باز هم سرطان کوئست!
متاسفانه بنا بر برخی شنیدهها، شبکههایی همچون گلدکوئست که بسیاری را به خاک سیاه نشاند و ...
مهدی نصرتی
متاسفانه بنا بر برخی شنیدهها، شبکههایی همچون گلدکوئست که بسیاری را به خاک سیاه نشاند و ... ... علاوه بر تباهی پول و انرژی افراد، منجر به نابودی بسیاری از روابط و شبکههای اجتماعی شد، مجددا در حال فعالیت و عضوگیری و البته در قالب و شکلی جدید هستند و این بار تورهای مسافرتی و سنگهای انرژیزا و از این قبیل عرضه میکنند.
هرچند در این باره زیاد گفتهاند، اما مناسب است از دیدگاه یک روزنامه اقتصادی نیز به آن پرداخته شود. این موضوع متاسفانه آن قدر دارای ابعاد فراگیری است که در مورد آن میتوان کتابها نوشت. حداقل از نقطهنظر اقتصادی چند جنبه آن حائز اهمیت است: چرا این شبکهها به لحاظ اقتصادی و محاسبات ریاضی کلاهبردار هستند؟ رمز موفقیت آنها در جذب و فریب افراد چیست؟ هزینههایی که به فرد و جامعه تحمیل میکنند، چیست؟ راههای مقابله با شیوع آن در جامعه چیست؟
هرچند تجربه گلدکوئست به اندازه کافی تلخ و فراگیر بود که عمده افراد جامعه را آگاه کرد، اما به نظر میرسد بازار هدف دور جدید این کلاهبرداری، معطوف به نوجوانان و جوانان کم سن و سالی است که تصوری از تجربه تلخ قبلی نداشتهاند. همچنین برخی افراد نیز همچنان سادهلوحانه تصور میکنند ایرادی در مکانیسم شبکههایی مانند گلدکوئست نبود، بلکه ممنوعیت و برخورد دولتی یا عوامل جانبی باعث آن ضررهای هنگفت شد.
تا آنجا که نگارنده به خاطر دارد، این شبکهها از اواسط دهه هفتاد شمسی و با نامهایی چون پنتاگونا شروع به کار کردند و در قالب شرکـتهایی با نامهای جدید به کار خود ادامه میدهند و البته هرکدام مدعی است که با قبلیها متفاوت است. در این شبکهها هدف صرفا جذب افراد و پول آنها است و برای سرپوش گذاشتن بر موضوع، کالاها یا خدماتی در قالب تورهای مسافرتی و از این قبیل نیز مطرح میشود.چند ایراد اساسی در این روش بازاریابی وجود دارد: رشد تصاعدی، نقطه قوتی است که برای این روش ابراز میشود ولی در واقع یکی از نقاط ضعف اصلی آن نیز هست. زیرا به دلیل وجود همین قانون رشد تصاعدی و نمایی، تعداد افرادی که حاضر باشند در این شبکه وارد شوند، به سرعت تمام میشود و به اصطلاح شبکه اشباع میشود.
علاوه بر این، آن هزاران و میلیونها نفری که در قاعده این هرمها قرار میگیرند، دیگر کسی را پیدا نمیکنند که به عنوان زیر شاخه اضافه کنند. پورسانتی که نصیب افراد بسیار معدود راس هرم میشود، در حقیقت پولی است که از این اکثریت نگون بخت گرفته شدهاست. البته عمده این پول نصیب شرکت کلاهبردار اصلی میشود.
این شبکهها که از روشهای روانشناسی استفاده میکنند، بر ویژگیهای فردی مخاطب خود تکیه میکنند و با برشمردن امتیازات طرف مقابل همچون نخبه بودن، خوشتیپ بودن، مهربان و دلسوز بودن و بلندپروازی وی را جذب میکنند.
همچنین از هنجارها و باورهای پذیرفته شده افراد سوءاستفاده میشود. به طور مثال عنوان میشود که این کار یک بازاریابی مستقیم است، هزینههای اضافی حذف شدهاند، از تجارت الکترونیک استفاده میشود، از قانون جاذبه و فیلم راز (secret) سخن به میان میآید و از افراد میخواهند روی یک اسکناس یکدلاری به تعداد کافی صفر بگذارند و حتی از قول خود به استفتاء از مراجع هم استناد میکنند!
اما مهمترین ویژگی این شبکهها رشد سرطانی آنها است. بدین ترتیب که فرد بعد از پرداخت پول چندمیلیونی حتی اگر متوجه اشتباه خود شده باشد، یا باید از خیر پول خود بگذرد یا عده دیگری را در این دام بکشاند، بلکه بتواند بخشی از پول خود را پس بگیرد.
چندمیلیون پولی را که بدین طریق از دست رفتهاست، باید کمترین هزینه زیانبار این شبکهها دانست. در واقع هزینههای سنگین دیگری نیز وجود دارد، مانند صرف وقت و انرژی و ذهن را درگیر این کار بیهوده به جای کارهای تولیدی و خلاقانه کردن، یکی از این موارد است.
همچنین این شبکهها موجب از بین رفتن اعتماد به نفس و افزایش افسردگی در افراد میشوند. زیرا همانطور که گفتیم، طبیعت رشد تصاعدی، این است که بعد از مدت کوتاهی یافتن اعضای جدید بسیار دشوار میشود و اعضای ناتوان از این کار از سوی سرشاخههای خود به شدت تحت فشار عصبی قرار گرفته و به بیعرضگی، منزوی بودن، مغرور بودن و صفاتی از این قبیل متهم میشوند.
بدین ترتیب، اعضا برای پرهیز از این وضعیت و به امید واهی برای این که پول خود را از دست رفته نبینند، به دروغگویی و ریاکاری برای جذب اعضای جدید رومیآورند و تبدیل به شیاطینی کوچک میشوند که بیجیره و مواجب برای اربابان خود کار میکنند. برای این منظور نیز باید سراغ دوستان و آشنایان خود بروند و در لباس دلسوزی و رفاقت، آنها را به این دام بکشانند. بدینترتیب فاجعهبارترین نتیجه این فرآیند از بین رفتن شبکه اجتماعی و دوستی افراد و به منجلاب کشاندن آن است.
صحبت درباره راههای مقابله با این شبکههای سرطانی مجال دیگری میطلبد. اطلاعرسانی فراگیر، صحیح و اصولی با هدف برخورد اقناع کننده و نه صرفا برخوردهای امنیتی و چکشی یکی از این راهها است.
اما به هرحال، این روزها در مورد هزینههای فرزندان نوجوان خود و همچنین قرض دادن پول به دوستان و اطرافیان کمی بیشتر تحقیق و دقت کنید.
ارسال نظر