پس از نیروگاه بوشهر
خبر راهاندازی قریبالوقوع نیروگاه اتمی بوشهر در ایران موجب شادمانی شده است.
محمود صدری
خبر راهاندازی قریبالوقوع نیروگاه اتمی بوشهر در ایران موجب شادمانی شده است. شادمانی ایرانیان از این جهت است که نیروگاه بوشهر با تامین برق و گسترش دانش و تکنولوژی، صرفه اقتصادی و بهرههای علمی دارد و باید از آن خرسند بود؛ اما بازتاب بیرونی این خبر موضوعی در حوزه سیاست خارجی و بهویژه تاثیر این رخداد بر روابط آینده ایران با بازیگران بینالمللی است.
مهمترین مدعی بینالمللی ایران؛ یعنی ایالاتمتحده آمریکا اعلام کرده با فعالیت نیروگاه بوشهر مخالفت نخواهد کرد. موضع دیگر کشورها نیز کمابیش همین است و میتوان نتیجه گرفت نیروگاه بوشهر پس از ۳۵ سال انتظار، در هفتههای آینده به عنوان نخستین نیروگاه اتمی ایران وارد چرخه فعالیتهای فنی و اقتصادی خواهد شد؛ اما این همه داستان نیست و حالا این پرسش مطرح است که آیا راهاندازی نیروگاه بوشهر به عنوان تسهیلکننده برنامه هستهای ایران عمل خواهد کرد یا اینکه موجب افزایش فشار بینالمللی بر این برنامه خواهد شد. آنچه از هماکنون قطعی به نظر میرسد این است که ایران نیروگاه بوشهر را صرفا بخش کوچکی از برنامه هستهای خود میداند و تکمیل سایر طرحها را ادامه و مکمل آن به شمار میآورد و آمریکا در نقطه مقابل این نظر، به این نکته پای میفشارد که نیروگاه بوشهر نیازهای هستهای ضروری ایران را تامین میکند و ادامه طرحهای دیگر موضوعیت ندارد.
بنابراین ادبیات و منطقی که از این پس، طرفین در برابر یکدیگر به کار میبرند بر نتیجه کشمکشها تاثیر زیادی خواهد گذاشت. آمریکاییها بر موارد مصرف انرژی هستهای انگشت خواهند گذاشت و از آن نتیجه خواهند گرفت که ایران فقط مجاز به اجرای طرحهایی است که مبدا و مقصد سوخت آن مانند نیروگاه بوشهر معلوم باشد؛ یعنی اینکه روسیه یا کشور دیگری سوخت نیروگاه را تامین کند و پسماندهای آن را از ایران خارج کند. حال آنکه ایران، موضوع را فراتر از رفع پارهای حوائج فنی و اقتصادی میبیند و آن را مسالهای مربوط به حق حاکمیت ملی به شمار میآورد. ایران برای پیگیری این هدف خود باید مراقب دام سیاسی آمریکا؛ یعنی مسلط کردن بحث میزان نیاز ایران به انرژی هستهای باشد؛ زیرا اگر چنین بحثی راه بیفتد و بر حق حاکمیت انحصاری ایران سایه بیندازد، بیم آن میرود که به ادبیات غالب در پرونده هستهای ایران تبدیل شود. آنچه از این پس ایران به آن نیاز دارد تاکید بر این موضوع است که تاسیس نیروگاههای هستهای به هر تعداد و تولید سوخت هستهای به هر مقدار، مباحث حاکمیتی هستند که موضوع هیچ مذاکرهای قرار نمیگیرند.نکته دیگری که اعتنا به آن ضرورت دارد، نقش آتی روسیه در طرحهای هستهای ایران است.تجربه ۳۰سال گذشته نشان داده است که روسیه شریک مطمئنی نیست و در مقاطع حساس، ایران را وجهالمصالحه کشمکشهای خود با رقبای بینالمللی میکند. شکستن انحصار علمی و فنی روسیه در طرحهای هستهای ایران کار دشواری است؛ اما از آنجا که در روابط بینالملل همواره امکان تغییر منافع و مواضع وجود دارد، ایران میتواند و باید بخت خود را در این حوزه بیازماید.
ورود کشورهای دیگر به طرحهای هستهای ایران، قدرت چانهزنی تهران را بالا میبرد و به موازات آن قدرت معاملهگری روسیه بر سر ایران را کاهش میدهد. این وضع مفروض، برای کشورهای دیگر نیز انگیزه کافی برای دفاع از برنامه هستهای ایران ایجاد میکند. با توجه به موضعگیری خصمانه آمریکا و اروپا در برابر ایران، شاید نتوان بر کشور خاصی به عنوان جایگزین یا رقیب روسیه در طرحهای آتی انگشت گذاشت؛ اما طرح چنین پیشنهادی از سوی مقامهای مسوول، به احتمال زیاد خواستاران چنین همکاری را به ابراز تمایل و نشان دادن خود وادار خواهد کرد. در روابط بینالملل معمولا منافع کشورها، مواضع آنها را رقم میزند. با نشان دادن بسترها و راههای کسب منافع به کشورها میتوان بر مواضع آنها تاثیر گذاشت. حفظ نیروگاه بوشهر و گسترش آن به تدابیری پیچیدهتر از آنچه تاکنون در کار بوده، نیاز دارد و سرآغاز تدابیر تازه، ایجاد شرایطی است که دفاع از برنامه هستهای ایران را برای کشورهای بیشتری توجیه کند. طبیعی است که این کشورهای تازه را باید در اردوگاه صنعتی جستوجو کرد نه در حامیانی که حداکثر رایی در مجمع عمومی سازمان ملل دارند.
ارسال نظر