پیامرسانی ناقص
محمود صدری
سخنانی که در یک هفته اخیر بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای غربی از سویی و ایران از سوی دیگر ردوبدل شده است، نشان میدهد که پیامهای طرفین برای یکدیگر روشن و شفاف نیست.
(شرحی بر تازهترین تحولات هستهای ایران)
محمود صدری
سخنانی که در یک هفته اخیر بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای غربی از سویی و ایران از سوی دیگر ردوبدل شده است، نشان میدهد که پیامهای طرفین برای یکدیگر روشن و شفاف نیست. پیامی که به سوی ایران آمده، این است که اورانیوم با غنای پایین را تحویل دهید و اورانیوم با غنای بالا را تحویل بگیرید. پیامی که از ایران رفته این است که به بازگشت اورانیوم با غنای بالا تردید داریم. آنگونه که از این اظهارات برمیآید، غرب گمان میکند وجود مقادیری اورانیوم در ایران به علت انحراف احتمالی به سوی مصارف نظامی، نگرانکننده است و ایران گمان میکند خارج شدن این اورانیوم و نکول غرب از تحویل دادن اورانیوم با غنای بالا، حاصل چند سال تلاش دانشمندان و مهندسان هستهای را به باد
خواهد داد.
در واقع برداشت ظاهری از این پیامها باعث نوعی کجفهمی در پیامرسانی شده است. غربیها میدانند که حتی اگر همه اورانیوم با غنای پایین ایران را که حدود ۵/۱تن است، از کشور خارج کنند و با دسیسهای ساده از تحویل اورانیوم با غنای بالا امتناع کنند، برای ایران استحصال همین حجم اورانیوم غیرممکن نیست. ایران هم میداند که ارسال مقادیری اورانیوم با غنای بالا به ایران، برای غرب نه دشوار است و نه خطری ایجاد میکند. یعنی طرفین میدانند که اگر بر سر این فرمول توافق کنند، اجرای آن بسیار محتملتر به نظر میرسد تا نکول یکی از طرفین از اجرای قرارداد؛ اما عامل دیگری در کار است که مانع توافق میشود و طرفین به هر دلیلی نمیخواهند با صراحت آن را بیان کنند. آن عاملی که مانع توافق ایران و غرب میشود، بیاعتمادی مطلق و نگاه به یکدیگر از پشت دیوارهای آهنین فرضی است. این نگاه محصول دکترین سیاست خارجی غرب و ایران در تعامل با یکدیگر است. محور اصلی دکترینهای ایران و غرب، هراس دوجانبه است. هر یک از طرفین در سیمای دیگری تهدیدی میبیند که دفع آن، مستلزم رصد کردن مداوم و همراه با
بدگمانی است.
مادام که این عنصر روانی از رابطه ایران و غرب کوچ نکرده، نمیتوان امیدوار بود که مذاکرات فنی و موردی، راهی به سوی حل مناقشه باز کند. به لحاظ حقوقی، این مسوولیتی دوجانبه است، اما واقعیتهای سیاسی و قدرت افزونتر مجموعه غرب، ایجاب میکند که گام اول را غرب بردارد؛ زیرا دعوا با ادعاهای غرب علیه ایران آغاز شده و دور کردن روابط دو کشور از فضای هراس و بدگمانی هم باید از همان جایی که کلید خورده، شروع شود. جوهر منازعه هستهای، فقدان اعتماد در روابط ایران و غرب است. این موضوع فراتر از مسائل هستهای و در بطن سیاست خارجی است. به همین علت نقطه عزیمت برای گرهگشایی، نه پرونده هستهای، بلکه کلیت سیاست خارجی است. این هسته پیامهایی است که در حال رد و بدل شدن است ولی ظاهرا در دو سوی دیوار بیاعتمادی، ارادهای برای جار زدن آن وجود ندارد.
ارسال نظر