حمید زمان‌زاده

یکی از سوالاتی که ایرانی‌ها از خود می‌پرسند، این است که چرا کالاهای چینی این قدر ارزان و کالاهای مشابه ایرانی این قدر گران تمام می‌شود. در پاسخ باید گفت که البته عوامل متعددی در این داستان نقش دارند؛ اما قطعا بخش مهمی از این داستان به سیاست دولت‌های ایران و چین در مدیریت نرخ ارز برمی‌گردد.

نرخ ارز خارجی یکی از قیمت‌های کلیدی در تعیین کارآیی نظام اقتصادی در هر کشور است. هر اقتصاددانی می‌داند که تعیین نرخ ارز در اقتصاد هر کشور نقشی بسیار مهم در حفظ ثبات، پویایی و رشد و توسعه اقتصادی آن کشور ایفا می‌کند؛ بنابراین خطای سیاستی در تعیین نرخ ارز توسط دولت می‌تواند هزینه‌‌هایی بزرگ برای اقتصاد یک کشور در پی داشته باشد. نرخ ارز یکی از عوامل مهم در حفظ قدرت رقابتی اقتصاد یک کشور در بازارهای بین‌المللی و در نتیجه توان صادراتی است. مهم‌تر از آن، نرخ ارز علاوه بر حفظ قدرت رقابتی اقتصاد کشور در بازارهای بین‌المللی، یکی از عوامل موثر در حفظ قدرت رقابتی تولیدکنندگان داخلی در برابر تولیدکنندگان خارجی در بازارهای داخلی یک کشور است. افزایش نرخ ارز در یک کشور به معنای گران شدن کالاهای خارجی در آن کشور و ارزان شدن کالاهای آن کشور در خارج است. به همین دلیل سیاست دولت‌ها در تعیین نرخ ارز، بسیار حساس است.

نکته جالب اینجا است که سیاست ارزی دولت ایران درست در نقطه مقابل سیاست ارزی دولت چین قرار دارد. دولت چین به طور مداوم درآمدهای ارزی چین را انباشت می‌کند و از تزریق آن به بازار ارز خودداری می‌کند تا جلوی کاهش نرخ ارز (تقویت ارزش یوآن) را بگیرد. بنابر گزارش منابع رسمی، میزان ذخایر ارزی چین که در حال حاضر بزرگ‌ترین ذخیره ارزی جهان را در اختیار دارد، از ۲۴۵۴ میلیارد دلار گذشته است. این در حالی است که کشورهای دیگر از جمله آمریکا بر چین فشار می‌آورند تا سیاست بالا نگه داشتن نرخ ارز را رها کند. در نقطه مقابل سیاست چین، دولت ایران نه تنها تلاشی برای بالا بردن نرخ ارز ندارد، بلکه در جهت معکوس قدم برمی‌دارد و با تزریق درآمدهای ارزی حاصل از نفت به بازار ارز تلاش می‌کند تا جلوی افزایش نرخ ارز (کاهش ارزش ریال) را بگیرد.

چرا چین با وجود ذخایر ارزی حدود ۲۵۰۰ میلیارد دلار، از تزریق ارز به بازار و کاهش نرخ ارز خودداری می‌کند؟ حکایت چینی‌ها این است که با بالا نگه داشتن نرخ ارز خود، کالاهای خود را برای خارجیان ارزان نگه می‌دارند و به این ترتیب بازارهای جهانی را تسخیر می‌کنند.

در نقطه مقابل، حکایت ما این است که با پایین نگه داشتن نرخ ارز خود، کالاهای خارجی را در بازار داخلی ارزان نگه می‌داریم و به این ترتیب، بازار خود را به تسخیر خارجی‌ها در می‌آوریم. زمانی که این دو سیاست متضاد را کنار هم قرار می‌دهیم، یکی از مهم‌ترین دلایل ارزانی مضاعف کالاهای چینی در ایران روشن می‌شود.

چین نرخ ارز خود را نسبت به دلار بالا نگه داشته است و ایران نرخ ارز خود را نسبت به دلار پایین نگه داشته است. کنار هم قرار گرفتن این دو سیاست موجب شده است که کالاهای چینی در ایران بسیار ارزان‌تر از کالاهای مشابه ایرانی عرضه شوند.

برای روشن شدن بحث به یک مثال توجه کنید. فرض کنید قیمت یک کالای چینی در ایران در حال حاضر برابر ۵۰۰۰۰ تومان است. اکنون اگر چین، ارزش یوآن در مقابل دلار را ۵۰ درصد افزایش دهد (کاهش نرخ ارز) و ایران نیز ارزش ریال در برابر دلار را ۵۰ درصد کاهش دهد (افزایش نرخ ارز)، آنگاه قیمت همان کالای چینی در ایران دو برابر شده و به ۱۰۰۰۰۰تومان افزایش خواهد یافت. این مثال ساده، اهمیت سیاست ارزی را به خوبی روشن می‌کند.

با توجه به مباحث فوق، اهداف سیاست ارزی چین در راستای افزایش ذخایر ارزی جهت بالا نگهداشتن نرخ ارز کاملا قابل درک است، اما مساله مهم برای ما ایرانیان این است که سیاست ارزی دولت ایران در راستای تزریق درآمدهای ارزی نفت جهت پایین نگه داشتن نرخ ارز و به تبع آن تضعیف تولید داخلی با چه اهدافی صورت می‌پذیرد؟