همایش‌های سیاست پولی و صرف هزینه‌های سنگین برای این نوع امور پژوهشی توجیهی دارد؟