محمود صدری

بازار طلا و ارز در ایران پس از حدود سه هفته تلاطم، به آرامش نسبی رسیده است. در روزهای تلاطم، نرخ برابری دلار در برابر ریال رو به افزایش گذاشت و افزایش قیمت طلا که از مدتی پیش آغاز شده بود، شتاب گرفت. افزایش همزمان قیمت دلار و طلا خلاف روال معمول حرکت این دو در بازارهای جهانی بود؛ زیرا در بازارهای جهانی به ویژه بازار نیویورک معمولا (نه ضرورتا و همیشه) حرکت قیمتی طلا و دلار معکوس است. به همین علت، حرکت همسوی طلا و دلار در ایران حرکتی غیرعادی تلقی شد و براساس همین تلقی، رفتارهایی از بازیگران دولتی و غیردولتی سر زد که برای بازار ایران وضعی آشفته را ترسیم کرد. حال در آغاز هفته چهارم و احتمال تکرار رفتارهای سه هفته گذشته، این پرسش پیش روی ما است که علت این نوسانات چه بود و در آینده چه خواهد شد؟

دلار واحد پول آمریکا است که علاوه بر تاثیرپذیری از اقتصاد این کشور و ایضا تاثیرگذاری بر آن، در تاروپود اقتصاد همه کشورهای جهان، به ویژه قدرت‌های اقتصادی بزرگ ریشه دوانده است. وقتی دلار از تحولات اقتصادی آمریکا یا پیش‌بینی وضع آینده این کشور تاثیر می‌پذیرد، تغییر قیمتی در آن رخ می‌دهد و این تغییر از طریق زنجیره‌ای جهانی به دیگر اقتصادها هم سرایت می‌کند. وقتی قیمت دلار بر اثر افزایش تقاضا بالا می‌رود، به‌طور معمول طلا ارزان می‌شود؛ زیرا بخشی از تقاضای بالقوه و بالفعل طلا به سوی دلار می‌رود و کاهش تقاضا برای طلا موجب کاهش قیمت آن می‌شود؛ اما این رابطه همیشگی و آهنین نیست. مثلا ۲۲ خرداد امسال، ارزش دلار آمریکا در برابر یورو و ین ژاپن افزایش یافت و طبق قاعده معکوس باید قیمت طلا در آن روز کاهش می‌یافت؛ اما چنین نشد. علت این رفتار بازار را باید در حادثه دیگر بازارهای آمریکا جست‌وجو کرد. در آن روز انتشار گزارشی که از کاهش شاخص خرده‌فروشی در آمریکا خبر می‌داد، علامت رکود اقتصادی آتی تلقی شد و با توجه به پایین بودن نرخ بهره بانکی، دارندگان نقدینگی، به سوی بازار طلا هجوم بردند و قیمت این فلز افزایش یافت. این رفتاری کاملا طبیعی و فارغ از هرگونه رمز و راز است.

یک روز پیش از آن واقعه که هنوز آمار شاخص خرده‌فروشی منتشر نشده بود، بازار طلا در نیویورک سردرگم بود و به فاصله پنج ساعت، قیمت طلا هشت بار تغییر کرد؛ یعنی معامله‌گران هشت بار در معرض سود و زیان قرار گرفتند.

