آلمان- آرژانتین؛ نبرد عقل و هیجان

محمدصادق جنان صفت

فوتبال از ورزش‌های جذاب، هیجان‌انگیز و بسیار پرطرفدار است. مسابقات جام جهانی فوتبال که هر چهار سال یک بار برگزار می‌شود، نقطه اوج هیجان در این ورزش به حساب می‌آید. این روزها که مسابقات جام‌جهانی در آفریقای جنوبی در حال برگزاری است،‌ میلیون‌ها نفر از شهروندان جهان، با هر رنگ و زبان و نژاد و با تفاوت‌های معنادار به لحاظ موقعیت شغلی و سطح درآمد، بازی‌ها را از جعبه جادویی تماشا می‌کنند. روز گذشته اکثر سایت‌ها و خبرگزاری‌های مهم جهان، خبر حذف آرژانتین به وسیله تیم ملی فوتبال آلمان را به عنوان یک خبر مهم مخابره کرده و تفسیرهای کارشناسان خود را مطرح کردند. شمار قابل توجهی از ایرانیان نیز در روزگذشته برای دقایقی فارغ‌ از مسائل اقتصادی و سیاسی، درباره بازی یادشده بحث و مجادله‌ می‌کردند.

جذابیت و اهمیت فوق‌العاده‌ بازی‌های جام‌جهانی فوتبال، موجب شده است که دولت‌های گوناگون با گرایش‌های سیاسی مختلف، حضور پرقدرت در این بازی‌ها را جدی گرفته و سرمایه‌گذاری لازم را برای حضور در آن انجام می‌دهند. بررسی بازی‌های فوتبال در جام‌جهانی، علاوه بر مسائل ورزشی، نکات قابل توجهی از انواع مدیریت‌ها در کشورهای گوناگون را نیز در معرض دید میلیون‌ها نفر از شهروندان قرار می‌دهد. دقت در رویدادهای جام جهانی فوتبال از جمله بازی‌هایی که این روزها در جریان است، می‌تواند درس‌هایی برای مدیران در حوزه‌های دیگر از جمله اقتصاد داشته باشد.

شاید مقایسه نتایج بازی‌ها با رویدادهای اقتصادی و سیاسی را نتوان یک به یک دانست و آن را همپوشانی کامل تلقی کرد، اما برخی شباهت‌ها نیز قابل توجه است.

مقایسه را می‌توان از بازی بحث‌برانگیز آرژانتین به عنوان نماد کشورهای آمریکای لاتین و آلمان به عنوان نماد کشورهای اروپایی انجام داد. چرا آلمان توانست برخلاف پیش‌بینی بسیاری از علاقه‌مندان فوتبال، یک بازی بزرگ را با نتیجه حیرت‌انگیز به سود خود پایان دهد؟ به نظر می‌رسد، پیروزی آلمان بر آرژانتین - با احتساب یک فرآیند زمانی به طور مثال از جام جهانی ۱۹۷۸ تا امروز- پیروزی عقل و منطق بر احساس و هیجان است. برخی نکات جزئی‌تر قابل ذکر است:

ثبات مدیریت: آرژانتین به عنوان یک تیم بسیار پرمهره که هر کدام از بازیکنانش بیشترین درآمد را از بازی در باشگاه‌های ثروتمند جهان دارند، در برابر بازیکنانی قرار گرفته بودند که به لحاظ شهرت و بازی فردی در سطح پایین‌تری قرار داشتند؛ اما آلمان‌ها از یک سرمربی منطقی و کسی که بر پایه عقل تصمیم می‌گیرد، بهره‌مند بودند؛ در حالی که سرمربی آرژانتین فردی هیجانی و احساسی بود.

یوآخیم لو، سرمربی آلمان، در دوره گذشته جام‌جهانی کمک سرمربی بود و تجربه گرانبهایی از این بازی‌ها را به دست آورده بود؛ اما آرژانتین سرمربی قبلی خود را کنار گذاشت و تجربه‌ها را نادیده گرفت. علاوه بر این، سرمربی آلمان با نگاه عقل‌گرای خود، بازیکنانی را انتخاب کرده بود که وظایف خود را خوب می‌فهمیدند و در بازی موثر بودند؛ در حالی که سرمربی آرژانتین، بازیکنانی را انتخاب کرده بود که با سلیقه او سازگار بودند.

واکنش در برابر بحران: از نکات قابل توجه تیم‌های آلمان و آرژانتین در این دوره از بازی‌ها این بود که آلمان‌ها وقتی در دوره مقدماتی به تیم فوتبال صربستان باختند و احتمال بحران وجود داشت، به سرعت خود را بازسازی کرده و بازی‌ها را بدون اینکه به حاشیه بروند، ادامه دادند. این در حالی است که آرژانتین پس از دریافت گل اول از آلمان در بحران فرو رفت و مدیریت این تیم به جای مدیریت بحران، با تصمیم‌های هیجانی و احساسی، کار را بدتر کرد.

روندهای بلندمدت: مدیریت منطقی، عقلانی و مبتنی بر شناخت دقیق از امکانات ملی، تفاهم برای منافع ملی در میان همه مجریان و مدیران ورزشی و سیاست‌گذاران و شناخت دقیق از ضعف‌ها و کاستی‌های حریفان و استفاده از پدیده‌های مدرن و کارساز در آنالیز توانایی‌های روحی و روانی تیم مقابل از ویژگی‌های آلمان در یک روند بلند مدت است. این رفتار و تصمیم‌گیری موجب شده است، آلمان در جام‌های جهانی فوتبال همواره- به جز استثناهای قابل چشم‌پوشی- جزو ۸ تیم برتر باشد و آرژانتین با نوسان‌های عجیب مواجه شود. این تیم احساسی و هیجانی در یک دوره قهرمان می‌شود و در دوره‌های بعدی در دوره مقدماتی یا یک مرحله بالاتر حذف می‌شود.

این نوع مقایسه‌ها را می‌توان ادامه داد و برای اجتناب از طولانی شدن نوشته، از آن عبور کرده و تنها به این نکته آخر بسنده می‌کنیم: آلمان له شده در جنگ دوم جهانی و سوخته در جنگ دو نیم قرن گذشته، با استفاده از عقل و منطق، اقتصاد خود را سامان می‌دهد و در بلندمدت جزو قدرت‌های بزرگ قرار می‌گیرد؛ اما آرژانتین ثروتمند دهه ۱۹۳۰، با نوسان‌های گیج‌کننده در سیاست به کشوری کم‌توان تبدیل می‌شود. از همه چیز می‌توان درس گرفت؛ به شرطی که بخواهیم.