محمدصادق‌ جنان‌صفت

۱- محمود احمدی‌نژاد، رییس‌جمهور، در آخرین گفت‌وگوی خود با رسانه‌ها - و در حالی که انتظار می‌رفت جزئیات بیشتری درباره قانون هدفمندکردن یارانه‌ها ارائه دهد- درباره زمان شروع اجرای کامل این قانون پاسخ روشنی نداد. شاید مجموعه دولت در تاخیر اجرای هدفمند کردن یارانه‌ها دلایل نیرومندی دارد که ترجیح می‌دهد آن را فعلا با شهروندان در میان نگذارد، اما واقع این است که این رویداد، روزگار کسب‌وکار و معیشت شهروندان را ناشفاف و سردرگم کرده است.

۲- رحیم ممبینی، معاون بودجه معاونت برنامه‌ریزی و نظارت راهبردی نیز روزگذشته و در جمع خبرنگاران در پاسخ به این پرسش که چرا دولت قانون الزام ارائه لایحه بودجه تا نیمه آذرماه را بازهم رعایت نکرده، گفته است: «می‌دانید بودجه‌ ارتباط تنگاتنگی با برنامه پنجم توسعه دارد، ضمن اینکه ماده ۱۹۹ برنامه کاملا به بودجه ارتباط دارد؛ بنابراین تا زمانی که تکلیف آن روشن نشده بود دولت نمی‌دانست چه اقدامی کند» و در پاسخ به پرسش دیگری نیز گفت: «... منابع ناشی از هدفمند کردن یارانه‌ها در بودجه‌ سال آینده هنوز قطعی نشده است...».

۳- وزیر کار و امور اجتماعی نیز روزگذشته در جلسه شورای‌عالی اشتغال گفته است: «... جمع‌بندی نهایی درباره نرخ بیکاری تابستان ۱۳۸۹ وجود ندارد... دلیل اعلام نشدن نرخ بیکاری تابستان امسال را نمی‌دانم و باید از مسوولان پرسید...».

۴- بانک مرکزی ایران در آخرین آماری که از شاخص‌های کلان اقتصادی ایران در نشریه نماگرهای اقتصادی منتشر کرد، نرخ رشد تولید ملی، نرخ رشد تولید صنعتی و تغییرات مربوط به سرمایه‌گذاری ثابت در بخش‌های اقتصادی را اعلام نکرده و جای آنها را خالی گذاشته است... آخرین آمار اعلام شده درباره نرخ رشد تولیدات صنعتی و تولید ملی مربوط به نیمه اول ۱۳۸۷ بوده و هنوز عدد رسمی از تحولات پس از آن به اطلاع افکار عمومی نرسیده است.

۵- مجموعه رویدادها، اخبار و گزارش‌های یاد شده در بندهای ۱ تا ۴ این نوشته نشان می‌دهد که به‌رغم همه خوش‌بینی‌های دولت و البته انتقادهای کارشناسان و منتقدان درباره فضای کسب‌وکار ایران در دوره اخیر، ابهام و ناشفافی جایگاه ویژه‌ای دارد. مساله مهم در چنین فضایی، سرگردانی و سردرگمی فعالان اقتصادی، صنعتی، بازرگانی و اکثریت شهروندانی است که باید دخل و خرج خود را برای یک‌سال بعد تنظیم کنند.

فعالیت‌های اقتصادی در سطوح ملی، بنگاه و خانواده، یک کل واحد است و هر کدام از دیگری تاثیر گرفته و بر دیگری تاثیر می‌گذارد. باید از کجا شروع کرد؟ به نظر می‌رسد کلید حل این تاخیرها و ابهام‌هایی که گوشه‌ای از آن بیان شد را باید در اجرای قانون هدفمندشدن یارانه‌ها دانست. فرسایشی‌شدن اجرای این قانون، علاوه بر اینکه تنظیم لایحه بودجه ۱۳۸۹ را با دشواری مواجه می‌کند، اجرای قانون برنامه پنجم را با مشکل مواجه می‌کند و... بلاتکلیفی خانواده‌ها و بنگاه‌ها را نیز افزایش می‌دهد. می‌دانیم که دولت هرگز قصد ندارد که این طولانی‌تر شدن را ادامه داده و نوعی فرسودگی ذهنی و عملی در صحنه کسب‌وکار فراهم کند، اما نتیجه عمل چه چیزی را نشان می‌دهد؟