دکتر حجت قندی

نکته اول: استقلال بانک‌مرکزی به معنی استخدام فردی از جزایر قناری برای کنترل اقتصاد ایران نیست، بلکه به معنی مستقل کردن سیاست‌های پولی از سیاست‌های مالی است. تعریف غیرکارشناسانه سیاست‌های مالی و پولی این است که سیاست‌های مالی مربوط به سیاست‌های بودجه‌ای و مخارج و درآمدهای دولت است و سیاست‌های پولی مربوط به حجم نقدینگی و پول در گردش است. هدف از استقلال بانک‌مرکزی خارج کردن کنترل سیاست‌‌های پولی از حاکمیت عمومی و سپردن آن مثلا به بخش‌خصوصی نیست، بلکه سپردن آن به فرآیند درازمدتی است که توسط دولت و مجلس تعیین شده است.

نکته دوم: چرا استقلال بانک‌مرکزی ضرورت دارد؟ دلیل اصلی این است که دولتمردان در همه جای دنیا، برای کسب رای مردم یا شبیه آن، متمایل به افزایش مخارج دولت هستند. آنچه دردآور است و همیشه ممکن نیست، فراهم کردن منابع مالی برای این نوع خرج‌ها است که گاهی شبیه حاتم بخشی است. اضافه کردن مالیات یا گران کردن هزینه خدمات دولت همیشه دردآور است و سیاستمداران تا آنجا که بتوانند از آن پرهیز می‌کنند. (در اقتصادهای نفتی، اگر شانس با اقتصاد همراه باشد، افزایش قیمت نفت هم می‌تواند منبع درآمدی بیشتر شود.) اینجاست که دولت‌ها متوسل به سیاست فراهم کردن پول از طریق چاپ آن می‌شوند. این سیاست معمولا در کوتاه‌مدت شیرین است به دلیل اینکه منابع مالی حاتم بخشی و مخارج اضافه بر درآمد دولت را فراهم می‌کند و در میان‌مدت و درازمدت بسیار تلخ، که باعث تورم می‌شود و این تورم، زاینده بسیاری از بیماری‌های اقتصادی است. تورم پس‌اندازها را از بین می‌برد، ضد فقرایی است که معمولا ثروت غیرمنقول ندارند، ضد عدالت است؛ چون باعث توزیع اتفاقی ثروت به نفع فرصت‌طلبان می‌شود و ضد رشد است؛ چون انگیزه‌ها را از بین می‌برد. (برای نمونه به مقاله‌ای از دکتر‌هاشم پسران و دکتر‌هادی صالحی اصفهانی مراجعه کنید که در آن این اساتید بزرگ از اثر منفی تورم بر رشد اقتصادی ایران نوشته‌اند.)

در واقع، سیاستمداری که به کوتاه‌مدت اهمیت می‌دهد، با ابزار سیاست پولی، کاری را انجام می‌دهد که ضرری درازمدت برای اقتصاد دارد و هدف از استقلال بانک‌مرکزی، جلوگیری از این‌گونه سیاست‌بازی‌ها است.

جلوگیری از تداخل سیاست‌های پولی و مالی، در نهایت به پایداری بیشتر اقتصاد، تورم کمتر، و رشد بیشتر منجر می‌شود؛ اما استقلال بانک‌مرکزی الزاماتی هم دارد و به این سادگی‌ها که تصور می‌شود، نیست. پیش فرض اولیه استقلال بانک‌مرکزی، فهم ضرورت این استقلال در دولت، مجلس و کوچه بازار است. بدون وجود این فهم، استقلال سیاست پولی به‌دست نمی‌آید یا دوام چندانی نخواهد داشت. پیش‌فرض مهم دیگر، وجود کارشناسان و اقتصاددانان حرفه‌ای است که علاوه بر درک بسیار خوب از سیاست‌های پولی و اقتصاد ایران و جهان، قادر به اتخاذ تصمیماتی هستند که متاثر از سیاست‌بازی‌های روزمره نیست. این کارشناسان حرفه‌ای باید بتوانند در مقابل فشارها مقاومت کنند و همزمان از وسوسه دخالت و اظهارنظر در سیاست‌های مالی که باید در کنترل کامل دولت و مجلس بماند، بپرهیزند. ضرورت دیگر وجود هماهنگی بین سیاست‌های مالی و سیاست‌های پولی است. به این معنی که نظم و انضباط مالی، شرط موفقیت سیاست پولی مستقل است. استقلال بانک‌مرکزی، بدون کنترل کسری بودجه و بدون کنترل مخارج دولت، دوامی نخواهد داشت. همچنین ضرورت دارد که مکانیزم‌هایی طراحی شوند که امکان استقراض دولت در مواقع ضروری را فراهم کند؛ البته مکانیزم‌هایی که از دروازه بانک‌مرکزی عبور نمی‌کنند.