پویا جبل عاملی

۴۸۰ هزار میلیارد ریال آخرین گزارش از مطالبات معوقه بانک‌ها است که این رقم قریب یک هفتم تولید ناخالص داخلی به قیمت‌های جاری است و این خود به تنهایی، بحران عظیم اقتصاد ایران را نشان می‌دهد. خوشبختانه این بار علاوه بر کارشناسان اقتصادی، مقام‌های پولی و مالی نیز به این وضعیت نگران کننده اذعان دارند. اما چند نکته پیرامون این مساله قابل ذکر است که شاید این بار مورد نظر تصمیم‌گیرندگان قرار گیرد:

اول همان موضوع قدیمی که اگر دست بانک‌ها در مدیریت منابع شان باز بود، این وضعیت به وجود نمی‌آمد. پس باید به نگاه بنگاه محور نسبت به بانک‌ها بازگشت.

دوم آنکه اگر مشکلات اقتصاد ایران با پول و نقدینگی حل می‌شد، تا به حال نه تنها باید تولید افزون می‌شد، بلکه باید قرض‌گیرندگان از سود به دست آمده از فعالیت خویش، طلب بانک‌ها را می‌پرداختند. هنگامی‌که آمار نشان از کاهش فعالیت‌های صنایع مختلف دارد، پس دور از انتظار نیست که بانک‌ها نتوانند طلب خود را وصول کنند.

این که تصور می‌شود مانند کشورهای غربی، وقتی اقتصاد در رکود است، می‌توان با شوک پولی آن را برطرف ساخت، از تحلیل ساده‌انگارانه‌ای ‌برمی‌آید که بدون تحصیل مبانی علمی ‌تنها با یک قرینه‌سازی به دنبال چاره است. یکی از بزرگ‌ترین مشکلات اقتصاد ایران آن است که نقدینگی به راحتی تبدیل به سرمایه فیزیکی نمی‌شود و این خود از یک سو به معضلات ساختاری بر می‌گردد و از سوی دیگر به شرایطی که امروز اقتصاد ایران با اقتصاد جهانی دارد. در اقتصادی که سرمایه‌های فیزیکی‌اش باید از خارج تامین شود و در عصر ارتباطات سرمایه‌گذار ایرانی که پول لازم را هم دارد، باید هزاران راه را بیازماید تا بالاخره پول را به فروشنده برساند و بعد هم هزاران راه دیگر را بسنجد تا بار خود را با چندین واسطه و با هزینه بیشتر به داخل برساند، معلوم است که باید هزینه پولی بیشتری برای یک واحد سرمایه بپردازد.

اگر واقعا سیاست‌گذاران می‌خواهند برای شرایط کنونی کاری کنند، به جای آنکه همه را دلخوش به نقدینگی باد آورده کنند، این موانع را بردارند که فردا روز مجبور نباشند اعلام کنند مطالبات معوقه بانک‌ها باز هم افزایش یافته است.

مطلب آخر این که اگرچه این حق قانونی قرض دهنده است تا مطالبات خود را به هر طریق وصول کند، اما اگر به این مشکل به صورت کلان نگاه شود، باید پذیرفت که راه حل در ایجاد اقتصادی است که تا این حد غرق در رکود نباشد. توجه کنید که حتی نمی‌گوییم رونق، بلکه حتی اگر از شدت رکود بکاهیم، خود روزنه امیدی است. یکی از سیاست‌هایی که اتفاقا از نظر اجرایی به دست بانک مرکزی می‌تواند انجام شود، اصلاح نرخ ارز است. تورم را نمی‌توان با افزایش مصنوعی ارزش واقعی پول ملی برای مدت طولانی مهار کرد و اصولا واردات بی‌رویه کالاهای نهایی که به واسطه ارزش‌گذاری ساختگی پول ملی توجیه اقتصادی پبدا کرده است، نمی‌تواند درماندگی اقتصاد را برای مدت زیادی پنهان کند. این الفبایی است که بی‌تردید اهل فن از آن باخبرند و بسیار مایه تعجب است که چرا تا امروز کسی این فرآیند را متوقف نکرده است. اگر این وضعیت را ادامه دهیم، علاوه بر این مطالبات، پرده‌های بسیار دیگری نیز هست که بیفتد و آن روز قضاوت تاریخ در مورد تصمیم‌گیرندگان اقتصادی متفاوت خواهد شد. تا دیر نشده کاری کنیم.