تحولات بازار طلا در ایران از این‌گونه رخدادها در بازار جهانی تاثیر می‌پذیرد؛ اما این تاثیرات همیشگی، مطلق و لزوما تابع نسبت موازنه دلار و طلا در آمریکا نیست. این وضع استثنایی خاص بازار ایران هم نیست و بازارهای دیگر کشورها هم ممکن است، رفتاری متفاوت با آنچه در آمریکا رخ می‌دهد از خود نشان دهند؛ زیرا همان زمانی که دلار ارزان، بازرگانان آمریکایی را به سوی خرید طلا سوق می‌دهد، در خارج از مرزهای اقتصادی آمریکا ممکن است، عکس این وضع رخ دهد؛ زیرا دلار ارزان برای بازیگران اقتصادی، دولت‌ها و مردمان دیگر کشورها انگیزه خرید را افزایش می‌دهد و ممکن است آنها به جای خرید طلا، خرید دلار را انتخاب کنند. اما با وجود این وضوح در رفتار بازیگران جهانی، آنچه در ایران رخ داد، جنس دیگری داشت و دلار و طلا به صورت همزمان روند صعودی یافتند. این رخداد متفاوت را باید در پرتو چگونگی تاثیرپذیری بازار ایران از بازار جهانی و عوامل درونزای اقتصاد ایران تحلیل کرد. تاثیرپذیری اقتصاد ایران از جمله در حوزه طلا و ارز همان است که در بالا گفته شد؛ یعنی اینکه طلا و دلار به عنوان دو کالای پرطرفدار در جهان، اولی در آمریکا و دومی در همه جای جهان با افزایش تقاضا مواجه شده‌اند و در ایران نیز همین اتفاق افتاده است.

عوامل درونزای اقتصاد ایران و نحوه تاثیرگذاری آنها بر قیمت طلا و ارز قدری پیچیده‌تر است و نمی‌توان در قالب معادله ساده عرضه و تقاضا خلاصه‌اش کرد. اقتصاد ایران بر اثر تحولات پولی سال‌های ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۶ که وجه انبساطی آن غالب بود و تحولات سال‌های پس از آن‌که وجه انقباضی پررنگ‌تر بود، بازیگران بازار را به اتخاذ روش‌های کوتاه‌مدت برای کسب سود وادار کرده است.

در دوران انبساط پولی، مسکن محل اصلی رجوع مصرف‌کنندگان و ایضا سفته‌بازان بود. سیاست‌های انقباضی و در راس آنها محدود شدن وام‌های بانکی، این روند را متوقف کرد و سرمایه‌های محدود شده به سوی بازارهای محدودتر سرازیر شدند: ابتدا بازار سهام و حالا ارز و طلا. هیچ‌یک از این رفتارها، غیرعادی، غیراقتصادی و ویرانگر نیستند، بلکه رفتارهای کاملا طبیعی صاحبان سرمایه برای حفظ و گسترش دارایی هستند. این رفتار طبیعی، در تحول اخیر؛ یعنی هجوم به بازار طلا و ارز و به ویژه ارز، فرصتی تاریخی بود که «نظم بازار» در اختیار دولت و فعالان اقتصادی ایران قرار داد؛ اما هنوز از این فرصت استفاده نشده است. این وقایع اولا نشان داد که کاهش تحرک گردش سرمایه در بازارهای مسکن و سهام و امثالهم به معنای توقف فعالیت اقتصادی نیست و سرمایه حتما راهی تازه به سوی کسب سود پیدا می‌کند. دوم اینکه، این تحول نشان داد قیمت ارز در بازار ایران واقعی نیست و خریداران به راحتی حاضر به تامین آن با هزینه بیشتر هستند. علامتی که بازار از خود نشان داد، می‌توانست و هنوز می‌تواند به عنوان حجتی روشن در باب کشش‌پذیری قیمت ارزهای خارجی به ویژه دلار آمریکا تلقی شود و این جسارت را در تصمیم‌گیران اقتصادی کشور ایجاد کند که می‌توان به دوران فروش دلار ارزان و یارانه‌ای پایان داد. حال که کشور به دوران تازه‌ای پا گذاشته و قرار است به قریب ۵۰ سال اتلاف منابع از طریق یارانه‌های غیرمنطقی پایان داده شود، چرا نتوان ارزهای خارجی را نیز از شمول یارانه خارج کرد.

وقایع یک ماه اخیر در بازار ایران، هشداری در باب همین موضوع ساده اما مهم بود. قیمت واقعی ارز، بهتر می‌تواند به صف‌های مقابل بانک‌ها و صرافی‌ها پایان دهد تا تزریق مداوم عایدات نفت در بازار ارز. به بازار اعتماد کنید.