محمدصادق جنان صفت

بدون تعارف و چون و چرا بپذیریم که کسب و کار، روزی و معیشت، شغل و درآمد ۷۵ میلیون ساکن ایران، ... ... به درآمد حاصل از فروش نفت در بازارهای جهانی بستگی تمام عیار پیدا کرده و بدون این درآمد دست کم در کوتاه‌مدت، چرخ‌های اقتصاد حرکت نخواهند کرد. این وابستگی تمام عیار، الزام‌هایی برای جامعه ایرانی به ویژه نهاد دولت ایجاد کرده و می‌کند که حفظ قدرت نفتی ایران در صدر این الزام‌ها قرار دارد. این الزام تاریخی است که قانون‌گذاران و برنامه‌نویسان کشور را ناگزیر می‌کند در برنامه‌های توسعه، افزایش ظرفیت تولید نفت را به عنوان تکلیف به دولت‌ها ابلاغ کنند. در قانون برنامه چهارم توسعه نیز این سنت رعایت شد و دولت موظف بود که ظرفیت تولید را به ۵ میلیون بشکه در روز برساند. اکنون که آمارهای مربوط به شاخص‌های کلان اقتصادی از سوی بانک مرکزی منتشر شده است، ارقام مربوط به نفت تاسف‌برانگیز است. براساس ارقام مندرج در نماگرهای اقتصادی سه ماهه چهارم ۱۳۸۸، تولید نفت ایران در سال ۱۳۸۵ در حد ۴۰۵۲ بشکه در روز متوقف شده بود که با ۱۳ درصد کاهش به ۳۵۵۷ هزار بشکه در روز رسیده است. براساس ارقام مندرج در نشریه یادشده، میزان صادرات نیز از ۲۴۸۶ هزار بشکه در روز به ۲۰۲۴ هزار بشکه در روز رسیده که کاهشی معادل ۱۹ درصد را نشان می‌دهد. باید خدا را شکر کرد که تقاضا برای نفت در بازارهای جهانی روندی فزاینده را تجربه کرده و درآمد حاصل از صادرات نفت در سال ۱۳۸۸ با صادرات میانگین ۲۰۲۴ هزار بشکه در روز به ۶۶۲۱۰ میلیون دلار رسیده است که بیشتر از درآمد سال ۱۳۸۵ با ۲۴۸۶ هزار بشکه در روز و درآمد ۶۲۰۱۱ میلیون دلار شده است.

برای اینکه اهمیت افزایش ظرفیت تولید در حیات اقتصادی ایران آشکار شود، به چند شاخص اشاره می‌شود: براساس آمارهای رسمی ارائه شده توسط بانک مرکزی، درآمد حاصل از صادرات نفت خام در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ به ترتیب ۷/۴ برابر، ۳/۵ برابر، ۴/۴ برابر و ۱/۳ برابر ارزش صادرات غیرنفتی بوده است. این در حالی است که بخش قابل توجه ارزش صادرات غیرنفتی در سال‌های اخیر را صادرات فرآورده‌های پتروشیمی و میعانات گازی تشکیل می‌دهد که بازهم بر اهمیت نفت می‌افزاید. ارقام ارائه شده در نماگرهای بانک مرکزی حاکی است پرداخت‌های هزینه‌ای دولت در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ به ترتیب ۴۱۵ هزار میلیارد ریال، ۴۲۱ هزار میلیارد ریال، ۵۸۲ هزار میلیارد ریال و ۵۹۳ هزار میلیارد ریال بوده است.

این میزان پرداخت‌های هزینه‌ای (جاری) دولت از کجا تامین شده است؟ ارقام دریافتی مالیات در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ به ترتیب ۲۳۱ هزار میلیارد ریال، ۲۹۸ هزار میلیارد ریال، ۳۷۹ هزار میلیارد ریال و ۴۶۰ هزار میلیارد ریال بوده است.

یک محاسبه ساده نشان می‌دهد مالیات دریافت شده در سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۸ به ترتیب ۵۵ درصد، ۴۶ درصد، ۴۱درصد و ۷۷ درصد بوده است. اگر درآمد حاصل از صادرات نفت خام نبود، آیا دولت توانایی پرداخت هزینه‌های جاری خودش را داشت؟

آیا نهاد دولت می‌تواند بدون درآمدهای حاصل از صادرات نفت، هزینه‌های عمرانی را که همه ساله برای ساخت زیربناها اختصاص می‌دهد از جای دیگری در کوتاه مدت به دست آورد؟ بپذیریم که امنیت داخلی و امنیت مرزهای ایران، بدون استفاده از درآمدهای نفت ناممکن است و روزگار این مرز و بوم تیره و تار خواهد شد. کاهش میزان ظرفیت تولید و صادرات نفت خام علاوه بر اینکه کسب و کار میلیون‌ها ایرانی را بر باد می‌دهد قدرت چانه‌زنی دیپلماسی ایران در معادلات جهانی و منطقه‌ای را نیز به حداقل می‌رساند و سنگ روی سنگ بند نخواهد شد. درباره اینکه چرا در ۵ سال گذشته به جای افزایش تولید و صادرات، با کاهش مواجه بوده‌ایم؟ در این‌باره باید کالبدشکافی شود و بحث‌های کارشناسی صورت پذیرد که البته جایش در این نوشته نیست و تنها می‌توان با صدای بلند گفت، به داد نفت برسید.