دکترفرخ قبادی

این نکته درستی است که یکی از مهم‌ترین وظایف بانک‌های مرکزی در سراسر جهان‌، حفظ ارزش پول ملی است. به بیان دیگر بانک‌های مرکزی باید سیاست‌هایی را اعمال کنند که قدرت خرید پول ملی کاهش نیابد؛ یعنی مثلا اگر شما پنج سال قبل می‌توانستید با ۱۵۰ هزار ریال‌، دو کیلو گوشت و یک شانه تخم مرغ ودو کیلو نان بخرید و کت و شلوارتان را هم به لباس‌شویی بدهید، امروز هم قادر باشید‌، کم و بیش با همان مقدار ریال‌، همان ترکیب کالاها و خدمات را خریداری کنید، بیان جامع‌تر و دقیق‌تر این نکته‌، با مطالعه «شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی»‌ میسر می‌شود. این شاخصی است که بانک مرکزی همه‌ساله محاسبه می‌کند و تغییرات آن، نشان دهنده نرخ تورم در کشور است. خلاصه اینکه عبارت «یکی از مهم‌ترین وظایف بانک مرکزی حفظ ارزش پول ملی است» در وهله اول بدان معنی است که مهار تورم و جلوگیری از کاهش قدرت خرید وجه رایج کشور برای شهروندان‌، از مهم‌ترین وظایف بانک مرکزی به شمار می‌رود.

متاسفانه این مساله‌ روشن و ساده در بسیاری موارد‌، آگاهانه یا به غفلت‌، به گونه ای تعبیر و تفسیر می‌شود که «ارزش پول ملی»‌، با «نرخ برابری» پول ملی نسبت به پول‌های دیگر‌، یکسان انگاشته شده سپس جنبه‌ای حیثیتی و سیاسی به آن داده می‌شود و گاه حتی به دستاویزی برای تسویه خرده حساب‌های گروهی مبدل می‌گردد. گزارش زیر‌ که هفته گذشته در چند سایت خبری منتشر شده‌، در این زمینه به اندازه کافی گویا است.

«تازه ترین ارزیابی‌ها از ارزش برابری واحد پول کشورهای مختلف جهان در برابر دلار آمریکا حاکی است که ریال ایران تنها از واحد پول سائوتام و ویتنام با ارزش‌تر است. این در حالی است که ۵ سال قبل‌، خبرگزاری بلومبرگ اعلام کرده بود ریال ایران دهمین پول کم ارزش دنیاست. بر اساس آن گزارش در سال ۲۰۰۵ میلادی (۱۳۸۳ خورشیدی) هر دلار آمریکا برابر ۸ هزار و ۷۶۴ ریال بود.... در حالی که هم اکنون هر دلار آمریکا با ۱۰ هزار و ۲۰ ریال در بازار تهران مبادله می‌شود،.. به این ترتیب ریال ایران در فاصله ۵ سال‌، به سومین پول کم ارزش جهان در برابر دلار آمریکا تبدیل شده است.... گفتنی است که حفظ ارزش پول ملی مهم‌ترین وظیفه بانک مرکزی است.» (۱)

البته نگرانی اصلی نویسنده این گزارش به زودی برطرف خواهد شد و با برداشتن سه صفر از اسکناس‌های ما‌ که ظاهرا در دستور کار بانک مرکزی قرار دارد‌، ارزش برابری پول ملی کشور ما نسبت به دلار، یک شبه هزار برابر بالا می‌رود و در آن صورت‌، ریال به رتبه بسیار آبرومندتری در سطح جهان دست خواهد یافت و حتی از «ین» ژاپن نیز جلو خواهد زد؛ اما متاسفانه این دگرگونی‌، به‌رغم جهش شگفت انگیز ریال در رتبه‌بندی جهانی نرخ‌های برابری‌، هیچ تغییری در ارزش واقعی پول ملی ما‌، به معنای قدرت خرید آن برای مردم کشور‌، پدید نخواهد آورد. یادآوری این نکته نیز بی‌مناسبت نیست که چین، تایلند‌، سایر «ببرهای آسیا» و نیز برزیل و بسیاری کشورهای دیگر‌، به‌رغم آنکه به کاهش ارزش دلار در آینده باور دارند‌، تنها در چند ماه اخیر صدها میلیارد دلار صرف خرید دلار (‌و فروش پول خودشان‌) کرده اند تا نرخ برابری پول ملی شان نسبت به دلار بالا نرود. به بیان دیگر‌، کشورهای نامبرده‌، هزینه سنگینی را متقبل می‌شوند تا در رتبه بندی مورد بحث‌، رتبه‌شان ترقی نکند و این در حالی است که کشورهای مذکور با تورم معنی‌داری هم دست به گریبان نیستند و ارزش پول ملی شان‌، به معنای قدرت خرید این پول‌ها در کشورهایشان‌، کم و بیش ثابت است. با این اوصاف‌، آیا انتقاد از بانک مرکزی ما‌، که چرا به‌رغم تورم دورقمی ‌ایران و تورم یک تا سه درصدی کشورهای طرف معامله ما‌، نرخ برابری ریال به دلار را در حد پنج سال پیش حفظ نکرده و یا بالاتر نبرده است‌، عجیب به نظر نمی‌آید؟

اگر انتقادی به سیاست‌گذاران پولی و مالی ما وارد است‌، نا‌توانی آنها در مهار نرخ تورم دورقمی‌اقتصاد ما است که در سه دهه گذشته با آن دست به گریبان بوده‌ایم و همچون موریانه از قدرت خرید پول ملی ما کاسته است. و اگر باز هم تمایل به گله‌گذاری داریم‌، باید سوال کنیم که چرا این نرخ تورم دو رقمی‌و کاهش قدرت خرید ریال در بازار داخلی‌، دست کم در هشت سال گذشته‌، در نرخ برابری پول ما با پول کشورهایی که تورم دو یا سه درصدی داشته‌اند‌، انعکاس نیافته و به کاهش متناسب نرخ برابری ریال در مقابل ارزهای خارجی منجر نگشته و از این بابت صادر کنندگان غیر نفتی و تولید‌کنندگان داخلی ما را با خسارت‌های سنگین مواجه ساخته است؟

آیا به راستی برای نویسنده گزارش مورد بحث‌ و دیگر افرادی که دیدگاه مشابهی در مورد ارزش پول‌های ملی و نرخ‌های برابری ارزها دارند‌، تعجب‌آور نیست که قصاب و تخم مرغ فروش و نانوای هموطن و هم زبان ما‌، در قبال یکصد و پنجاه هزار ریال‌، حتی نصف آنچه را که پنج سال پیش به ما می‌دادند‌، اکنون به ما نمی‌دهند و حداقل دو برابر آن رقم را طلب می‌کنند‌؛ اما فروشندگان چینی و هندی و تایوانی در این مورد دست و دلبازی نشان می‌دهند و با همان مبلغ‌ و دست بالا با ۱۵ درصد بیشتر از آن رقم‌، همان کالاها را به ما می‌فروشند؟ آیا جایی در این معادله‌، مشکوک به نظر نمی‌آید؟

۱ - خبر آنلاین. ۲۹ دی ماه ۱۳۸۸. (تاکید از ما است). این گزارش در چند سایت خبری دیگر نیز بازنویسی شده است.