علی سرزعیم

عید در راه است و تعطیلات عید فصل سفر. بخش بزرگی از جامعه‌ایران عزم سفر کرده است و ماشین‌ها بیش از هر وسیله دیگری ابزاری برای انتقال و جابجایی آنها هستند. در این میان دغدغه امنیت و ایمنی مهم‌ترین دغدغه‌های مسافرین است. نیروی انتظامی و پلیس راهنمایی و رانندگی همراه با هلال احمر تمام توان خود را به کار گرفته‌اند ... تا این دلنگرانی مردم مرتفع شود و مردم از این تعطیلات و از این مسافرت رضایت داشته باشند. نیروی انتظامی تلاش می‌کند تا مال و اموال مردم در غیابشان امنیت داشته باشد. پلیس راهنمایی می‌کوشد امنیت جاده‌ها را تضمین کند. هلال احمر مشفقانه مترصد خدمت‌رسانی به مجروحین احتمالی است.

اگر بخواهیم با عینک اقتصادی به مسائل نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که بخشی از انسان‌ها در بهترین ساعات سال، خود را آماده خدمت‌رسانی به بخش دیگر جامعه کرده‌اند. کسانی خدماتی می‌دهند و کسانی خدماتی می‌گیرند. ما به ازاء این تبادل خدمت چه خواهد بود؟ آیا اتکا به انگیزه‌های نوع دوستانه کافی است؟ قطعا نه! فداکاری کردن استثنا است و اصل بر جبران خدمات است.

در نگاه ظاهر می‌توان گفت که پلیس و اعضای سازمان هلال احمر از خزانه دولت حقوق می‌گیرند تا چنین خدماتی ارائه کنند. درست است! حقوق بهترین راه جبران خدمت است اما مقدار آن نکته کلیدی در حل این مساله است. هر چقدر حقوق آنها بیشتر باشد، انگیزه بیشتری برای این خدمات ضروری خواهند داشت.

توجه داشته باشیم که خدماتی که‌این سه سازمان یعنی نیروی انتظامی، راهنمایی رانندگی و هلال احمر ارائه می‌کنند، در این مقطع از اهمیت بسزایی برخوردار است. فعالیت راهنمایی رانندگی و هلال احمر با جان افراد یعنی مهم‌ترین چیز آنها سروکار دارد. نیروی انتظامی نیز موظف است که از اموال مردم در حین مسافرت به خوبی حفاظت کند تا نتیجه سال‌ها تلاش و فعالیت شان به سرقت نرود.

وقتی این خدمات تا این حد از اهمیت برخوردارند، باید تضمین کافی برای ارائه آنها وجود داشته باشد. نخستین راه حلی که به ذهن می‌رسد آنست که از افرادی که به سفر می‌روند، مالیات سفر گرفته شود تا این مالیات صرف تقویت خدمات ضروری گفته شده و بهبود امنیت راه‌ها گردد. به‌این نکته واقفم که در فضای حاکم بر افکار عمومی تاکید بر دریافت پول، چندان خوشایند نیست و همه انتظار دارند با افزایش یمت نفت نه تنها پول بیشتری پرداخت نکنند، بلکه پول نفت هم بر سر سفره شان بیاید، اما واقعیت امر این است که اگر نرخ مناسبی برای این مالیات تعیین شود، رفاه آنها افزایش می‌یابد. مضافا دلیلی ندارد که از بودجه عمومی که متعلق به همه مردم از جمله کسانی است که به سفر نمی روند، بابت ارائه‌این خدمات پرداختی صورت گیرد. کارکرد دیگر این مالیات می‌تواند تعدیل تقاضای سفر باشد.

مثلا در مکان‌هایی که سفر بیش از حد صورت می‌گیرد، مالیات سفر می‌تواند انگیزه مسافرت به آنجا را تضعیف کند و مشکل تزاحم بیش از حد را مرتفع نماید.

نکته دیگری که باید مسوولان سه سازمان مذکور مد نظر قرار دهند، این است که جبران خدمات این سه سازمان باید متناسب با عملکردشان باشد. به عنوان مثال با توجه به رشد سفر، بر اساس روال سال قبل در هر منطقه تعداد سرقت، تعداد تصادف و تعداد فوت ناشی از جراحات رانندگی در سال جدید را پیش‌بینی کرده و به کارکنان این سازمان‌ها بگویند که هر یک‌درصد کاهش در این موارد با چه پاداش مادی همراه خواهد شد. به‌این ترتیب انگیزه‌ای درونی برای فعالیت مجدانه و علاقه‌مندانه ‌ایجاد خواهد شد. اگرچه از خدا می‌خواهیم که هیچ کدام از این بلیات برای کسی رخ ندهد، اما وظیفه ما انسان‌ها این است که با استفاده از این مفاهیم بشری، مکانیزم‌هایی را برای حل چنین مشکلات محتملی تدبیر کنیم.

به امید نوروزی کم حادثه برای مردم عزیز ایران